تعهد به خروج از تهران قاتلی را از مرگ نجات داد

تعهد به خروج از تهران قاتلی را از مرگ نجات داد

پسر جوانی که شوهر دختر مورد علاقه اش را به قتل رسانده بود، تعهد داد هرگز در تهران نباشد و به این ترتیب از قصاص رهایی یافت.

به گزارش خبرنگار ما در ابتدای جلسه محاکمه محمد شادابی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ محمد که مطابق اوراق پرونده شوهر دختر مورد علاقه اش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است، توانسته با رضایت اولیای دم از قصاص رهایی یابد اما از آنجایی که این اقدام متهم در نظم عمومی اخلال ایجاد کرده است به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضای صدور حکم مجازات به لحاظ جنبه عمومی جرم را دارم.

در ادامه جلسه دادگاه با توجه به اینکه اولیای دم مقتول اعلام گذشت کرده بودند، متهم در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ اوایل سال 86 عاشق دختری به نام مژگان شدم و حتی زمانی که با مژگان نبودم تصویر او مقابل چشمانم بود. ما هر روز همدیگر را می دیدیم و از آینده برای هم می گفتیم. تا اینکه یک روز متوجه شدم پسر دیگری به خواستگاری مژگان رفته است. خواستگار جدید که نام او هم محمد است، می دانست مژگان نامزد من است با این حال به این ازدواج اصرار داشت. من از این موضوع چندان ناراحت نبودم و فکر می کردم مژگان قبول نمی کند اما در کمال ناباوری یک روز مژگان با من تماس گرفت و گفت دیگر نمی خواهد مرا ببیند چون با خواستگار جدیدش قرار ازدواج گذاشته است. خیلی سعی کردم دوباره مژگان را قانع کنم اما نشد و او می گفت اگر با خواستگار جدیدش ازدواج کند خوشبخت می شود و به من گفت اگر واقعاً او را دوست دارم دیگر سراغش نروم و بگذارم زندگی خوبی داشته باشد. متهم ادامه داد؛ من واقعاً عاشق مژگان بودم به همین خاطر هم به خواسته اش عمل کردم تا اینکه چند ماه بعد به طور اتفاقی او را در خیابان دیدم و با هم سلام و احوالپرسی کردیم. فهمیدم مژگان ازدواج کرده است اما می گفت از زندگی اش راضی نیست و ابراز پشیمانی می کرد تا اینکه محمد شوهر مژگان از ماجرای دیدار ما مطلع شد. او فکر می کرد من باعث شده ام زندگی آنها دگرگون شود. ما قرار گذاشتیم و با هم صحبت کردیم و من توضیح دادم اشتباه می کند. با این حال محمد قانع نمی شد.

متهم ادامه داد؛ محمد دوباره سراغ من آمد به او گفتم تصوراتش اشتباه است. بالاخره قرار شد من به خانه محمد بروم و در مورد آنچه اتفاق افتاده است با هم صحبت کنیم. زمانی که به آنجا رفتم به محمد گفتم من در این مدت یک بار بیشتر مژگان را ندیده ام و این دیدار هم اتفاقی بوده است. به هر حال محمد قانع نشد و به یکباره بین ما درگیری اتفاق افتاد. من در یک لحظه زمانی که محمد به من حمله کرد با چاقو ضربه یی به او زدم تا بتوانم از خودم دفاع کنم و همان ضربه هم باعث مرگش شد. متهم گفت؛ من به عمد محمد را نکشتم و از آنچه اتفاق افتاده است پشیمان هستم. عذاب قتل یک انسان بسیار زیاد است و من مدت ها است که این عذاب را تحمل می کنم. خانواده ام با سختی زیادی توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند و خانواده مقتول هم از من تعهد گرفتند دیگر در تهران زندگی نکنم. من هم برای اینکه آنها در آرامش باشند بعد از آزادی قصد دارم تهران را برای همیشه ترک کنم. بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.

sou1366 - بلژیک - بلژیک
مقصر کیه؟
دوشنبه 26 مرداد 1388

abiabi - انگلستان - لندن
اخه کی بعضی از این خانواده ها میخواهند متوجه بشن که ازدواج زوری نیست . روزی دخترشان را میدن به یکی و احترام به خواستی اون نمیزارن و این اتفاقات رخ میدهد . بابا به خواست ی بچه هاتون احترام بزارید
دوشنبه 26 مرداد 1388

علیرضا دادا - امارات - دبی
اومدیم و یه دفعه فیل این آقا یاد هندوستان کرد. اونوقت چی؟
دوشنبه 26 مرداد 1388

alireza.ch - سوییس - نوشاتل
ای خدااا عجب مملکت بی در و پیکری. کجای دنیا یک قاتل را آزاد می کنند به شرط اینکه به فلان شهر پا نگذارد؟!!! یک قانون درست و درمان در این ولایت اسلامی پیدا نمی شود که بتوان قدری بوی تمدن از آن استشمام کرد!!! یا طرف را جلوی چشم صد نفر از تیر چراغ برق آویزان می کنند یا به قاتل سر سلامتی و دستخوش می دهند!!! صد رحمت به دیوان بلخ!!!
دوشنبه 26 مرداد 1388

punisher - ایران - شیراز
هر جاشو بخوای بگیری از یه جای دیگش در میره / این مملکت.......
دوشنبه 26 مرداد 1388

manenarenji - المان - اسن
مرده شور بیدادگاهشونو ببرنن اونیکه مجرمه وقاتله ازاد میشه واونهایی که بیگناهند اعدام میشد لعنت بر اسلامتون.
سه‌شنبه 27 مرداد 1388

maryam39 - ایران - تهران
ای بابا ! شماها هم که ! قاتل رو قصاص می کنن میگین چرا قصاص می کنن . آزاد می کنن میگین چرا آزادش کردن ؟ به کدوم ساز شما برقصن . خانواده مقتول گذشت کردن شماها چرا رضایت نمی دیدید؟ حکایت شاه می بخشه شاه قلی نمی بخشه شده !. abiabi - انگلستان - لندن . ازدواج دختره زورکی نبوده خودش خواسته با کسی دیگه ازدواج کنه .
سه‌شنبه 27 مرداد 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.