عماد افروغ : پیشرفت جبهه بی اخلاقی

عماد افروغ : پیشرفت جبهه بی اخلاقی

می توان با قطعیت گفت که توسل به راه های اخلاقی مدت هاست برای پاسخ دادن و گفت وگو با طیف خاص نزدیک به قدرت پاسخگو نیست، زیرا راه های اخلاقی و مذاکره در فضایی کارساز است که اخلاق ارزش محسوب می شود اما اخلاق برای این طیف سال هاست که مرده است. ترور گسترده شخصیت ها نشان از این دارد که این افراد ماشه تفنگ خود را به سمت وجهه دینی و اخلاقی جامعه ما نشانه رفته اند و نه یک بار که هر روز اخلاق را کشته اند و زیر پا له کرده اند.شاید برای همین هم این بار برای برخورد با طیفی اینچنینی که کیهان و کیهانیان پرچمدارش هستند، راه دیگری را انتخاب کرده ام. این بار مصرانه حق و حقوق خودم را عطف به نظام قضایی می کنم، زیرا معتقدم به رغم همه افت و خیز ها هنوز استقلال رای برای این قوه باقی مانده است و شاید بتوان به عنوان یک ملجأ در برابر این میزان از بیداد به دستگاه قضایی پناه برد. هر چند سناریوی شنیع تخریب و ترور شخصیت های فرهنگی، سیاسی و انقلابی پروژه یی ریشه دار است و به صحنه کشاندن ریشه های واقعی و منبع اصلی آن کار آسانی نیست اما من هنوز در این کشور اندک امیدی برای رسیدگی به این بیدادگری ها دارم. پروژه تخریب از یک سیستم کلی تغذیه می شود و هر کس گوشه یی از آن را گرفته است و عملیاتی می کند و در این میان حسین شریعتمداری و اطرافیانش بازیگران اصلی این خیمه شب بازی هستند. سال هاست که این بازی ادامه دارد، هر بار با خواندن اخبار صفحه دو و سرمقاله های شریعتمداری و دیگر یادداشت هایی که در این بولتن منتشر می شد، دلم به درد می آمد اما از شما چه پنهان اولین بار درد این دروغ پراکنی ها را زمانی تا عمق وجود حس کردم که شریعتمداری نام مرا هم به لیست سیاهش افزود و نوک تفنگ ترورش را به سمت من هم نشانه رفت. جریان نخبه سوزی در کشور چهار سال است که با چنان قوتی پیگیری می شود که بیش از هر چیز شبیه پاکسازی و تهی سازی جامعه از نخبگان شده است. کیهان و طیف های نزدیک به آن در کمال اعتماد به نفس سراغ چهره هایی می روند که کارنامه روشنی دارند، اما آنچنان همه چیز را به هم ربط می دهند و سناریونویسی می کنند که دل هر شنونده یی را به درد می آورد از این میزان سبوعیت. اما من این بار سکوت نخواهم کرد. مدیر مسوول این روزنامه باید پاسخگو باشد زیرا من از فرد معلوم الحالی که نامش پای یادداشت آمده شکایتی ندارم که او تکلیفش روشن است. نویسنده یادداشت از آن دست افرادی است که آزادی مشروطش را تنها با این شرط کسب کرده است که در پروژه آنها همکاری کند و از یک فرد که اختیاری از خود ندارد و به هرآنچه می گویند باید تن بدهد، انتظاری نیست. زیرا انسان مستقل هرگز وارد این بازی نمی شود که این سرسپردگی از هر اسارتی بدتر است. از سوی دیگر ترجیح می دهم با کوک کننده اصلی این جریان ها در دادگاه روبه رو شوم، زیرا فتنه ها جای دیگری است. شاید حتی این پرونده نتیجه یی هم نداشته باشد اما به شما می گویم این بی نتیجه ماندن هم خود یک هدف است، زیرا دیگر به این ترتیب تکلیف خود را روشن می کنم و از همه چیز دست می شویم، زیرا امید به سراب بارها بدتر از قطعیت یک خشکی و بیابان مطلق است.من هنوز امیدوارم، زیرا مواردی را دیده ام که دستگاه قضایی مستقل عمل کرده است و من امید خود را از دست نداده ام، البته هنوز، چرا که می دانم گویندگان این هجویات و اباطیل هیچ مدرکی علیه من در دست ندارند. مدت هاست که با گفت وگو و توصیه به این افراد گفته ام این باب را ببندید، زیرا کسی نمی تواند مرا متهم به سهم خواهی کند؟ اصلاً چه سهمی؟ چرا من باید فکر کنم در دستگاه رئیس دولت مستقر جایی باید داشته باشم؟ که از ابتدا هم موضع نقادی داشتم. کی و کجا خودم را سربازی اجرایی و صفر نشان داده ام که نشان می دهد با این خصوصیات می توانم در دستگاه رئیس دولت پستی از وزارت به دست بیاورم. آیا نوع مکالمه و محاوره من شبیه ادبیات دولت مستقر بود یا اینکه موضع گیری هایم این افراد را دچار شبهه سهم خواهی کرده است؟ من تا مشخص شدن رای دادگاه منتظر می مانم که این آقایان مدرکی مستدل دال بر سهم خواهی ارائه کنند. قرار بود 30 سال پیش در این کشور سیاست را اخلاقی کنیم، اما در این چند سال به سمت و سویی می رویم که روز به روز اخلاق سیاسی تر می شود و آن هم سیاستی از جنس غیرانسانی و کثیف؛ اخلاقی که قربانی میزهای قدرت می شود و هر آن کس هم بر این فضا نقدی وارد کرد متهم به سهم خواهی می کنند و می گویند این یکی چون سهمش را نگرفته، نقد می کند. کدام سهم؟ مگر چیزی از آن خود دارید که باید با دیگری تقسیم کنید؟ هر کس در هر پستی در این کشور امانتدار مردم است و نه غاصب، که این رویه بوی غصب می دهد و نه امانتداری. در عین حال می دانم که فاصله گرفتن و دشمنی این طیف با هر کسی برای او آبرو می آورد، همان طور که در این چند روز و پس از مقاله مذکور، آبروی من نزد خداوند و ملت چند برابر شده است. چهار سال منتقد دولت اصلاحات بودم و از تندروی هایشان ایراد می گرفتم اما هرگز لحظه یی این میزان از حرمت شکنی علیه من صورت نگرفت، هر چند که دانشگاه تربیت مدرس را ترک کردم اما هیچ وقت شبنامه ها و هتاکی های اینچنینی علیه من صورت نگرفت. همه اینها برای من عبرت است و درس اخلاق که باید در گذشته خود تجدید نظر کنم. اکنون ناراحتم از اینکه گاهی موضعی گرفته ام که ظاهراً به نفع رئیس دولت وقت تمام شده است، که حالا باید شاهد برخورد این گفتارهای زشت و هتاکانه باشم که حالا بنده را متهم به سهم خواهی بکنند. چه سهمی؟ سهمی نیست که اگر هست، تام و تمام برای خودتان نگه دارید که من هرگز در قیامت یارای پاسخگویی ندارم و نمی توانم در مقابل خداوند متعال به دلیل شراکت در این سهم از خود دفاع کنم و شرمنده باشم. باز هم می گویم دنیایی دیگر هست و قیامتی و پاسخگویی، یادتان باشد. جوهره انقلاب ما این نبود آقایان و شما آن را درک نکرده اید و حالا قدم در این راه بی بازگشت گذاشته اید و در تاریکی فرو می روید.

عماد افروغ

iran-azad - ایران - تهران
ببین چی کار کردند که داد آلکاپون هم از بی عدالتی دراومده
جمعه 30 مرداد 1388

khodemanitar - اسکاتلند - ابدین
قابل توجه امثال سید طاهر(نویسنده یادداشت از آن دست افرادی است که آزادی مشروطش را تنها با این شرط کسب کرده است که در پروژه آنها همکاری کند و از یک فرد که اختیاری از خود ندارد و به هرآنچه می گویند باید تن بدهد، انتظاری نیست. زیرا انسان مستقل هرگز وارد این بازی نمی شود که این سرسپردگی از هر اسارتی بدتر است)
جمعه 30 مرداد 1388

man iraniam1 - هندوستان - بنگلور
دیروز با یکی از دوستام توی بندر عباس تلفنی حرف می زدم . می گفت باید بیای و ببینی.میگفت مردم خیلی عصبی شدن و دیروز بخاطر اینکه ازماشین کسی سبقت گرفته بود با چماق کتک حسابی خورده بود و می گفت چون ماشین شماره دولتی داشته این اتفاق افتاده بود . می گفت تو شرکت هرکی هرچی میخواد میزاره تو چبش و میگه حقمه . حالا که اخوندا پول نفتی که حق منه می خورن ما هم اینجوری تسفیه حساب میکنیم .!!!فکرمی کنم این نوع جنگ خیلی برای اخوندا خطرناکترباشه تا جنگ رودررو .
جمعه 30 مرداد 1388

irany awareh - سوید - استگهلم
در بخشش لذتی هست گه در انتقام نیست. اقای افروغ به حمع ملت خوش امدی
جمعه 30 مرداد 1388

kaveh52 - ایران - تهران
کم کم تمام این اقایان متوجه می شوند که مسیر انقلاب رو عده ای به لج کشیده اند امروز افروغ و مطهری و رضاپی و حتما به زودی باهنر و لاریجانی اظهار پشیمانی خواهند کرد
شنبه 31 مرداد 1388

flora_germany - آلمان - دوسلدورف
دیر از خوب بیدار شدن بهتر از هرگز بیدار نشدن است!.
دوشنبه 2 شهریور 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.