سهم دشمن در تحولات داخلی جمهوری اسلامی

سهم دشمن در تحولات داخلی جمهوری اسلامی

آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران چند روز پیش گفت که رهبران مخالفان معترض به نحوه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اخیر و نتایج اعلام شده را "به دشمن وابسته نمی دانم". خطی که رسانه های جناح محافظه کار و از جمله کیهان، مدام بر عکس آن را تبلیغ می کردند.

اکنون محمود احمدی نژاد رییس دولت دهم در سخنرانی پیش خطبه نماز جمعه می گوید عوامل ارتکاب آنچه وی فساد و جنایت در بازداشتگاهها خوانده و آن را شرم آور توصیف کرده، عوامل دشمن بوده اند.

به گزارش خبرگزاری ایلنا آقای احمدی نژاد در اشاره به حوادث کوی دانشگاه و بازداشتگاه‌ها گفته: "حمله به کوی دانشگاه و برخی رفتارهای نامناسب در بازداشتگاهها کارهای زشتی بود. می‌خواهم اعلام کنم کارهایی که در کوی دانشگاه‌و بازداشتگاهها انجام شد، از اجزای سناریوی دشمن بود و به وسیله وابسته‌های براندازی انجام شد".

به اعتقاد ناظران، استفاده از دشمن و تقصیر به گردن دشمن انداختن در تحولات داخلی جمهوری اسلامی ایران تازگی ندارد و این خط استدلالی و فکری در نزد حاکمان جمهوری اسلامی کاملا شناخته شده است که اتفاقات را با دو معیار می سنجند: اول اینکه دشمن چقدر از یک اتفاق در داخل جمهوری اسلامی سود می برد و دوم، اقداماتی که در داخل اتفاق می افتد و نظام جمهوری اسلامی را دستپاچه می کند، کار دشمن است حتی اگر این کارها از سوی ماموران و مسئولان سیاسی یا امنیتی صورت گرفته باشد.

این نحوه استدلال در دیدگاه محافظه کاران چنان ریشه ای دارد که اگر اسراییلی ها یا آمریکایی ها یا اصولا غربی ها از تحولی در داخل ایران حمایت کنند، جریان های داخلی به خاطر این حمایت یا موضع گیری در مظان اتهام قرار می گیرند. این دیدگاه سیاه و سفید را براحتی می توان در بطن بسیاری از استدلال های محافظه کاران و کادر اصلی حاکمیت مشاهده کرد.

ردپای دشمن از گذشته تا حال

مساله ای که باعث می شود چشم ها برروی تخلفات ماموران و مقامات مسئول بسته شود چون برخورد با آنها یا دشمن را خوشحال می کند و یا مخالفان دولت در داخل را.
مصادیق متعددی می توان نشان داد که در جمهوری اسلامی بارتقصیرها متوجه دشمن شده است. ماجرای قتل های زنجیره ای که در ابتدای کار دولت محمد خاتمی اتفاق افتاد و طی آن شماری از روشنفکران ایرانی به دست عوامل وزارت اطلاعات به قتل رسیدند یکی از مهم ترین مصادیق بود که این بزرگترین پرونده جنایی سیاسی پس از انقلاب 57، عاقبت به جایی نرسید و همچنان موضوع تحلیل رسانه ها و سیاستمداران است. بازجویان دور نخست خود به جای متهمان دور بعدی نشستند و سرنخ ها به سعید امامی متوقف شد که او هم در زندان جان باخت.

در ماجرای کوی دانشگاه در تیر 78، خط اصلی ملامت های بعد از فروکش کردن ناآرامی ها و روشن شدن ابعاد برخوردهای ماموران لباس شخصی و انتظامی با دانشجویان، به یک ریش تراش و تنبیه چند درجه دار جزء ختم شد.

آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نارضایتی خود از آنچه بهار مطبوعات در جمهوری اسلامی لقب گرفت را با توصیف روزنامه های اصلاح طلب با صفت "پایگاه دشمن" نشان داد که خط برخورد قوه قضاییه با مطبوعات که تا به امروز ادامه دارد بر اساس همین خطر فکری ادامه یافته است.

این نوعی فرافکنی و به اصطلاح فرار به جلوست. متوجه دشمن و عوامل دشمن دانستن هر اتفاق داخلی که از نظر دولتمردان جمهوری اسلامی نامطلوب است، در نوع خود نشان از ابتلا حاد به توهم توطئه و بدبینی محض دارد، مساله ای که باعث می شود چشم ها برروی تخلفات ماموران و مقامات مسئول بسته شود چون برخورد با آنها یا دشمن را خوشحال می کند و یا مخالفان دولت در داخل را.

جنبه منفی بلند مدت این نحوه کشورداری این است که عدم شجاعت در تحقیق و مجازات متخلفین از قوانین در جمهوری اسلامی باعث می شود که نه تنها اثر بازدارندگی برای تخلف های بالقوه آینده ایجاد نشود، بلکه این زمینه همواره وجود داشته باشد که بتوان تخلف کرد، چون بهرحال اگر هم مطلوب نظر واقع نشود، مسئولان بارگناه را متوجه دشمن خواهند کرد.

این پرسش مطرح است که چگونه است در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی تقریبا هیچگاه موردی از محاکمه افراد متخلف در ماجراهای پرسروصدا که افکار عمومی را بشدت تحریک کرده اتفاق نیفتاده است و اگر هم مانند محاکمه عبدالله نوری، غلامحسین کرباسچی و امثالهم و حتی محاکمه فردی چون شهرام جزایری محاکمه ای صورت گرفته، ویژگی سیاسی کاری و کوبیدن جناح مخالف در ماجرا بر همه ابعاد دیگر می چربیده است؟

این پرسش هم مطرح است که چرا در کشورهایی مثل چین که مانند جمهوری اسلامی یک حکومت ایدئولوژیک دارد، مقامات مسئول به اتهام فساد محاکمه و اعدام می شوند اما در جمهوری اسلامی اگر هم برخوردی هست با طیف سیاسی یا افراد روحانی و غیرروحانی ایی است که دیدگاه و عملکردشان مطلوب نظر رهبری یا دولت تلقی نمی شود؟

یا چگونه است که در ایالات متحده آمریکا که از نظر حاکمان جمهوری اسلامی همه نابسامانی ها و مشکلات نظام فعلی ریشه در آن کشور دارد، بهنگام برخورد با تخلفات مقامات و ماموران اثری از دشمن و عوامل نفوذی دشمن در استدلالهای مقامات آن کشور مشاهده نمی شود؟

این پرسش مطرح است که چگونه است در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی تقریبا هیچگاه موردی از محاکمه افراد متخلف در ماجراهای پرسروصدا که افکار عمومی را بشدت تحریک کرده اتفاق نیفتاده است

با روی کار آمدن باراک اوباما و اذعان به تخلفات در سیستم اطلاعاتی بویژه از سوی سیا در برخورد با مظنونان به تروریزم ، بحث دادگاهی شدن مسئولان مهم ترین سازمان اطلاعاتی آمریکا مطرح است بدون آنکه بار تقصیر افراد در درون نظام به گردن افراد و نظام های بیرونی انداخته شود.

این مقایسه تطبیقی و نگاهی به تاریخچه نظام های مذهبی و ایدئولوژیک شبیه به جمهوری اسلامی نشان می دهد که در چنین نظام هایی متخلفان به سزای اعمال خود نمی رسند تا هم عدالت در مورد پرونده آنان اجرا شود و برای دیگران هم درسی بازدارنده و یکدست باشد. از این منظر، جایگاه دستگاه قضایی و وابستگی این دستگاه به نگاه افراد بالادستی سیستم هم نشان می دهد که عملکرد دستگاهی که مدعی استقلال است بیشتر تابع تحولات و جزر و مدهای سیاسی در کشور است.

از طرفی، آیا این همه به دشمن نسبت دادن هر آنچه در داخل اتفاق می افتد نوعی اذعان به نفوذ و ضعف نظام جمهوری اسلامی نیست که "عوامل دشمن" در همه جا از وزارت اطلاعات گرفته تا نیروگاه هسته ای تا بازداشتگاهش نفوذ کرده اند و هر وقت لازم باشد ضربه وارد می کنند؟

اذعان احمدی نژاد به تجاوزهای جنسی در بازداشتگاهها؟

آقای احمدی نژاد که هم برای دفاع مجدد از انتخابات و هم درخواست برای رای اعتماد به دولت خود به نماز جمعه رفت، در اشاره سربسته به ادعای مطرح شده از سوی مهدی کروبی، رییس پیشین مجلس و نامزد معترض انتخابات مبنی بر تجاوزهای جنسی در بازداشتگاهها گفت: "شواهد و دلایلی داریم که نشان می‌دهد ساحت نیروهای انقلابی، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی از این اقدام شرم‌آور مبرا است. بسیجی‌ها، فداکارانه به خیابان‌ها آمده و برای جلوگیری از تعرض به حقوق افراد و شکستن شیشه‌های مغازه‌ها کتک خوردند و دم بر نیاوردند. نفوذی‌های جریان برانداز در سناریوی دشمن فساد واقدام کردند".

اگرچه آقای احمدی نژاد ماموران را از "این اقدام شرم آور" (تجاوز به بازداشت شدگان) تبرئه کرده اما استفاده وی از عبارت "فساد" که بروشنی دلالت بر جرائمی از این دست می کند، می تواند قاعدتا نوعی پذیرش وقوع این جنایات در زندان ها تلقی شود. البته بحث پیگیری این ماجرا هم می تواند در نگاه به نحوه رسیدگی ها در جمهوری اسلامی قابل پیش بینی باشد.

می توان انتظار داشت که این ماجرا که در تشبیه به ماجرای سوءرفتار با زندانیان عراقی بدست آمریکایی ها در زندان ابوغریب به ماجرای ابوغریب ایران لقب گرفته، باز هم نتیجه رسیدگی ها یک کلاف سردرگم باشد و عناصر اصلی از ماجرا کنار گذاشته شوند. مگر اینکه این بار نظام جمهوری اسلامی که در عرصه جهانی وجهه ای مخدوش پیدا کرده بتواند با اراده ای بی سابقه عدالت را اجرا کند و این پرونده را به سرنوشت موارد مشابه قبلی دچار نکند.

اما آقای احمدی نژاد بدنبال اذعان به این جنایات، درخواست مهم دیگری هم کرد و گفت: "اولین درخواستم این است که با کسانی که در لباس دوست، دست به اقدام غیرانسانی زدند، بدون گذشت و قاطعانه رفتار شود. چرا که آنها دو خیانت کردند یکی آسیب زدن به مردم و دیگری موحش کردن چهره نظام اسلامی و نیروهای انقلاب در انتظامی، نظامی و اطلاعاتی. اصل برخورد جدی باید با سران جریان و عوامل اصلی ماجرا باشد. کسانی که سازماندهی و تحریک کردند و خط دشمن را پیاده کرده‌اند. باید با آنها برخورد قاطع شود و البته با این فریب‌خوردگان و عناصر دسته چهارم باید با رافت اسلامی و رحمت اسلامی برخورد شود. مبادا عناصر اصلی از مصونیت و امنیت برخوردار باشد و عوامل دسته چندم که فریب خورده‌اند مجازات شوند".

یکدست سازی نظام جمهوری اسلامی

این همسویی چیزی نیست جز یک تسویه حساب سیاسی و نیز یک تصفیه استراتژیک در دل نظام جمهوری اسلامی ایران.
اینکه رییس دولت دهم خواهان محاکمه و برخورد با آنچه وی "سران جریان و عوامل اصلی ماجرا" خوانده و آنها را پیاده کننده خط دشمن معرفی کرده، از نگاه تحلیلی، می تواند معیاری برای پیش بینی حرکت های بعدی باشد. معیاری که پیش تر توسط آقای خامنه ای هم ارائه شده بود.

آیت الله خامنه ای هم در تازه ترین اظهارات خود با "معدود" دانستن تعداد کشته شدگان در ناآرامی های بعد از انتخابات گفته بود: " البته این گونه مسائل نباید با مسئله اصلی بعد از انتخابات خلط مبحث شود."

آقای خامنه ای گفت عده ای ظلم بزرگ "هتک حرمت از نظام" را نادیده می گیرند و به جای آن موضوع کهریزک و کوی دانشگاه را قضیه اصلی عنوان می کنند که "این نگاه، خود یک ظلم آشکار است." به گفته آقای خامنه ای اعتراض ها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری از قبل برنامه ریزی و جریانی حساب شده بود.

بنظر می رسد که میزان تاکیدی که آقایان خامنه ای و احمدی نژاد با ادبیات خاص خود بر بحث دشمن و اعتراضات اخیر و عوامل اصلی اعتراضات مطرح می کنند، در کنار تحرکاتی که در سطح قضایی و بویژه سطح نظامی و امنیتی در حال وقوع است، مجموع بردارها را به یک سمت همسو کرده اند.

این همسویی چیزی نیست جز یک تسویه حساب سیاسی و نیز یک تصفیه استراتژیک در دل نظام جمهوری اسلامی ایران.
محمد خاتمی رییس جمهوری پیشین جمهوری اسلامی هشدار داده است که تلاش برای بیرون کردن اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور در جریان است و خواهان مقاومت اصلاح طلبان و حضور آنان در صحنه شده است.

بنظر می رسد حاکمان فعلی بخش های استراتژیک نظامی و سیاستگذاری کلان در جمهوری اسلامی اکنون توجه چندانی به آثار کوتاه، میان و بلند مدت حرکت یکدست سازی قهری نظام ندارند و با وجود مقاومت جدی در نزد افکار عمومی نسبت به پذیرش آنچه در جامعه و دادگاه ها در جریان است، به دنبال پیشبرد برنامه خود هستند. حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران این پروژه را چنین تعریف کرده است:" یک گروه افراطی در سطوح تصمیم‌گیری‌های کلیدی قرار گرفته‌اند و می‌خواهند نظام را به سمت یک جامعه تک صدایی سوق دهند. . اهدافی که این اشخاص به دنبال آن هستند حاکمیت یک‌پارچه، بی‌دردسر و بدون منتقد یا مخالف است".

در چنین فضایی، جامعه ایران در حال حرکت به سمت التهابات و تحولات مهمی است که شاید همانند فضای پس از انتخابات اخیر، غافلگیر کننده باشد.

امین محمدی - بی بی سی فارسی

nimaaa - امریکا - نیویورک
برای مردم ایران دشمنی بدتر و خطرناکتر از رژیم جمهوری اسلامی نیست
شنبه 7 شهریور 1388

hamed-irooni - ایران - تاسوکی
bluestar - ایران – تهران. دوست عزیز شما فرمودید در تهران اکثریت به نت دسترسی دارند! بگذار خاطره ای را برایت تعریف کنم، در اواخر اسفند ماه 1384 فاجعه ای تلخ و دردناک در محور زابل به زاهدان رخ داد، اخبار این فاجعه (تاسوکی) از طرف صدا و سیما و روزنامه های دولتی به طرز بیرحمانه ای سانسور شد تا ابعاد گسترده آن باعث بر ملا شدن رازهای سی ساله سیستان و بلوچستان نشود، بعد از آن اطلاع رسانی وبلاگ نویسان سیستانی آغاز به صورت متحد و یکپارچه شروع شد، خبرگزاری انتخاب تا 3 ماه اخبار مربوط به این فاجعه در یک ستون ویژه منعکس میکرد، حتی خبرگزاری های فارس و ایرنا دو سه روز اول یک اخباری می نوشتند که بعد قطع شد. حالا بعد از 4 ماه از این فاجعه من به تهران رفتم, در اونجا با هر کسی که پیدا میکردم در اتوبوس، تاکسی، سوپر مارک، پارک و.. هم صحبت میشدم، ولی به جرات می تونم بگم حتی یک نفر رو هم پیدا نکردم که اطلاعات دست و پا شکسته ای از این فاجعه داشته باشه، اون موقع با خودم فکر میکردم که واقعا ضعف از کجاست که حدود 2 میلیون نفر از مردم یک کشور چهار ماه در یک مورد دیگرند ولی در خارج از مرزهای اون استان کسی از اون مسئله خبر نداره
شنبه 7 شهریور 1388

hamed-irooni - ایران - تاسوکی
البته من به یک نتایجی هم به شرح ذیل رسیدم، 1- وابستگی شدید مردم به اخبار صدا و سیما 2- پایین بودن میزان مطالعه در کشور خصوصا مطالعه روز نامه(اگر هم رونامه ای هم میخوانند اکثرا روزنامه های دولتی است) 3- دسترسی کم مردم ایران به اینترنت( طبق آمار اون موقع کمتر از 10 درصد اونم نود درصدشون Dial-up ) 4- عدم استفاده بهینه از اینترنت (اکثرا چت و نوشتن و خواندن وبلاگهای و وب سایت های بیهوده- عاشقانه، جک، آموزس هک و...) 5- وجود فیلترینگ و ممنوعیت استفاده از ماهواره 6- عدم وجود یک شبکه مستقل خبری. ضمنا در استان ما چیزی که زیاد است ماهواره تازه تو روستاهاش بیشتر از شهرهاشه و با این اوضاع به وجود اومده در کشور، در بعضی موارد از نظر خبری از منم جلوترند،و در آخر دوست عزیز من به شما پیشنهاد می کنم حتما به آدرس ذیل که مربوط به یکی از وبلاگنویسان سیستانی است بروید و مطلب نوشته شده در آن را بخوانید. (https://www.diyare-eshgh.blogfa.com/post-33.aspx ).
شنبه 7 شهریور 1388

dariush09 - رو سیه - مسکو
اگر اتفاق یک قطبی شدن رژیم جمهوری اسلامی بیافتد,خیلی بدترمی شه. باید اقعا یک کار اساسی کرد.
شنبه 7 شهریور 1388

سیاوش ایرانی - ایران - ایران
روزی را میبینم که همین هلو فروش جلوی دوربین تلویزیون اعلام کنه که جاسوس و عامل صهیونیسم بوده
شنبه 7 شهریور 1388

ARIYA_TEHRAN - ایران - تهران
hamed-irooni - ایران - تاسوکی . تو سایت رفتم و خوندم حرفتو قبول دارم حتی اگه یه جنگی هم در مرزها رخ بده مطمپنا کسی خبر دار نمیشه و اگر هم بفهمند میگن مبارزه با اشرار بوده که مبادا هرج و مرج بشه
شنبه 7 شهریور 1388

parang - سوید - سوندسوال
باز هم قصه تکراری /توهم دشمن/.
شنبه 7 شهریور 1388

kaveh52 - ایران - تهران
این جماعت استاد این هستند که خودشونو به خریت بزنن . مشکل ما فقط کوی دانشگاه و کهریزک نبود . هزاران کهریزک و کوی دانشگاه اتفاق افتاده . هر روز به یک مناسبت به دزدان و قاتلان عفو می دهند و آزادشون می کنند و می اندازند به جون مردم بعد با یک عده جوون بی گناه چه می کنند . این جماعت چرا یک بار به جای سخنرانی برای افراد ساده لوح حاضر به مناظره نیستند ؟ مقدار دیکتاتوری سران رو میشه با عشقشون به سخنرانی سنجید و هر چه دیکتاتورترند بیشتر سخنرانی می کنند و کمتر حاضر به مناظره هستند .
شنبه 7 شهریور 1388

habib121 - هند - بنگلور
ببیینید راست میگه اینا خودشون وعاملاشون همه ضد ایرانن اینا خودشون دشمن هستن دیگه.همچینم بی ربط نمی گه.اخه انتری نژاد و دروغ احتمالا اشتباه به عرضتون رسوندن.
شنبه 7 شهریور 1388

bluestar - ایران - تهران
hamed-irooni - ایران - تاسوکی. اتفاقا یادمه صدا و سیما خبرش رو اعلام کرد و گفت 24 نفر کشته شدند. پایگاه اطلاع رسانی تاسوکی دات کام هم راه افتاد. اینکه مردم تهران زیاد خبر نداشتند فکر میکنم به خاطر این بوده که اون روزها هرکس سرش تو لاک خودش بوده. و اتفاقا در مورد این حادثه در خود سیستان بلوچستان هم اطلاع رسانی خوبی نشده. چون عده زیادی از بلوچها ریگی را به چشم یک منجی نگاه میکنند و نمیدانند این قاتل یه فروشنده سی دی های مستهجن و دزد انبار پارچه بوده. به ماهواره هم نمیشه زیاد اعتماد کرد. چون گروههای داخل ایران حق راه اندازی شبکه ماهواره ای ندارند و فقط حرف خارج نشینها پخش میشه. به علاوه تاسوکی حادثه ای بود که سیستانیها بیشتر درگیر بودند ولی حوادث فعلی رو مردم تهران بطور واقعی لمس کردند و شم سیاسیشون تحریک شد. در مورد اون جنبش سی دی هم باید بگم خیلی فکر خوبیه. یک روزنامه قیمتش حدود 500 تومانه ولی در یک سی دی 150 تومانی میشه آرشیو یک سال روزنامه رو ذخیره کرد.
یکشنبه 8 شهریور 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.