کفاش دوره گرد که مردی مسیحی را به قتل رسانده بود دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. در ابتدای جلسه محاکمه صفر خاکی نماینده دادستان تهران کیفرخواست را خواند و گفت؛ ظهر 19 مهر سال گذشته کشته شدن مردی 87ساله به نام «آبنوس» به دادسرای ناحیه 27 تهران گزارش داده شد.
شواهد نشان می داد اعضای خانواده «آبنوس» در خارج از کشور زندگی می کردند و فقط یکی از فرزندان او در ایران بود که هنگام سرکشی به خانه پدر با جنازه اش رو به رو شد. همچنین بررسی های مقدماتی از این حکایت داشت که وی قربانی یک سرقت شده است.
کارآگاهان در جریان رازگشایی معما به کفاش جوانی که نزدیک خانه «آبنوس» کار می کرد و همزمان با مرگ او ناپدید شده بود، مشکوک شدند. سرانجام متهم 18 ساله به نام مهدی با گذشت 23 روز از جنایت در نظام آباد ردیابی و دستگیر شد. وی که در بازجویی ها خود را بی گناه می خواند وقتی با مدرک های دادگاه پسند رو به رو شد به قتل آبنوس اعتراف کرد.خاکی ادامه داد؛ به عنوان نماینده دادستان تقاضای مجازات متهم را دارم.
در ادامه دو تن از فرزندان مقتول در جایگاه حاضر شدند و از طرف خود و برادران شان قصاص متهم را خواستار شدند. اما قاضی عزیز محمدی اعلام کرد به دلیل غیر مسلمان بودن آبنوس امکان تقاضای قصاص وجود ندارد. فرزندان مقتول نیز پاسخ دادند؛ تقاضای قصاص کردیم چون نمی خواهیم تفاوتی بین پدر ما و دیگر کشته شدگان وجود داشته باشد. با این حال به قانون احترام می گذاریم و هر چه قانون بگوید قبول می کنیم.
در ادامه مهدی متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت. وی اتهام قتل را قبول کرد و گفت؛ اشتباه کردم و اگر اولیای دم تقاضای قصاص دارند من حرفی ندارم و می پذیرم. وی در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت؛ آبنوس مرد خوبی بود و هفته یی یکی دو بار کفش هایش را به من می داد تا واکس بزنم. پیرمرد به من اعتماد کرده بود. آبنوس از من خواسته بود برای نظافت خانه اش یک کارگر خوب پیدا کنم که ناگهان به سرم زد خودم به آنجا بروم و ثروتش را تصاحب کنم. با این تصمیم به راحتی وارد خانه اش شدم و در فرصت مناسب با چاقو به جانش افتادم اما هر چه ضربه می زدم باز زنده بود.وی گفت؛ روز حادثه به خانه اش رفتم. چون بیماری عصبی دارم حالم اصلاً خوب نبود. او وسایل پذیرایی آورد. چند دقیقه که گذشت من به دستشویی رفتم و کراک مصرف کردم. با این حال آرام نگرفتم. یک بار دیگر به دستشویی رفتم و این بار تریاک مصرف کردم. وقتی بیرون آمدم اصلاً کارهایم دست خودم نبود. یادم نیست چند ضربه زدم، فقط می دانم با دو چاقویی که آنها را از خانه آبنوس برداشته بودم پشت سر هم به او ضربه زدم. وقتی مرد، سراغ چمدانش رفتم و یک و نیم میلیون تومان پولش را برداشتم.وی در مقام آخرین دفاع گفت؛ باز هم می گویم اشتباه کردم. آبنوس مرد خوبی بود. من کار بدی در مورد او کردم. چون از 15 سالگی به مواد اعتیاد داشتم به بیماری عصبی مبتلا شده ام و بدون اینکه کنترلی بر اعصابم داشته باشم این کار را کردم.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|