فاصله کشف جسد ششمین مقتول تا قتل قبلی دو هفته و همه چیز مثل دفعات قبل بود. جسد لای ملحفه پیچیده شده و روسری دور گردن مقتول نشان می داد او خفه شده است. آثار لاستیک با مارک خاص نیز در صحنه وجود داشت. اما این بار محدوده کشف جسد کمی وسیع تر شده بود. پلیس 110 ساعت 10 صبح روز هشت خرداد سال گذشته با تماس تلفنی ساکنان اطراف فرودگاه پیام از کشف جنازه در فاصله 100 متری فرودگاه مطلع شد.
مقتول 31ساله فریده نام داشت و مفقود شدن او را شوهرش به پلیس اطلاع داده بود. این مرد به ماموران گفت؛ هفت خرداد ماه (یک روز قبل از پیدا شدن جسد) همسرم از من پول گرفت و گفت می خواهد به دندانپزشکی برود. او در هشتگرد نوبت دندانپزشکی داشت. قرار بود دو پسرم را به خانه خواهرش ببرد. اما زمان مقرر به آنجا نرسید. خواهرش با من تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد. هرچه گشتم همسرم را پیدا نکردم و تصمیم گرفتم به پلیس اطلاع دهم.
خواهر فریده هم گفت؛ قرار بود خواهرم دو بعدازظهر به خانه ام بیاید. اما نیامد. منتظر شدم اما فایده یی نداشت. نگران شدم و با تلفن همراهش تماس گرفتم. خاموش بود. ترسیده بودم. فکر می کردم شاید تصادف کرده باشد. موضوع را به شوهرش اطلاع دادم. وقتی شوهرش آمد همه جا را با هم گشتیم. پیدایش نکردیم. شب که شد به پلیس خبر دادیم.
فریده 11 سال قبل با شوهرش ازدواج کرده بود. خانواده او می گویند آنها هیچ مشکلی با هم نداشتند و شوهر فریده برای حفظ زندگی اش به سختی کار می کرد. این زن و شوهر جوان دو فرزند پسر داشتند. شوهر فریده مدعی است همسرش هیچ مشکل اخلاقی نداشت و هرگز چیزی را از او پنهان نمی کرد.
امید به خوبی به یاد دارد که چطور فریده را به قتل رسانده است. حتی مکالمه یی را که با هم داشتند کلمه به کلمه به خاطر دارد. او در اعترافاتش گفت؛ فریده از شوهرش گله مند بود. می گفت به لحاظ مالی تامین اش نمی کند. من به او پیشنهاد دوستی دادم و او هم قبول کرد. البته من با وعده و وعیدهایی که به وی دادم اغفالش کردم تا با من رابطه برقرار کند. ساعت 11 صبح بود که سوارش کردم. از پیشاهنگی تا نظرآباد با هم رفتیم. البته من چند روز قبل از قتل با فریده آشنا شده بودم. با موبایلش چند پیامک به من داد. برای اینکه او را از دست ندهم جوابش را دادم. البته تلفن همراهم شارژ نداشت و اگر جواب نمی دادم فریده را از دست می دادم. به همین خاطر با تلفن همراه همسرم به صورت مخفیانه پیامک دادم و بعد هم پیامک را از گوشی پاک کردم. یک بار دیگر با هم قرار گذاشتیم. سر قرار که آمد او را به خانه ام بردم. امید ادامه داد؛ آن زمان همسرم در خانه نبود. وارد خانه که شد او را غافلگیر و مانند دیگر قتل ها خفه اش کردم و بعد لای یک ملحفه گذاشتم و او را اطراف فرودگاه پیام رها کردم. سپس به خانه برگشتم. کمی دراز کشیدم و آرام گرفتم. یک روز بعد باخبر شدم جسد را در فرودگاه پیام پیدا کرده اند. امید بعد از این جنایت دو زن دیگر را نیز در کرج کشت .
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|