پرونده قتل پسر نوجوانی که هشت سال قبل در یک درگیری، جوان دیگری را به قتل رسانده بود، بار دیگر در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به جریان افتاد و متهم با اکثریت آرا به قصاص محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما این پسر که اکنون 26ساله است، یک بار دیگر توضیح داد قتل چطور اتفاق افتاده و آنچه باعث مرگ مقتول شده در واقع یک دعوای کودکانه بوده است.در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ 22 خردادماه سال 80 نوجوان 15ساله یی به نام ابوالفضل که در حالت بیهوشی بود، به بیمارستان رسانده شد. زمانی که پزشکان بالای سر او حاضر شدند، اعلام کردند وی جان باخته است. لحظاتی بعد بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان در بیمارستان حاضر شدند. بررسی ها نشان داد درگیری بین ابوالفضل و جوان دیگری به نام سیروس که در آن زمان 18ساله بود، اتفاق افتاد و سیروس چند ضربه به این جوان زد. پلیس برای دستگیری سیروس دست به کار شد و سرانجام این نوجوان بازداشت شد. شادابی ادامه داد؛ در عین حال پزشکی قانونی اعلام کرد مرگ ابوالفضل بر اثر ضربه سنگینی بوده که به قلبش وارد و در واقع قلب از جا کنده شده است. بنابراین سیروس با توجه به اعترافاتی که کرده بود، در قتل مقصر شناخته شد و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این پرونده مورد رسیدگی قرار گرفت و هیات قضات سیروس را در مرگ ابوالفضل مقصر تشخیص دادند. حکم در دیوان عالی کشور نیز مورد تایید قرار گرفت اما در مرحله استیذان توسط رئیس وقت قوه قضائیه به تایید نرسید و با نقض رای یک بار دیگر پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. شادابی ادامه داد؛ هیات قضات، بنده به عنوان نماینده دادستان تهران اعلام می کنم دادستانی همچنان بر کیفرخواست تاکید دارد و من تقاضای صدور حکم قانونی را در این خصوص دارم. سپس ولی دم مقتول در جایگاه حاضر شد و گفت؛ من تقاضای صدور حکم قصاص برای قاتل فرزندم را دارم. پسرم قصد امر به معروف و نهی از منکر داشت. او یک نوجوان بود که به قتل رسید و قاتلش باید قصاص شود.سپس متهم به دفاع از خود پرداخت. او گفت؛ من اتهام را قبول دارم اما ابوالفضل را به عمد نکشتم و همه چیز فقط یک حادثه بود. ابوالفضل چندین بار حرف هایی به من زده بود و می گفت چرا سر به سر دختران محل می گذاری. من اهمیتی نمی دادم. روز حادثه داشتم با دختری صحبت می کردم که ابوالفضل دوباره سراغ آمد.
سیروس که از هشت سال قبل در زندان است، ادامه داد؛ ابوالفضل به من گفت چرا با این دختر صحبت می کنی. من هم عصبانی شدم و جواب دادم به تو ربطی ندارد و این آغاز درگیری بین ما بود. ابوالفضل به من حمله کرد و من نیز دو ضربه به او زدم و از آنجایی که رزمی کار بودم. دو ضربه را به شکل فنی به او وارد کردم. فکر نمی کردم این ضربات باعث مرگ کسی شود. من فقط می خواستم به او بگویم حق دخالت ندارد. یکدفعه دیدم نقش بر زمین شد. افراد زیادی جمع شدند و او را به بیمارستان بردند. در این هنگام قاضی از متهم پرسید؛ تو که رزمی کار بودی باید می دانستی نقاط حساس بدن کجاست و نباید به آن نقاط ضربه وارد کرد. مربیان همه این مسائل را آموزش می دهند پس چطور تو این مساله را مد نظر قرار ندادی؟متهم جواب داد؛ باور کنید نمی دانستم این ضربات باعث مرگ کسی می شود. من قصد کشتن ابوالفضل را نداشتم و نمی دانستم ضرباتم تا این اندازه محکم است. بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات وارد شور شدند و با اکثریت آرا متهم را دوباره به قصاص محکوم کردند. قاضی بومی در این پرونده نظر اقلیت داشت و عنوان کرد از نظر او متهم مرتکب قتل شبه عمد شده است.
|
|
|
|
|
|
|