دومین زن چگونه به تله قاتل سریالی افتاد
وکیل مدافع قاتل سریالی زنان در کرج که قرار است کمتر از یک ماه دیگر در برابر قضات دادگاه کیفری استان تهران از موکل خود دفاع کند، از رئیس دادگاه درخواست کرده به او برای مطالعه پرونده وقت بیشتری بدهد و جلسه محاکمه را به تعویق بیندازد. امید- مرد 23 ساله- متهم به کشتن هشت زن در کرج و دو زن در شمال کشور است و باید به زودی در دادگاه جزییات جنایات خود را شرح دهد. در شماره های گذشته بخش هایی از این پرونده را خواندید. ماجرای قتل دومین زن در کرج در پی می آید. یک ماه و یک روز بعد از کشف جسد اولین زن جنازه دومین مقتول نیز در منطقه چهارباغ در حوزه استحفاظی شهرستان ساوجبلاغ پیدا شد. ساعت 20/20 بود که ماموران جسد را پیدا کردند. پلیس از طریق تماس تلفنی کارگری در چهارباغ در جریان کشف این جسد قرار گرفت و دقایقی بعد خود را به محل رساند. جسد نیمه عریان رها شده بود. در بررسی های اولیه مشخص شد اثر جراحت روی بدن این زن وجود ندارد. چهره مقتول نشان می داد او زنی بسیار جوان است که احتمالاً برای انجام کاری از خانه خارج شده و به خاطر نوع پوشش قصد داشته زود به منزل برگردد و نمی خواسته به مکان دوری برود. به دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. پلیس متوجه شد هنوز هیچ اعلام فقدانی صورت نگرفته است بنابراین به بررسی آثار باقی مانده در صحنه جرم پرداخت تا شاید سرنخی از هویت مقتول به دست آورد. هیچ مدرک شناسایی وجود نداشت. شماره تلفن یا آدرسی که بتوان آن را مورد بررسی قرار داد هم در دست نبود. تا اینکه حدود ساعت 12 شب زن و مردی به ماموران پلیس مراجعه کردند و مدعی شدند زنی 26 ساله به نام رقیه گم شده است. خواهر این زن گفت؛ قرار بود ما شب به خانه رقیه برویم. حتی گفته بود شام آماده می کند. حدود ساعت هفت شب بود که من به اتفاق شوهرم به خانه خواهرم رفتم. در قفل بود. صدای گریه فرزند سه ساله اش را از داخل خانه می شنیدم. هر چه در زدیم کسی در را باز نکرد تا اینکه خودم در را شکستم و وارد خانه شدم. دیدم مقداری مرغ و وسایل دیگر برای آشپزی از یخچال بیرون گذاشته شده است. اما خواهرم نبود. وی ادامه داد؛ خواهرزاده ام را آرام کردم و منتظر ماندیم تا رقیه بیاید. یک ساعت گذشت ولی از او خبری نشد. با شوهرش تماس گرفتم و موضوع را گفتم. شوهر رقیه دقایقی بعد به خانه آمد. تا 12 شب منتظر شدیم. وقتی دیدیم خبری از رقیه نیست تصمیم گرفتیم به پلیس خبر دهیم. عکسی که خانواده رقیه از او به پلیس ارائه دادند بسیار شبیه به زنی بود که جسدش در چهارباغ پیدا شده بود بنابراین پلیس از خواهر و شوهر رقیه خواست برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند. وقتی کشوی فلزی سردخانه پزشکی قانونی باز شد این زن و مرد تایید کردند جسد متعلق به رقیه است. تحقیقات در این خصوص ادامه داشت تا اینکه پزشکی قانونی گزارش معاینه جسد را ارائه داد. در این گزارش آمده است؛ جسد متعلق به زنی با قد متوسط و میان اندام است. شلوار لی به تن داشته و روسری که دور گردن او پیچیده شده بود نشان می دهد او با روسری خفه شده است. هیچ گونه جراحتی در بدن او موجود نیست.دقایقی بعد گزارش تیم تجسس نیز روی میز بازپرسی پرونده قرار گرفت. در این گزارش آمده است؛ جسد لای ملحفه یی سفیدرنگ پیدا شده و نشان می دهد زن جوان در مکانی مسقف به قتل رسیده است و چون هیچ جراحتی روی بدنش وجود ندارد بنابراین وی احتمالاً هنگام قتل غافلگیر شده و نتوانسته از خود مقاومت نشان دهد. از طرفی کفش مقتول اطراف جسد پیدا نشده است. بنابراین زن جوان بدون کفش به محل کشف جسد منتقل شده و علاوه بر این رد لاستیکی نیز پیدا شده که متعلق به شرکتی خاص است و معمولاً برای ماشین های پیکان از آن استفاده می شود. مدت ها طول کشید تا راز این جنایت فاش شود و امید آن را به گردن بگیرد. امید قاتل سریالی زنان کرجی در مورد این قتل می گوید؛ عصر بود که رقیه را سوار کردم. برای خرید بیرون آمده بود. سر صحبت را با او باز کردم می گفت عجله دارد و با تندی با من حرف می زد اما بعد کم کم آرام شد. اسمش را پرسیدم. گفت نامش مریم است. دیگر در برابرم مقاومت نمی کرد. به سمت خانه ام رفتیم. همسرم به قزوین رفته بود و خانه خالی بود. در یک فرصت مناسب روسری اش را از پشت دور گردنش بستم و او را خفه کردم.وی ادامه داد؛ چند دقیقه که گذشت لباس هایم را مرتب کردم. ملحفه یی از داخل کمد برداشتم، آن را سه تکه کردم و بعد مقتول را داخل تکه یی قرار دادم و بستم. جسد را در صندوق عقب گذاشته بودم. هوا تاریک شده بود. تصمیم گرفتم مانند قتل قبلی جسد را کنار خیابان رها کنم. به منطقه چهارباغ رسیدم. هوا تاریک و سرد بود. کسی آن اطراف نبود. در صندوق را باز کردم و جسد را به زمین انداختم و با سرعت از محل دور شدم. احساس آرامش می کردم. اصلاً ناراحت نبودم و هیچ عذاب وجدانی نداشتم. هر وقت قتلی انجام می دادم برای مدتی خیلی آرام بودم. بعد از رها کردن جسد و زمانی که به خانه آمدم هنوز کفش های مقتول در اتاق بود. آنها را خودم نگه داشته بودم. کفش ها را کنار یک جفت کفش که از مقتول قبلی بر جای مانده بود گذاشتم تا یادگاری بماند. بعد به سراغ طلا، پول و تلفن همراه مقتول رفتم. آنها را بعد از اینکه مقتول را به قتل رساندم از وسایلش برداشته بودم. چند روز بعد از این حادثه طلا ها را به همسرم دادم. او هم به درخواست من آنها را فروخت.
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا |
آنچه معلوم است این است که مقتولان پس از چند دقیقه دوستی با قاتل به منزل وی رفته اند. این به خودی خود اشکالی ندارد و هر کس اختیار آن را دارد که با جنس مخالف دوستی کند اما یک چیز در ایران شدیدا احمقانه است. در کشورهای غربی که جمهوری اسلامی بی اخلاقی آنها را در بوق کرده است فاصله دوستی دختر و پسر و برقراری رابطه جنسی دست کم سه چهار ماه است ولی چرا در کشور ما این فاصله تنها چند دقیقه است و دختران حاضر می شوند، نشناخته، به منزل چنین قاتلی بروند؟؟!! |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
NEDER - کانادا - ونکوور |
ایا واقعا اعدام برای چنین ادمی لازم نیست.. کسی که بعد از کشتن یه ادم احساس ارامش می کنه بشر نیست که حقوق بشر در موردش رعایت بشه. |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
poriyaye_vali - قطر - دوحه |
به نظر من چنین کثافتی را نباید اعدام کنند //باید هر روز مقداری از بدنشو ببرند وروی اون نمک بپاشند اینجور حیوونایی رو باید روزی هزار بار کشت وزنده کردهر چند حیوونا شرفشون از این خونخواربیشتره..بخدا نمیدونم چی بگم...زبونم قفل میشه وقتی این حوادث تلخو میخونم ..اخه چطوری دلت اومدبا نوامیس مردم این کاروبکنی ..من یکی شک ندارم این اقا هست |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
vandidad.iran - ایران - کرمانشاه |
چطور ممکنه قاتل فقط در چند دقیقه بتونه مخ یه زن غریبه رو بزنه !ون هم زنی که شوهر داره ؟!!!!! اون هم نه یک دوستی معمولی! --- مقتولین چطور راضی شدن به این سرعت به همسرشون خیانت کنن ؟!!!!خدایا ما داریم به کجا میریم- لعنت به این زندگی کثیف- آدم نمیتونه به هیچکی اعتماد کنه - لعنت |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
madrid - ایران - قزوین |
اینم که قزوینی بوده !! بدبختی! چرا همه قاتل ها تو قزوین اند؟ تازه از دست یکیشون خلاص شدیم |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
این مرد کثیف دروغ می گوید زنان قربانی تن فروش نبودند بعید نیست با حقه انها را به خانه برده یا اینکه انها را بیهوش میکرده برای اینکه قسمتی از کار کثیفش را جبران کند می گوید که انها با میل خود به خانه رفته اند بعید نیست زنش نیز در جنایات دست داشته باشد در هر صورت جامعه بیمار است. |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
pajohandeh - سوید - گوتنبرگ |
با یک تن فروش کار کشته هم نمیشه به این سرعت رابطه برقرار کرد. ننگ به این حکومت کثیف که میخواد از این ماجرا هم با این طریقه انتشار برای توجیه رفتار خود با زن و مرد ایرانی استفاده کنه اخه کدام مادری بچه سه ساله را توی خانه رها میکنه میره دنبال این کار . |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
adam-bade - ایران - اردکان |
بیمار روانی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
پنجشنبه 23 مهر 1388 |
|
pranses - ایران - تبریز |
یه جورایی فکر میکنم داره دروغ میگه.مگه میشه یه زن بچه سه ساله را تو خونه تنها بزاره بره دنبال عشق و عاشقیش!حالا اگه اینم درست باشه واقعا" یارو مهره مار داشته که تونسته اغفالش کنه. اینو باید از هر نقطه بدنش را با تیغ ببرند وجای زخم مخلوط نمک وفلفل بریزند .اونقدر که به درک واصل بشه...آمین یا رب العالمین |
جمعه 24 مهر 1388 |
|
bahar miayad - المان - المان |
دروغ میگه یا دارن افکار مردم رو منحرف میکنند مقتوله اولی با شوهرش اختلاف داشته خونه دخترش بوده وتلفن میزنه میگه تا یک ربع دیگه خونه هستم بعدش می ره با این اقا مگه میشه دومی هم بچه سه ساله رو خونه میذاره میره خرید ومیدونه که مهمان هم داره بعد با این اقااشنا میشه و جلسه اول میره خونه ایشون نه این اقا میخواد وانمود کنه همه این زنها منحرف بودند و به سزای بدیها و انحرافشون رسیدند المان |
جمعه 24 مهر 1388 |
|