وقتی راننده اتوبوس از پله های اتوبوس بالا اومد یکی از مسافران با لحنی اعتراض آمیز گفت: آقا ما اینجا توی این گرما نیم ساعته که علاف شدیم...این چه وضعیتیه؟
راننده جوابی داد که ما بارها و بارها از زبان رانندگان تاکسی و اتوبوس شنیدیم....آقا اگه ناراحتی پیاده شو.....خیلی ناراحتی؟! برو دربست بگیر.....
به نظر میرسه توی جامعه ای که این همه دیکتاتور خرد و کوچک پرورش پیدا میکنه نباید از رهبران دیکتاتور خیلی تعجب کرد. آن ها تربیت شده همین جامعه هستند. وقتی یک راننده اتوبوس تا جایی که در توانش باشه برای خودش حکمرانی میکنه، دیگه چه انتظاری از کسانی داریم که در بالاترین مقام ها هستند.
اصلا من فکر میکنم به همین دلیله که ما بعد از صد سال مبارزه برای آزادی هربار در دام یک دیکتاتور جدید گرفتار شدیم و به نوعی در یک دایره دور باطل می زنیم و هر بار با دادن تلفاتی سنگین فقط به تعداد شهدا و زندانیان سیاسی و انقلابیونی که در راه آزادی قدم برداشته اند اضافه میشه و هیچ تحول اساسی صورت نمیگیره.
تظاهرات اعتراضی... اعتصاب... نافرمانی مدنی... تحریم صدا وسیما و ........ همه خوبه و اصلا لازمه و باید باشه اما نباید از خودمون که هر کدام دیکتاتور کوچکی هستیم غافل شویم. اگر بگوییم در جامعه ای زندگی میکنیم با هفتاد میلیون دیکتاتور شاید خیلی بزرگنمایی نباشد. دقت کنید به زورگویی و دیکته کردن نظر شخصی در سطوح مختلف. در یک روز چند نمونه میتونید بشمارید؟
***********
داریوش پیرنیاکان (عضو هیئت مدیره خانه موسیقی) : خانه موسیقی اصلا محسن نامجو را موزیسین نمیداند که بخواهد از او دفاع کند.
***********.
محمد سریر ( رئیس خانه موسیقی) : این نظر شخصی آقای پیرنیاکان است خانه موسیقی چنین موضعی درباره نامجو ندارد.
**********
محمد مایلی کهن : فوتبالیستی که زیر ابرو برمیدارد باید برود فوتسال بانوان.
*************
استاد طراحی معماری : یا اینکه هنرستان فنی طراحی میکنی یا برو این واحدت رو حذف کن!
**********
رئیس : این کارها باید امروز تموم بشه و گرنه باید شب بمونی!
********
آبدارچی : چایی میخوای؟! برو قهوه خونه!
منبع : وبلاگ انتقاد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|