پسر جوان بعد از کشتن پدر دختر و زخمی کردن دختر موردعلاقه اش و یک عابر خودکشی کرد

پسر جوان بعد از کشتن پدر دختر
و زخمی کردن دختر موردعلاقه اش و یک عابر خودکشی کرد

خواستگار کینه جو وقتی فهمید در رقابت عشقی شکست خورده است دست به اسلحه برد و خون به پا کرد. او بعد از کشتن پدر دختر، مجروح کردن دختر جوان و یک زن عابر با شلیک گلوله به زندگی خودش نیز پایان داد. به گزارش خبرنگار ما ساعت 35/12 دوشنبه هفته گذشته صدای تیراندازی در یکی از خیابان های شهرستان فیروزآباد استان فارس طنین انداز شد و دقایقی بعد چند خودروی پلیس آژیرکشان خود را به محل حادثه رساندند. آنها ابتدا جنازه پسر جوانی را دیدند که جلوی در یک خانه افتاده بود. پیکر نیمه جان زنی میانسال در خیابان و بدن های آغشته به خون یک مرد مسن و دختری جوان داخل منزل از وقوع جنایتی هولناک حکایت داشت. کارآگاهان پس از آنکه مجروحان به بیمارستان منتقل شدند به تحقیق درباره چگونگی واقعه پرداختند. از آنجا که گلوله از فاصله بسیار نزدیک به شقیقه پسر جوان اصابت کرده و سلاح نیز همان جا روی زمین افتاده بود، افسران جنایی حتم پیدا کردند این پسر خودکشی کرده است. بنابراین صحنه جنایت به این شکل بازسازی شد که پسر مسلح ابتدا به سوی سه مجروح آتش گشوده و سپس با این تصور که آنها را کشته به استقبال مرگ شتافته است اما انگیزه پسر جانی از این اقدام جنون آمیز همچنان در هاله یی از ابهام قرار داشت. در حالی که کارآگاهان امیدوار بودند با بازجویی از سه مجروح جزییات این حادثه خونین را فاش کنند از بیمارستان خبر رسید مرد مسن جان باخته و دختر جوان نیز رو به مرگ است و توان صحبت کردن ندارد. تنها بازمانده این جنایت که می توانست صحبت کند نیز اطلاعات زیادی از حادثه نداشت. او یک عابر بود که هنگام گذر از خیابان هدف گلوله قرار گرفته بود.

ماموران با پی گرفتن تحقیقات سرانجام متوجه شدند پسر مسلح که محسن نام داشت از خواستگاران دختر مجروح به نام منیره بود. طبق اطلاعات به دست آمده محسن از اقوام پدر منیره بود و به این دختر علاقه زیادی داشت اما نتوانسته بود از خانواده دختر جواب مثبت بگیرد.

کارآگاهان با تفحص در زندگی خصوصی محسن پی بردند او زمانی که کودک بود مادرش را از دست داد و پس از آن پدرش با زنی دیگر ازدواج کرد و محسن مجبور شد به همراه خواهر و برادرانش در یک خانه اجاره یی زندگی مستقلی را تجربه کند. این پسر چهار سال قبل در دانشگاه در رشته ریاضی قبول شد و تقریباً در همان ایام به منیره دل باخت و به خواستگاری او رفت ولی پدر دختر با این وصلت مخالفت کرد. به رغم اینکه محسن چند بار جواب رد شنیده بود همچنان بر خواسته اش پافشاری می کرد و آخرین بار چند روز قبل از جنایت به همراه همسر برادرش بار دیگر به خانه منیره رفت و به مذاکره پرداخت اما فرجام کار خوشایند محسن نبود و او بالاخره اطمینان پیدا کرد نمی تواند موافقت پدر منیره را جلب کند، برای همین متعهد شد برای همیشه این دختر را فراموش کند. او در حالی این قول را داد که زندگی بدون منیره برایش مفهومی نداشت و این حرف را به چند نفر از اطرافیان خود گفته بود. چند روز پس از آخرین خواستگاری به گوش محسن رسید منیره قصد دارد با پسرعمویش ازدواج کند. این خبر پسر عاشق پیشه را جنون زده کرد و تصمیم گرفت هرطور که شده از چند و چون ماجرا سردربیاورد. پیگیری های محسن سرانجام به آنجا منجر شد که پدر منیره گفت برادرزاده و پسر یکی دیگر از برادرزاده هایش از خواستگاران دختر او هستند اما منیره به آن دو نیز جواب رد داده است. این اتفاق محسن را بار دیگر امیدوار کرد و او به این صرافت افتاد که با گذشت زمان می تواند موانعی را که سر راهش قرار دارد از میان بردارد و با دختر موردعلاقه اش پای سفر عقد بنشیند. اما این امید خیلی زود رنگ باخت چرا که این بار خبر رسید منیره به زودی به عقد پسردایی اش درخواهد آمد. محسن دیگر طاقت نیاورد. او که از نظر روانی بسیار آشفته شده بود انتقام را بهترین راه تشخیص داد و نقشه یی جنون آمیز طراحی کرد. او یک قبضه کلت کمری تهیه کرد و سپس یک سه تار اسباب بازی خرید. محسن سلاح را در اسباب بازی جاسازی کرد و روز حادثه مقابل خانه منیره رفت. زمانی که زنگ را به صدا درآورد دختر جوان در را باز کرد و پسر خشمگین به محض دیدن او گلوله یی شلیک کرد و در این هنگام پدر منیره سراسیمه به حیاط دوید و محسن برای دومین بار انگشتش را روی ماشه فشار داد. در این گیرودار زن عابری که قصد داشت به کمک مجروحان بشتابد نیز در تیررس پسر مسلح قرار گرفت و مجروح شد. پس از آن بود که محسن ماموریت خود را پایان یافته تلقی کرد و با شلیک به شقیقه اش به زندگی خود پایان داد. بنابر این گزارش بعد از افشای جزییات این جنایت پرونده یی تشکیل شد و در اختیار بازپرس جنایی قرار گرفت. این در حالی است که منیره در وضع وخیمی به سر می برد و امید چندانی به زنده ماندن او نیست.

mashady - انگلیس - منچستر
در فرهنگ گیج و مخلوط ایرانی(مخلوط با فرهنگهای اسعمارگران عرب. انگلیس. مغول. روس ......)ساده ترین مسائل که در تمام دنیا حل شده درکشور بدبخت من قربانی میگیرد
شنبه 25 مهر 1388

mursal - فینلاند - روانیمی
طفلی اون پسر عاشق دلم براش سوخت خدا رحمتش کنه دست خودش نبود نمیخواست که عشقش دست کس دیگه بیفته.
شنبه 25 مهر 1388

f007 - ایران - تهران
بعد تلویزیون میاد امریکا رو نشون میده. حالا هم که ما جوونهارو یا میکشن یا میبرن کهریزک یا اعدام می کنند(اخی. دوباره یاد بهنود شجاعی افتادم). اگه به هیچ کدومم دچار نشیم یا تصادف می کنیم یا خودکشی یا..........................
شنبه 25 مهر 1388

mehr47 - ایران - تهران
ای بابا کاش یه نفر روان شناس یه خورده با این طفلک صحبت می کرد. واقعا حیف جوونیش نبود؟ واقعا متاسفم براشون. خدا عاقبت همه را بخیر کنه.
شنبه 25 مهر 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
...بهترین کار ممکنو کرد یعنی خود کشی..خوب اگه زنده میموند هم زنده نمیزاشتنش...پدر عشق بسوزه که بد دردیه..اونایی که عاشق بوده اند میدونند این چه دردیست..عشق منطق را نمیشناسد ولطفا کسی نیاد در مورد این حادثه حرف از خرد ومنطق بزنه. یکبار ادم توزندگی دل میسپاره..این عشق همون عشقه که جانشین نداره. میگن عشق از نظر علمی هم ثابت شده هست اگه از دوستان کسی اطلاع بیشتری داره به من بگه
شنبه 25 مهر 1388

روزبه1355 - انگلستان - بیرمنگهام
مهمترین دلیل بوجود امدن تمام این اتفاقات ,جهل ادمیزاد که متاسفانه تو این30 سال تا تونستن جای عقل رو با جهل و خرافات پرکردن که حتی خطرناکتر از دین افراطی .
شنبه 25 مهر 1388

rajoo - قطر - دوحه
هرچی میکشیم از جهالت این پدر مادرهای عقب مونده میکشیم. اگه این پیرمرد اینقدر مخالفت نمیکرد هیچ وقت اینجوری نمیشد. متاسفم واقعا .
شنبه 25 مهر 1388

darius mis - انکلستان - لندن
کارش درست بود .جامعه نادرست است .
شنبه 25 مهر 1388

IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان
این دولت اسهالی همه را روانی کرده.
شنبه 25 مهر 1388

madrid - ایران - قزوین
واقعا نمیدونم چی بگم. آخه یه دختر ارزش این کار رو داشت؟. همه چیر که ازدواج و دختر نیست این قسمتی از زندگیه. خیلی چیز ها هست که می شه ازشون لذت برد. آدم یک بار که بیشتر زنده نیست
شنبه 25 مهر 1388

Parastoo06 - استرالیا - سیدنی
این قبیل حوادث در همه کشور ها کم بیش رخ میدهد،شدت آن بستگی داره به فرهنگ و سطح زندگی و رفاه جامعه.
شنبه 25 مهر 1388

سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
چنین رفتارهایی ناشی از آن است که اقشار کم سواد هنوز بر این عقیده هستند که مرد مالک زن است و چیزی را به اسم زندگی مشترک را قبول ندارند. پس اگر طرف به آنها جواب رد بدهد حس نمی کنند که رابطه ای سر نگرفته بلکه فکر می کنند دیگری کالایی که به آنان تعلق داشته را به زور از کفشان در آورده است.
شنبه 25 مهر 1388

armiita_nl - هلند - المیره
اگر این اقا عاشق این دختر خانم بود باید اجازه میداد خودش تصمیم بگیره با کی ازدواج کنه .عشق یعنی از خود گذشتگی
شنبه 25 مهر 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
راجو -- قطر ــ دوحه ــ خوبی حاجی ..یک نظر هم به سوی ما پرتاب کن
شنبه 25 مهر 1388

varamche2 - ّایران - شیراز
خاک بر سرت.پسرک نفهم.این همه دختر ریخته تو شهر..تازه الان هم مگه به این راحتی شوهر گیر میاد؟؟؟؟. خسر الدنیا و الاخره
شنبه 25 مهر 1388

farnazflora - مالزی - کوالالامپور
ایشالا دختره زنده بمونه.
شنبه 25 مهر 1388

mashady - انگلیس - منچستر
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا قشنگ گفتی مرسی
یکشنبه 26 مهر 1388

afg_dk - دانمارک - اغوس
. 2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده. 3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه.
یکشنبه 26 مهر 1388

vahid22 - آلمان - هامبورگ
mursal - فینلاند - روانیمی. خاک بر سر اون پسره و .. که دلت براش میسوزه!آخه ... این دوست داشتنه یا زده بوده زیر گلوش!
سه‌شنبه 28 مهر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.