پسر جوانی که به پیشنهاد خاله اش، شوهر او را به قتل رسانده بود در جلسه محاکمه ادعا کرد قتل کار پسر مقتول بوده که فوت شده است.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه عطار نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد. وی در مورد کیفرخواست گفت؛ بهمن ماه سال گذشته مردی به پلیس خبر داد برادرش احمد به طرز مشکوکی گم شده است. این مرد گفت؛ مدتی است از برادرم خبر ندارم. هر بار به خانه اش تلفن می کنم، فرزندانش می گویند در خانه نیست. آنها حرف های ضد و نقیضی در مورد پدرشان می زنند و من فکر می کنم اتفاق بدی برای برادرم افتاده است. شکایت این مرد پلیس را به تکاپو انداخت تا راز گم شدن احمد را فاش کند. همزمان با این شکایت ماموران باخبر شدند جسدی در اطراف سرخه حصار به آتش کشیده شده است. زمانی که ماموران آتش را خاموش کردند، متوجه شدند چند لاستیک ماشین برای آتش زدن اطراف جسد گذاشته شده و شعله های حاصل از این حریق جنازه را غیرقابل شناسایی کرده است. به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و با توجه به آثار بر جا مانده و نشانه هایی که از احمد به پلیس داده شده بود، مشخص شد جنازه متعلق به احمد است. عطار ادامه داد؛ پلیس برای مشخص شدن نوع رابطه احمد با خانواده و دوستانش تحقیقات گسترده یی را انجام داد، اما خانواده او همچنان بر این حرف که اطلاعی از این موضوع ندارند، پافشاری می کردند. بررسی حساب بانکی احمد نشان داد چند روز بعد از مرگ او چکی به نام احمد به بانک برده شده و وصول شده است. زمانی که پلیس این مدرک را به دست آورد، فهمید وصول کننده چک دختر مقتول است، بنابراین دختر جوان را مورد بازجویی قرار داد. وی سرانجام راز قتل پدرش را فاش کرد و گفت؛ پسر خاله ام امین و مادرم با هم این نقشه را کشیدند و پدرم را به قتل رساندند، من هم برای اینکه مادرم دستگیر نشود، ترجیح دادم سکوت کنم. بازپرس با توجه به حرف های این دختر، مادر وی به نام قزلقید را بازداشت کرد. زن جوان ادعا کرد خواهرزاده اش به دلیل اختلافی که با شوهرش داشته، او را به قتل رسانده است. وی گفت؛ من و شوهرم سال ها بود که با هم اختلاف داشتیم. از زندگی ام خسته شده بودم. به همین خاطر موضوع را به خواهر زاده ام گفتم. او که مدتی قبل با شوهرم دعوا کرده بود، یک روز با پسر عمویش میثم به خانه ما آمد و شوهرم را که در خواب بود به قتل رساند و بعد هم با کمک میثم جسد او را به سرخه حصار منتقل کرد و به آتش کشید. نماینده دادستان تهران گفت؛ اعترافات این زن در حالی بود که خواهرزاده اش امین متواری شده بود. دو ماه بعد از این حادثه سرانجام پلیس موفق شد امین را بازداشت کند و وی به جرم خود اعتراف کرد. امین گفت خاله اش از او خواسته این قتل را انجام دهد و شرایط را برای ارتکاب جرم فراهم کرده است. وی گفت؛ من به عنوان نماینده دادستان تهران برای هر سه متهم پرونده (امین، قزلقید و میثم) تقاضای مجازات مطابق جرمی که انجام داده اند، دارم. در ادامه اولیای دم احمد در جایگاه حاضر شدند و تقاضای مجازات متهمان را کردند. سپس امین به عنوان متهم ردیف اول به دفاع از خود پرداخت. وی اتهام قتل را رد کرد و گفت؛ من احمد را نکشتم. پسرخاله ام این کار را کرد. مدت ها بود که خاله ام از من می خواست شوهرش را بکشم. البته من با احمد به خاطر رفتارهای بدی که با مادرم کرده بود، اختلاف داشتم اما پیشنهاد خاله ام را قبول نکردم تا اینکه یک روز به من گفت مادربزرگم بدحال است. او از من خواست خودم را سریع به خانه وی برسانم و مادربزرگ را به بیمارستان ببرم. به محض اینکه رسیدم، دیدم ماشین دم در است و جسدی را داخل آن قرار دادند. بعد متوجه شدم حمید پسر احمد پدرش را به قتل رسانده، جسد را داخل ماشین گذاشته است و می خواهد به جای دیگری حمل کند. بعد از این ماجرا بود که خاله ام به من گفت برای نجات پسرش می خواهد من را قاتل معرفی کند. من قبول نکردم و از ترس فرار کردم اما سرانجام دستگیر شدم.
متهم در ادامه گفت؛ هرچند من به خاطر فشارهایی که تحمل می کردم، مجبور به اعتراف شدم اما چند ماه بعد پسرخاله ام خودکشی کرد، چون او می دانست چه کرده است و من دارم به جای او مجازات می شوم. او به خاطر عذاب وجدانی که بابت قتل پدرش داشت، خودکشی کرد، اما هیچ کس به این مساله توجهی ندارد و همه می خواهند مرا مجرم معرفی کنند.
بعد از حرف های امین، خاله اش در جایگاه حاضر شد. وی اتهام خود را قبول کرد و گفت؛ من با شوهرم از سال ها قبل اختلاف داشتم. ما نمی توانستیم با هم زندگی کنیم و از طرفی به خاطر شرایط خانوادگی که داشتم، نمی توانستم از او جدا شوم تا اینکه به تنگ آمدم و نقشه قتل شوهرم را کشیدم. در این راه از امین پسر خواهرم کمک گرفتم. او هم به دلیل اختلافی که با احمد داشت، با این نقشه موافقت کرد. روز حادثه ساعت 2 بعدازظهر بود. احمد خوابیده بود. من در را باز کردم و امین و پسر عمویش وارد خانه شدند. امین با دسته کلنگ به سر شوهرم کوبید و او را به قتل رساند و بعد هم به کمک پسرعمویش جسد را به سرخه حصار منتقل کرد و آتش کشید.
وی در مورد ادعای جدید امین در مورد پسرخاله اش گفت؛ پسرم حمید آن روز سر کار بود و از ماجرا خبر نداشت. او به خاطر مشکلاتی که ما در خانه داشتیم،دست به خودکشی زد نه به خاطر عذاب وجدان. در ادامه میثم متهم ردیف دوم هم در جایگاه حاضر شد و ادعا کرد نمی دانست پسر عمویش قصد آدمکشی دارد و روز حادثه فقط برای اینکه او تنها نباشد، به محل قتل رفته بود. بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات وارد شور شدند و متهم ردیف اول را به قصاص و دو متهم دیگر را به جرم معاونت در قتل به حبس محکوم کردند.
mashady - انگلیس - منچستر |
چرا باید طلاق در جامعه ای انقدر بد تعریف شود که کارا یی مفیدش را از دست داده واز ان استفاده نشود |
یکشنبه 26 مهر 1388 |
|
METRADAT - انگلستان - لیدز |
دست باور88 هم در کار بوده. |
یکشنبه 26 مهر 1388 |
|