متهم به طور اتفاقی با یکی از پسران شاکی روبه رو و دستگیر شد

ترفند پیچیده برای کلاهبرداری 5/5 میلیون یورویی

متهم به طور اتفاقی با یکی از پسران شاکی روبه رو و دستگیر شد

میلیاردر قلابی که با فریب دادن مرد بنگاهداری نقشه کلاهبرداری پنج میلیون و 700 هزار یورو را اجرا کرده است، چند ماه پس از این ماجرا توسط شاکی اش به دام افتاد.

به گزارش خبرنگار ما تحقیقات در این باره زمانی آغاز شد که یک مرد بنگاهدار همراه با پنج پسرش که همکار او هستند به دادسرای ناحیه چهار تهران رفتند و از مردی به نام پژمان به اتهام کلاهبرداری 5/8 میلیارد تومانی شکایت کرد. شاکی به حسن سهرابی بازپرس شعبه هفتم این دادسرا گفت؛ آشنایی من با پژمان به چند ماه قبل برمی گردد. روزی همراه پنج پسرم در محل کارم بودم که مرد شیک پوشی مقابل مغازه ام از یک خودروی گران قیمت پیاده شد. او که مرد متشخصی به نظر می رسید داخل آمد و گفت قصد دارد یک آپارتمان بخرد. وقتی لیست آپارتمان های فروشی را به وی نشان دادم او یک خانه را انتخاب کرد و گفت همین الان می خواهد آپارتمان را معامله کند. در حالی که من و پسرانم از این موضوع تعجب کرده بودیم پژمان دسته چکش را روی میز گذاشت و یک چک 150 میلیون تومانی صادر کرد. من هم وقتی دیدم او مصمم است قولنامه را تنظیم کردم و به این ترتیب در کمتر از یک ساعت آپارتمان به فروش رسید. پژمان در همان حال حق کمیسیون من را هم پرداخت و به هر یک از پسرانم یک میلیون تومان شیرینی داد. او سپس گفت چند روز دیگر برای دریافت کلید خانه اش برمی گردد. شاکی ادامه داد؛ فردای آن روز چک برخلاف سوءظن مان وصول شد و ما همچنان از انجام این معامله حیرت زده بودیم. هفته بعد مرد میلیاردر بار دیگر به آنجا آمد و گفت چند روز دیگر عروسی پسرش است و آمده تا یک آپارتمان برای فرزندش بخرد. پژمان مثل دفعه قبل لیست آپارتمان ها را ورق زد و یکی از آنها را انتخاب کرد. او باز هم یک فقره چک صادر کرد و بعد از گرفتن قولنامه از دفتر خارج شد. پژمان پیش از رفتن باز هم به پسران من چند میلیون تومان به عنوان پاداش داد.

شاکی در ادامه گفت؛ انجام این دو معامله مرا شگفت زده کرد و باعث شد نسبت به پژمان اطمینان پیدا کنم و امیدوار باشم تا بار دیگر او را در بنگاهم ببینم. یک ماه از این ماجرا گذشت تا اینکه مرد میلیاردر با من تماس گرفت و گفت می خواهد برای انجام یک معامله کلان با من مشورت کند. او از من دعوت کرد به یکی از هتل های مجلل تهران بروم. وقتی سر قرار حاضر شدم پژمان در لابی هتل مشغول گفت وگو با تلفن بود. او به زبان عربی صحبت می کرد و پس از پایان صحبت هایش اشاره کرد با یکی از مشتریانش در دوبی صحبت می کرد و او گفت یک ملک باارزش دارد که می خواهد آن را بفروشد. پژمان توضیح داد ارزش واقعی ملکش بیش از 5/12 میلیارد تومان است اما او حاضر است آن را 5/8 میلیارد تومان بفروشد. او به من وعده داد در صورتی که بتوانم این ملک چندمیلیاردی را که شامل چندین واحد آپارتمان، چند باب واحد تجاری و یک پارکینگ بزرگ است برایش بفروشم حق کمیسیون خوبی به من می دهد. او آدرس ملک را به من داد و پس از آنکه همراه پسرهایم به محل ملک واقع در یکی از مناطق غربی تهران رفتیم، تصمیم گرفتیم خودمان آنجا را بخریم. با خودم فکر کردم این یک فرصت طلایی است که شاید هیچ وقت دیگر نصیبم نشود. بنابراین با پژمان تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم. او باز هم از من خواست به همان هتل مجلل بروم. وی این بار اسناد و مدارک مالکیت را هم با خود آورده بود. پس از آنکه مدارک را کنترل کردم همانجا برای اینکه پژمان منصرف نشود 700 هزار یورو به او دادم و قرار شد بقیه پول را پسر دیگرم که در انگلستان اقامت دارد به حساب او حواله کند. چند روز بعد پسرم حدود پنج میلیون یورو به حساب پژمان واریز کرد اما از آن روز به بعد او به تماس هایم پاسخی نداد. با خودم فکر کردم شاید به خارج سفر کرده است اما هرچه صبر کردم خبری از او نشد، بنابراین اسنادی را که در اختیار داشتم به اداره ثبت بردم اما متوجه شدم همه مدارک جعلی است و همه این بازی ها و ظاهرسازی ها برای فریب دادن من بوده است.

مالباخته در ادامه گفت؛ برای فراهم کردن 5/8 میلیارد تومان همه دارایی ام را فروختم و بیشتر از این مبلغ را قرض کردم اما میلیاردر قلابی همه دار و ندارم را با خود برد.

به دنبال این شکایت بازپرس سهرابی پرونده را در اختیار ماموران پلیس امنیت قرار داد تا کلاهبردار فراری دستگیر شود. شاکی آدرسی از مرد شیاد در اختیار نداشت چراکه همیشه او را در یک هتل دیده بود. بنابراین تصویر و مشخصات وی در اختیار واحدهای گشتی پلیس قرار گرفت تا ماموران در صورت مشاهده این مرد او را دستگیر کنند. این اقدام نتیجه مطلوبی در پی نداشت و چند روز بعد مشخص شد پژمان ایران را به مقصد یکی از کشورهای اروپایی ترک کرده است. بنابراین تحقیقات راکد ماند. کارآگاهان تصمیم گرفتند ماجرا را از طریق اینترپل پیگیری کنند. در حالی که چند ماه از تشکیل این پرونده گذشته بود و مکاتبه با اینترپل ادامه داشت هوشیاری یکی از پسران شاکی ناگهان ورق را برگرداند. او هنگامی که از حوالی میدان صادقیه عبور می کرد به مردی شبیه پژمان برخورد و او را تعقیب کرد. این جوان وقتی بیشتر به چهره مرد دقت کرد، فهمید او خود پژمان است. بنابراین با وی درگیر شد و با داد و فریاد از مردم کمک خواست. پس از چند دقیقه به خاطر ازدحام ناشی از این درگیری ماموران سر رسیدند و میلیاردر قلابی را دستگیر کردند.

به دنبال انجام تحقیقات مقدماتی وی به دادسرای ناحیه چهار منتقل شد و از سوی بازپرس سهرابی تحت بازجویی قرار گرفت. او ضمن پذیرش اتهامش گفت هیچ ملکی ندارد و اسنادی که به شاکی ارائه داده، جعلی است. وی همچنین درمورد خروج و بازگشت مجددش به کشور گفت؛ بعد از آنکه پول ها را دریافت کردم به طور قانونی از کشور خارج شدم اما بعد از چند هفته به صورت قاچاقی به کشور برگشتم و ماموران فکر می کردند من هنوز در اروپا هستم. به همین دلیل بدون هیچ نگرانی کارهایم را از سرگرفتم اما یکی از پسرهای شاکی من را دید و دستگیرم کرد.

بنا به گفته بازپرس پرونده هم اکنون متهم با صدور قراری سنگین در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از وی برای برملا شدن سرنوشت پنج میلیون و 700 هزار یورو ادامه دارد.

zoroye iran - اتریش - وین
دنیا انقدر خراب شده که به هیچکس نمیشه اطینان کرد
جمعه 3 مهر 1388

ehsan_2nd_time - یوکی - لندن
این دنیا همینطور که هست هیچ آش دهن سوزی نیست که بخوای با کار خلاف هم با آینده ات بازی کنی
جمعه 3 مهر 1388

ukguy4u - بریتانیا - لندن
همیشه آدمهای پولدار خوش شانسن ! حالا اگه ما بودیم یارو رفته بود پولو خورده بود یک آبم روش .
جمعه 3 مهر 1388

Peyman101 - بلژیک - بروکسل
حرص.طمع.
جمعه 3 مهر 1388

poriyaye_vali - قطر - دوحه
مال حروم اخروعاقبتی نداره ومن یکی که اعتقاد دارم تا حتی یه قرونش رو هم باید پس داد تو همین دنیا...ممکنه کسی بتونه پول کسی رو بدزده اما هیچگاه ازاین پول لذتی نخواهد برد..دنیا دار مکافات واخرت دار مجازات..میشناسم کسانی رو که حروم میخوردند خیلی هاشون به دردای بی درمون مثل اعتیاد به مواد ویا مشروب سرطان و.. مبتلا شدن ..بالاخره روزی فرا رسید که دیگه پول دردشونو دوا نمیکنه
جمعه 3 مهر 1388

روز روشن - انگلیس - لندن
من نمی دونم این دیوانه چرا برگشته بوده ایران.
جمعه 3 مهر 1388

azadi.afshin - ایران - شهرکرد
سلام درود بر ایران
جمعه 3 مهر 1388

barbud_daneshmand - بلزیک - گنت
دوستان ما میدونیم که این بنگاهها چه ظلمی به مردم میکنن.گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.
جمعه 3 مهر 1388

شیدای تو - هندوستان - بنگلور
barbud_daneshmand - بلزیک - گنت . موافقم باهات صد در صد!!! خوونه ما رو هم میخواستن مفت مفت از چنگمون در آرن .. اصلاْ دین و ایمون حالیشون نیست به خدا!!!
جمعه 3 مهر 1388

artosh - ایران - تهران
خیلی هیجان زده شدم از خوندن این داستان و پایان خوبش. طرف خیلی حرفه ای بوده. متاسفانه ما ایرانی ها عقلمون به چشممون هست. طرف چطور تونسته اون همه پول رو یه جا بده به اون شخص؟!!!!
جمعه 3 مهر 1388

kmimiagar - ایتالیا - میلان
باد اورده را باد میبرد توصیه به عزیزان هر زمانی در هر معامله ای حرف از سود انچنانی است اطمینان نکنید. یک ضربالمثل ایتالیائی . اعتماد کردن خوبه نکردنش بهتره.
جمعه 3 مهر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.