به گزارش نوروز، محمدرضا جلاییپور، مدیر و سخنگوی پویش موج سوم، بعد از تحمل ۸۸ روز زندان ( ۵۰ روز انفرادی، ۳۸ روز سلول سه نفره)، بالاخره امروز شنبه، بیست و یکم شهریورماه از زندان اوین آزاد شد.
جلاییپور در حالی امروز آزاد شد که نزدیک به ۴۰ روز پیش، حکم آزادی وی توسط قاضی حداد امضا شده بود و خانواده وی بعد از ۱۱ ساعت چشم انتظاری در مقابل زندان اوین و خود او بعد از ۵ ساعت انتظار پشت درهای بسته با پاسخ منفی روبرو شدند وبه دستور مرتضوی حکم آزادی وی ملغی اعلام شد. در طی ماه گذشته نیز مکررا به خانواده وی وعده آزادی داده شده بود و نزدیک به هشت بار به آن ها گفته شد که فردا او را آزاد خواهند کرد اما این اتفاق تا امروز نیفتاده بود.
دکتر حمیدرضا جلاییپور، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، در توصیف این نود روز چشم انتظاری به نوروز گفت: من تجربه رنج های زیادی را داشته ام. مثلا در دهه اول انقلاب، برادر بزرگ مرا که پس از ۸ ماه از جبهه وارد تهران شده بود، منافقین در تهران ترور کردند. دو برادر جوانم در عملیات بیت المقدس و کربلای چهار به دست عمال صدام شهید شدند و پدر و مادرم با غصه برادرانم در سنین میانسالی بیمار شدند و فوت کردند. همین سال گذشته هم برادر جوان ۳۶ سالهام را که در واقع زیر بار اندوه برادران و پدر و مادرم له شد و سکته قلبی کرد را از دست دادم. لذا تجربه درد زیاد دارم. اما هیچ یک از این غمها به اندازه انتظار برای آزادی پسرم که یک جوان نخبه علمی این مملکت است، مذهبی است، دروغ نمیگوید، غیبت نمیکند و فقط و فقط تنها جرمش دفاع از مهندس موسوی بوده است، برایم سنگین نبود.
در این مدت این تنها فرزند من نبود که حبس شد، همسرش در تنهایی سرزمین غریب دچار بیماری و کمبود شدید وزن شد، خواهرش و مادرش و برادرش تحت فشارهای عمیق روحی بودند، خانواده همسرش که هر دو از حقوقدانان مستقل و باسابقه این مملکت هستند هم همینطور، و خود من نیز در مدت این سه ماه جایی نبود که برای آزادی او نرفته باشم و کسی نبود که از او درخواست آزادیاش را نکرده باشم. اما هیچ مرجعی پاسخگوی دلایل این حبس نبود.
به گزارش نوروز، دکتر حمیدرضا جلاییپور که خود نزدیک به ده سال در سال های دفاع مقدس در مناطق جنگی غرب خدمت کرده بود، در توصیف این ۹۰ روز به نوروز گفت: باعث تاسف است که دستاورد انقلاب بعد از ۳۰ سال حبس یک جوان نخبه ۲۷ ساله است که رتبه یک کنکور، دانشجوی ممتاز دانشگاه تهران، طلای المپیاد و دانشجوی ممتاز دانشگاه آکسفورد و مولف و مترجم چند کتاب جامعه شناسی دین و دبیر چندین سمینار علمی بود.
دکتر جلاییپور در حالی که شعف آزادی فرزندش و نیز اندوهی عمیق در صدایش موج می زد و در حالیکه برای تحویل گرفتن فرزندش راهی زندان اوین بود، حرفش را چنین تمام کرد: در این سه ماه، سه جمعه صبح زود، سر خاک برادران شهیدم حاضر شدم، به طور خاص سر قبر برادر کوچکترم حسین، که شهید آخر خانواده بود رفتم و نشستم و از او خواستم که برخیزد و ببیند که برادرش چطور دارد تاوان زحمات و هزینه هایی که آنها در راه این انقلاب داده بودند را با حبس فرزند مومن و جوانش پس میدهد. این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با بغضی در گلو چنین گفت: سر خاک برادرم حسین با او درددل کردم و گفتم: حسین جان! یادت هست یک روز بعد از شهادت تو، آقای خامنهای به خانه پدر ومادرمان برای عرض تسلیت آمده بودند؟ آن وقت محمدرضا تنها ۴ سالش بود، او کودکانه دوید و روی پای ایشان نشست و ایشان هم به رسم معمول، دستی به سر محمدرضا کشید و او را نوازش کرد. حالا نیستی که ببینی بعد از نزدیک به ۳۰ سال چگونه او را ۳ ماه در زندان اوین و همسر و پدر و مادر و خانوادهاش را هم در بیرون زندان نوازش کردند! دکتر جلایی پور همچنین گفت : فرزندم با اینکه به بازداشت انفرادی معترض است و هیچ اتهامی را هم نپذیرفته است، به لحاظ روانی و فیزیکی در وضعیت مطلوبی است و از رفتار کارشناسان پرونده ابراز رضایت می کند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|