گفتگوی زندانی با زندنن بان:::::::::::::::::::. با بوسه های قرمز ساتور راحتی/یا با فشار ماشه ی مامور راحتی/توی شقیقه ام بچکانی گلوله را /یا اینکه ترس داری و از دور راحتی/من مطمپن شوم که تعارف نمی کنی/تو اختیار داری و هر جور راحتی/با التماس و گریه بیافتم به دست و پات/یا اینکه ایستاده و مغرور راحتی/در قهوه حل کنی که بنوشم و یاعسل/یا خوشه های زهری انگور راحتی/من راحتم خودم بخورم؛فکر می کنم/ناراحتی ننوشم و با زور راحتی/وقتی تو می کشی مرا و می روی بهشت/در قصری از بلوری و با حور راحتی/دست طناب حلقه شده دور گردنت/با نام یک مباز مزدور راحتی........... |