اعتیاد به ماده مخدر شیشه بار دیگر جنایت آفرید و این بار مردی را به جرم قتل همسرش پشت میله های زندان انداخت.
به گزارش خبرنگار ما این جنایت پس از مدت ها اختلاف و کشمکش بین یک زوج ساکن اسلامشهر به وقوع پیوست و متهم بعد از آنکه فهمید انکار جرم نمی تواند او را از زیر بار اتهام فراری دهد، به قتل همسرش اقرار کرد.
زن گم شده
صبح روز چهارشنبه هفته گذشته مردی وارد پلیس آگاهی اسلامشهر شد. او به شدت مضطرب و پریشان بود و در همان نگاه اول می شد حدس زد اتفاق تلخی برایش رخ داده است. این مرد پس از آنکه با راهنمایی ماموران، افسر کشیک ویژه مبارزه با آدم ربایی را پیدا کرد، به او گفت خواهرش پریسا ناپدید شده است. مرد نگران، ماجرا را این طور شرح داد؛ از خواهرم بی خبر بودم و دلشوره داشتم. برای همین دیشب با خانه شان تماس گرفتم. شوهرش تلفن را جواب داد و گفت از پریسا خبر ندارد و نمی داند کجا رفته است. این جملات به نخستین سطرهای یک پرونده قضایی تبدیل شد و کارآگاهان برای اینکه از سرنوشت پریسا اطلاعاتی کسب کنند سراغ شوهر او رفتند اما علیرضا از همسرش ابراز بی خبری کرد و گفت؛ پریسا مدتی است خانه را ترک کرده. او هیچ توضیحی به من نداده و نمی دانم کجا رفته است.
چند فرضیه
اظهارات علیرضا باعث طرح چند فرضیه پلیسی شد و کارآگاهان سعی کردند از بین گزینه های موجود محتمل ترین آن را بیرون بکشند و تحقیقات شان را در آن شاخه متمرکز کنند. فرضیه اول بر ربوده شدن زن جوان دلالت می کرد اما کوچک ترین سرنخی که بر آن مهر تایید بزند، وجود نداشت. احتمال دیگر فرار پریسا از خانه بود. اگرچه اختلافات قدیمی این زن و شوهر می توانست چنین ماجرایی را در پی داشته باشد، باز هم مدارک کافی نبود. اگر پریسا خانه اش را با میل خود ترک می کرد قطعاً برادرش را در جریان می گذاشت یا کاری می کرد خانواده اش را از نگرانی بیرون بیاورد. گزینه سوم از آن حکایت داشت که پریسا برای انجام کاری از منزل خارج و سپس دچار حادثه شده است. اگر چنین فرضیه یی درست بود باید نام زن جوان در فهرست مراکز درمانی، پزشکی قانونی یا بازداشتگاه ها به ثبت می رسید ولی استعلام های صورت گرفته چنین احتمالی را مردود اعلام کرد بنابراین پلیس چاره یی پیش روی خود ندید جز اینکه تمام توان خود را به بررسی آخرین فرضیه معطوف کند و به تحقیق در این باره بپردازد که آیا پریسا قربانی یک جنایت خانوادگی شده است. اختلاف زناشویی از یک سو و از طرف دیگر بی تفاوتی علیرضا نسبت به گم شدن همسرش و مراجعه نکردن او به مراجع انتظامی احتمال وقوع چنین جنایتی را بیشتر می کرد.
کشف جسد
سرانجام کارآگاهان از مرجع قضایی مجوزی دریافت کردند که به موجب آن می توانستند خانه پریسا و علیرضا را تفتیش کنند. در این بازرسی ها بود که جنازه زن جوان پیدا شد. آثار روی جسد گواهی می داد او به قتل رسیده است اما شوهرش خود را به بی خبری زد و گفت از مرگ پریسا هیچ اطلاعی ندارد. کتمان حقیقت در شرایطی که جنازه در خانه مرد جوان پیدا شد، نادرست ترین راهی بود که متهم برای تبرئه خود انتخاب کرد و بالاخره مجبور شد به ارتکاب همسرکشی اقرار کند. او درباره انگیزه اش از این جنایت گفت؛ از 9 ماه قبل به شیشه معتاد شدم و از آن به بعد کنترل اعصابم را از دست دادم و رفتارهای خشن انجام می دادم. اختلافات بین من و پریسا روز به روز بیشتر می شد تا اینکه شب حادثه بعد از مصرف مواد مخدر با همسرم درگیری لفظی پیدا کردم و در یک لحظه او را با ضربه چاقو کشتم.
بنا بر این گزارش متهم به قتل اکنون در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از علیرضا در حالی ادامه دارد که خودش معتقد است مواد مخدر از او یک جنایتکار ساخت.
|
|
|