مادر ندا آقاسلطان، چهل روز بعد از کشته شدن دخترش لب به سخن گشود و از دردهای ناگفته این چهل روز گفت. شرح مصاحبه او با روزآنلاین را در زیر بخوانید:
چهلم دخترم میروم بهشت زهرا سر خاکش. تا حال برای او هیچ مراسمی نگرفتهام. نگران بچههای مردم بودم. نمیخواستم برای ندای من، بچههای مردم به دردسر بیفتند. چهلمش هم فقط بر سر خاکش عزاداری میکنیم. سالن و مراسم نداریم. ساعت 5 عصر روز 8 مرداد میرویم بهشتزهرا." این سخنان، حرفهای مادر ندا آقاسلطان است که در جمع گروهی از فعالان جنبش زنان بیان کرد. روزی که مادران عزادار دو شهید، سهراب اعرابی و اشکان سهرابی، که فرزندان خود را در حوادث اخیر بعد از انتخابات ایران از دست دادهاند و جمعی از فعالان جنبش زنان برای تسلیتگویی و اعلام همراهی وهمدلی به دیدار خانواده ندا آقاسلطان رفتند.
در این دیدار، ابتدا جمعی از فعالان جنبش زنان به همراه عدهای از مادران کمپین یک میلیون امضا و مادران عزادار به منزل خانواده ندا آقاسلطان رفتند تا پس از گذشت یک ماه از کشته شدن دخترشان که آخرین تصاویر زندگیاش، همه رسانههای معتبر دنیا را به واکنش واداشت به آنها تسلیت بگویند. در این دیدار خانواده ندا از قصدشان برای برگزاری مراسم چهلم ندا بر سر خاک او سخن گفتند.
همچنین پس از گذشت ساعتی، خانواده های سهراب اعرابی و اشکان سهرابی و نیز جمعی از زنان فعال سیاسی از جمله فخرالسادات محتشمیپور همسر مصطفی تاجزاده و همسر عبدالله رمضانزاده که پس از حوادث اخیر در زندان به سر میبرند و فریده ماشینی عضو جبهه مشارکت به این جمع پیوستند.
مادر ندا آقاسلطان در این مراسم کوچک از خصوصیات اخلاقی دخترش، روزهایی که او با مردم به خیابانها میرفت و لحظات کشته شدن ندا و حوادث پس از آن سخن گفت:
ندا فرزند دوم خانه بود یک خواهر بزرگتر و یک برادر کوچکتر دارد. دخترم خاص بود خیلی خاص. از بچگی همین طور بود. عاشق موسیقی بود و فلسفه. پر از سوال بود. همیشه پر از چرا. برای همین رفت دنبال الهیات و فلسفه. دانشگاه آزاد الهیات میخواند. عاشق خدا بود. دنبال خدا بود. بیشترین عشقش مطالعه کتابهای فلسفی بود. ولی دانشگاه جواب سوالهایش را ندادند. نه فقط جواب چراهایش را ندادند که به بن بستش هم رساندند. دانشگاه را بعد از سال دوم ول کرد. نمیتوانست بعضی از برخوردها را تحمل کند.
ندا عاشق موسیقی بود. آواز میخواند.
- از روز 30 خردا بگویید.
من بیشتر روزها با ندا به خیابان میرفتم. آن روز ولی ندا تنها رفت. تنها که نه با استاد موسیقیاش آقای پناهی رفته بود. دائم هم با خانه در تماس بود. حتا ساعت 10 دقیقه به 6 هم با داییاش تلفنی صحبت کرد.
- چه می گفت؟
- از وضعیت خیابان حرف میزد و توضیح میداد که آنجا چه خبر است. خب نگران بودیم و میخواست خبر بدهد که حالش خوب است... گفته بود که گاز اشکآور زدهاند و ما (او و آقای پناهی) به سمت خیابانهای اطراف رفتهاند. ولی خیلی زود، حدود ساعت 6.15 استادش آقای پناهی زنگ زدند و گفتند که ندا مجروح شده. گفتند تیر به پایش خورده. ما سراسیمه راه افتادیم به سمت بیمارستانی که ندا را برده بودند؛ شریعتی. وقتی رسیدم دیدم آقای پناهی سراپا خون است. تمام لباسش از خون خیس بود. همانجا فهمیدم که تیرخوردن به پا نمیتواند این همه خونریزی داشته باشد. فهمیدم موضوع خیلی جدیتر است...
[حمید پناهی روی صندلی کنار مادر ندا نشسته است. خمیدهتر از مردی به نظر میرسد که در فیلمها دیدهام. و بسیار شکستهتر از آن. نگاهها بر او خیره میشود. آشکارا دستش میلرزد. سری تکان میدهد و میگوید: صدایم کرد. و فقط توانست بگوید سو... انگار گفته بود سوختم. و بعد دهانش پر از خون شد...]
مادر ندا ادامه میدهد:
فردای آن روز پزشکی قانونی ندا را به پدرش تحویل داد. اول البته گفتند به کمی از استخوان پای او نیاز دارند که من موافقت کردم. اما به نظرم این فاجعه چنان همه جا پخش شده بود که ترجیح دادند که زودتر جنازه را برای دفن تحویل بدهند.
- عدهای گفتند و نوشتند که در زمان دفن مشکلاتی برای شما پیش آمد و تحت فشار بودید، درست است؟
برای خانواده ما مشکلی پیش نیامد. برخوردها هم با ما محترمانه بود. البته بعدش خیلی رفت و آمد کردند. ولی محترمانه برخورد میکردند.
- رفت و آمد به چه منظوری؟
خب لابد برای پیدا کردن قاتل یا اینکه ببینند آیا غرضورزی شخصی در کار بوده یا نه. کاراگاههای مختلف از وضعیت ندا میپرسیدند. از گوشی ندا شمارهها را در آوردند که ببینند آیا مشکلی درکار نبوده.
- یعنی پرسوجوها در جهت پیدا کردن قاتل بود؟
اینطور میگفتند. ولی ما اصلا در شرایطی نبودیم که این رفت و آمدها را تحمل کنیم. من گفتم قاتل دختر من همان است که بچههای بقیه مردم را هم کشته. چه فرقی میکند؟ بچه من و دیگران ندارد.همه عزیز بودند. و همه را بالاخره کسانی کشتهاند.
- برگزاری مراسم چه شد؟
راستش تنها فشار همین بود. ما مسجد نیلوفر را برای برگزاری مراسم ندا گرفته بودیم. اما به ما گفتند نمیشود. بعد متوجه شدیم که مجوز ندادهاند. بعد خواستیم سالن بهشت زهرا را بگیریم.آنجا هم نشد! نه اینکه فقط به بچه من مجوز نداده باشند. نه، یک دستور کلی بوده ظاهرا. اما ما توانستیم بالاخره از یک مسجد اجازه برگزاری مراسم بگیریم. اما تا ما به خودمان بیاییم و تصمیم بگیریم ناگهان خبرش در اینترنت پخش شد و با خبر شدیم که اطلاع رسانی گستردهای دارد انجام میشود. من گفتم ندای من که رفته. اگر مردم بیایند ممکن است شلوغ شود و خون بیگناه دیگری به زمین بریزد. این بود که برنامه را خودم لغو کردم. نمیخواهم به خاطر ما و به خاطر ندا بقیه در خطر بیفتند. اما چهلم دخترم را سر خاکش برگزار میکنیم.
سراغ از پدر ندا میگیریم. بیرون است و هنوز به خانه نیامده. از مصاحبه تلویزیونیاش میپرسیم. همه خانواده با تعجب نگاهمان میکنند. " کدام مصاحبه؟!" با تلویزیون. کسی در جمع توضیح میدهد که در یکی از برنامههای تلویزیون پدر ندا از کشته شدن او توسط اغتشاشگران گفته است. همه اظهار بیاطلاعی میکنند و میگویند کسی از خانواده آنها تا کنون با تلویزیون در این باره مصاحبه نکرده است.
از حمید پناهی درباره لحظات سختی که بر او گذشته است میپرسیم. و او شرح لحظههایی که مثل سالی برآنها گذشت را چنین میگوید: وقتی ندا تیر خورد مردم جمع شدند. آقای دکتر حجازی سعی کرد جلوی خونریزی را بگیرد. اما نمی شد. خونریزی خیلی زیاد بود. سعی کردیم ندا را به بیمارستان برسانیم. هنوز زنده بود. مردم خیلی کمک کردند. خیلی. اگر به شما بگویم جوانها با هم یک زانتیا را که خیابان را بند آورده بود و نمیتوانست در فشار جمعیت حرکت کند با دست بلند کردند و در طرف دیگر کوچه روی زمین گذاشتند حتما باور نمیکنید. ولی عین واقعیت است. بالاخره راه باز شد و ما توانستیم به سمت بیمارستان شریعتی برویم. اما به بیمارستان نرسیده ندا تمام کرده بود.
هنوز نشستهایم و حرف از نداست. خواهر و برادرش ساکتند. مهمانهای دیگر میرسند. پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی چنان قوی است که پیش خودم شرمنده میشوم که در روز تشییع جنازه سهراب با خود گفتم او بدون پسرش دوام نمیآورد. مادر اشکان ولی انگار کوهی براو فرو ریخته است. ساکت و مظلوم است و مهربان. انگار هنوز منتظر است. منتظر و ناباور.
- شام پخته بودم که اشکان گفت میخواهد به دیدن دوستش که خانهشان نزدیک خانه ما در همان رودکی است برود. گفتم الان دیر است و خیابانها شلوغند. نرو! گفت: "مامان تا سالاد درست کنی، بر میگردم." و رفت. یک ساعت گذشت و برنگشت. دلشوره گرفتم. اما باز هم منتظر شدم. اما وقتی هوا تاریک شد طاقت نیاوردم. دویدم به سمت خیابان. تا سر کوچه رفته بودم که دیدم سعید دارد از روبرو میآید و همه لباسش خونی است. داد زدم: اشکان کو؟ گفت: تیر خورده. نفهمیدم چطور تا پیش پسرم رفتم. دستش روی شکمش بود. فقط شنیدم که گفت: مامان سوختم!
مادر ندا که تا آن لحظه خود دار و پرشکیب به حرفها گوش میدهد و سعی می کند جلوی مهمانهایش بغض فرو خورده را سیل نکد، ناگهان میترکد و فریاد میزند: این جمله ندای من هم بود... !
دلجویی از مادران عزادار تا ساعاتی بعد از غروب آفتاب ادامه مییابد. به خانه بر میگردیم. سنگینتر از قبل. راست می گوید مادر ندا. او خیلی خاص بود. اگر نبود این همه درد روی دل دنیا باد نمیکرد از آن نگاه آخرش.
msforugh - ایران - تهران |
وقتی داشتم این متن را میخوانم اشگ تو چشام پر شد . هر کس جوونش رو از دست داده میفهمه اینها چه دردی دارند . روحشان شاد |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
arashekamanghir - المان - کاسل |
با درود فراوان. دستتان درد نکند و خسته نباشید به دوستانی که این خانوادهگان را فراموش. نکرده اند.در این میان جای هنرمندان و ورزشکاران ما خالیست.بچهای تیم ملی غیرت نشان دادند.بقیه بیان و حدالقل خانوادگان شهدا را دلداری دهند. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
mardin8 - انگلستان - لندن |
سوال از مسلمانان بازدید کننده سایت. طبق گفته مسلمین شیعه امامان دارای علم غیب گویی بوده اند. 6 تن از انها توسط سمی که در غذایشان بوده و توسط زن هم به انها خورانیده شده کشته شده اند.سوال اینجاست چرا نتونستن حداقل خودشونرو نجات بدن؟ |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
zahra50 - دانمارک - کپنهاگ |
بمیرم برای دل مادرا و پدرا که اینجوری سوختن .بنده خدا ترسیده بگه چی بر سرشون آمده . معنی خوب بودن رو فهمیدیم اول می کشن بعد خانواده رو تحت فشار میذارن و تهدید میکنن .اجازه مراسم هم نمیدن بعدشم میگن بابا داوطلبانه مرد . امیدوارم همشون با خوبی و خوشی به درک واصل بشن . |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
SOHRAB-IRANZAMIN - دبی - دبی |
پدر و مادر گرامی شما مایه افتخار ایران زمین هستید.همه ما دختران و پسران شما و ایران ازاد هستیم.ما بوجود شما افتخار می کنیم. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
parviz1 - انگلستان - کترینگ |
ملت آنچنان انتقامی از گداعلی و دکی و مزدوران بگیرند تا درسی برای تمام دیکتاتورهای جهان شود. این شهدا فرزندان ملت ایرانند و متعلق به تمام ایرانیان و سرزمین ایران. هر قطره خون این شهدا هزاران ایرانی را با هم متحد ساخته و جهانیان را از جنایات و دزدیها و تجاوزات بحقوق و ناموس و ......آگاه ساخت. درود بر شیر زنان ایرانی که چنین شیرانیرا در دامن پرورش داده تا با جهل و نادانی و دروغ و ریا و این حرامزادگان حرام لغمه و مرتجعین مبارزه کردند. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
iranie hamishe sarboland - امارات متحده عربی - دبی |
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟ |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
tabeshesahar - ایران - تهران |
ندای عزیز تو چون نسیمی به سوی آزادی رفتی و من چون گون (با فتحه روی حرف {گ}و{و} بخوانید)در این کویر سراسر ظلم ماندم..ندای عزیز ندای تو پاسخی نخواهد داشت جز آزادی میهن.این شعر از دکتر شفیعی کدکنی را تقدیم روح پاک تو و رهروان راه سبز آزادی میکنم. به کجا چنین شتابان ؟ . گون از نسیم پرسید. دل من گرفته زینجا. هوس سفر نداری. ز غبار این بیابان ؟. همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم . به کجا چنین شتابان ؟. به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم. سفرت به خیر ! اما تو دوستی خدا را. چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی. به شکوفه ها به باران . برسان سلام ما را . (محمد رضا شفیعی کدکنی). |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
lvlarkez - لبنان - بیروت |
اگه کسی اینجا هست که نداها رو زود فراموش کنه بدونه که انسان نیست |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
ehsasoeshgh - سو ئد - گوتنبرک |
فقط می توانم بگویم خداوند به شما صبر دهد |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
hamesheh bahar - انگلستان - لندن |
ان دور دست کوچه الاله های سرخ یک کودک امده به تماشای زندگی. پس زندگی چه بودجز اهنگ یک نفس موسیقی تبسم و غوغای زندگی. ای کاش می شد از گل الاله کلبه ساخت در ان نشست و رفت به دنیای زندگی. مفهوم زندگی نه به معنای بودنست در یک گل است لذت معنای زندگی. ازحیدر زاده |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
mahnadi - هلند - هارلم |
محل های تجمع روز پنج شنبه 8 مرداد در تهران.فعالین داخل-برای کشته . و بازداشت شدگان:مکانهای تجمع روز هشت مرداد،ساعت پنج بعدازظهر:میدان ونک (آلترناتیو اول میدان سرو - آلترناتیو دوم پارک وی)میدان محسنی ( آلترناتیو اول بولوار کاوه - آلترناتیو دوم میدان هروی )میدان هفت حوض ( آلترناتیو اول فلکه سوم تهرانپارس - آلترناتیو دوم فلکه اول تهرانپارس)میدان فاطمی ( آلترناتیو اول میدان هفت تیر - آلترناتیو دوم میدان فردوسی ) پل گیشا ( آلترناتیو اول فلکه صادقیه - آلترناتیو دوم میدان انقلاب )هموطنان در دیگر شهرستانها حتمامراسم مشابهی را در وسط میادین شلوغ و اصلی و مرکزی شهر برگزار نمایند. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
karena112000 - امریکا - گلندل |
ای خدا به این مادران و خانوادشون صبر بده ومسبب این کشتارهای شیطانی را .. نمیدونم شلیک کننده ها و دستور دهنده های اید وقایع چطور زندگی خواهند کرد و خواهند مرد ودادگاهی خواهن شد |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
niloochi - المان - دوسلدورف |
از خانواده های داغدار خواهش میکنیم که با سکوت خود خون عزیزانشان را پایمال نکنند همه میدانیم که شرایط روحی سختی را پشت سر میگذرانید اما برای نجات دیگر عزیزان زیر بار تهدیدات این فاسدان نروید.از خداوند بزرگ خواهان صبر و شکیبائی برایتان میباشم. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
zendegi - آلمان - آلمان |
هر بار که این درد و زخم دل این عزیزان می خونم....قلبم به درد میاد و زار میزنم.... هر انسان آزاده...وطنپرست در این ایام عزاداره.... مظلوم کشی.. تا به کی!!!. صدای مظلومیت ما به تمام جهان رسیده... به زودی این ظالمان بدتر از صدام محاکمه خواهند شد.... |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
rozi60 - انگلیس - لندن |
ما هم با رفتن این عزیزان تا ابد میسوزیم! |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
nitemustfall - امرئکا - هوستون |
من انقدر تحت تاثیر قرار گرفتم که وئدئوی برای ندا دورست کردم. https://www.youtube.com/watch?v=HCJRXMR5zig |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
jirjirak - انکلستان - بیرمنگهام |
وقتی این مطلب خواندم خیلی دلم گرفت خدابه خانوادهاشون صبربده چه داغی دارند کی جوابگو؟افسوس |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
hamed_58 - سوئد - گوتنبرگ |
انسان وقتی این متن را می خواند درد خودش را فراموش میکند. فکر نمیکنم کسی بتواند حال این عزیزان بازمانده را درک کند مگر اینکه به سرش بیاید. عزیزان ما را در غم خود شریک بدانید. امیدوارم که باعث و بانی این جنایت ها عینا شاهد مرگ عزیزانشان به فجیح ترین وضع باشند. چشم در مقابل چشم. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
tamara .s - انگلیس - لندن |
خیلی غم انگیزه خدا بهشون صبر بده و خانواده این عزیزان بدانند که همه ملت ایران سوگوار این عزیزانند باز ندا خوش شانس بود که زندانی نشد و دستهای کثیف لمسش نکرد |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
tabestoun - فرانسه - لیون |
دوستان عزیز در تهران لطفا از این به بعدبه جای گفتن خیابان شریعتی بگوئید خیابان شهید ندا تقاضا دارم در تمام شهرها اسم شریعتی را تبدیل کنید به شهید ندا ممنون. |
دوشنبه 5 مرداد 1388 |
|
vezveznazi - ایران - ایران |
mardin8 - انگلستان - لندن عزیز من چه غیبگویی اون محمد که رسول همه شون است یک پاش می لنگه.بزودی حکومت مردم سالاری را در ایران تشکیل میدهیم.زنده باد ایران سکولار |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
elektris - فرانسه - پا ر یس |
بچها پنج شنبه ۸ مرداد ترقه یادتون نره برای دور کردن لباس شخصیها از خودمون و دستگیر کردن هموطنا میتونیم استفاده کنیم..من با دوستمون چنتا درست کردیم ولی کاری لازم رو نداره کسی هست راهنمایی کنه؟؟؟؟؟ البته زیاد خطرناک نباشه!!!! لطفا راهنمایئ ایمون کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و حداقل به هموطنا در ایران اطلاع رسانی کنید مرسی |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
lamasab - آلمان - هامبورگ |
تا سرنگونی حکومت جنایت و ظلم از پای نخواهیم نشست. با درود به روان پاک تمام جانباختگان راه آزادی و برابری. https://www.youtube.com/watch?v=_nmMYjTjFfA. |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
leila leila - سوئد - گوتنبرگ |
خدایا سوختم. اخه پس کجائیییییییییییییییییییییی |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
amir-amir - کانادا - تورنتو |
nitemustfall. غم ما را تازه کردى و سخت گریستم توان دیدن همه کلیپ را نداشتم چطور مى توان آن روز شنبه را فراموش کرد که چگونه این بانو مظومانه بر کف خیابان جان باخت به امید پیروزى ملت ایران و تشکیل دادگاه عدالت براى محاکمه قاتلان ندا ها و سهراب ها و اشکان ها |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
Prince_Of_Persia - ایران - تهران |
tabestoun - فرانسه - لیون . شریعتی معلم بزرگی بود که در همه اعتراضها و انقلابها نام و یادش ظهور میکند. برای ندا آقاسلطان دنبال خیابان دیگری بگردید (مثل خیابان نواب- فتحی شقاقی - خالد اسلامبولی - فلسطین - بابی سندز و....) |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
hamid_ad - امارات - ابوظبی |
ندا با چشمان باز شهید شد ولی ما با چشمان بسته زندگی میکنیم. مادر ندا بدان که خون خواهر مان ندا و دختر شما پایمال نخواهد شد. چه سعادتی که انسان در راه وطن شهید بشود ما هرگز ندا را از یاد نخواهیم برد. ندا سنبل مقاومت مردم ایران. |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
Prince_Of_Persia - ایران - تهران |
mardin8 - انگلستان - لندن . دوست عزیز چنین چیزی به معنایی که شما استنباط کردید در تشیع وجود ندارد. امامان غیبگو نبودند ولی برخی از اخبار غیب به آنها الهام میشد و به مردم خبر میدادند. درست مثل معجزه پیامبران.حالا من از شما یه سوال دارم:. آیا به خدا اعتقاد دارید؟ اگر جوابتان مثبت است علم غیب خدا چطور با عدالت او سازگار است؟ مثلا خدا از ازل میدانسته که قابیل قاتل هابیل خواهد بود. پس چطور خدا قابیل را به خاطر قتل مجازات میکند؟ |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
سارا خانوم - ایران - تهران |
maidin جان از انگلستان . کدوم امام ؟ 12 تا عرب علم کردن که از 1400 سال پیش من و تو واسشون عزاداری کنیم . به اسمشون صدقه بدیم و از حرفهای هر کدومشون 300 تا کتاب بنویسیم . کدوم کشک ؟ خود عرب ها قبول ندارن این ها امام بودن . اون هم عرب ها که توی همه دنیا به عقلشون شک دارن . اون ها از ما بیشتر می فهمن . مطمئن باش احمدی نژادهای اون موقع بودند. |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
ندای سبز ایران - ایران - تهران |
خدایا نمیدونی چه بغضی تو گلوم داره خفه ام میکنه .وقتی خامنه ای و بقیه دارو دسته اش تسلیم مردم شدند بچه هاشونو جلوشون میکشیم تا بفهمن داغ فرزند یعنی چه . |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
neda85 - ایران - تهران |
این بسیجییهای کثافت جاسوس رو باید تیکه تیکه کرد و اجساد متعفنشون رو آویزون کرد تا داغ دل ما مردم دلسوخته آروم شه...لعنت به اسلام و مریدانش |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
zahra50 - دانمارک - کپنهاگ . دوست عزیز این رژیم بر امده از اسلام انجنان جنایتکار است که با تحت فشار قرار دادن خانواده ها و از ترس از دست دادن بقیه ی فرزندان بگویند ملا// مهاتما گاندی است تعجب نکنید. Prince_Of_Persia - ایران - تهران . پرنس عرب بس کن این ترویج خرافات را مغز فندقی !!مگر نگفتند ادم و حوای تو فقط 2 پسر داشتند که یکی دیگری را کشت پس نتیجه می گیریم پسر باقیمانده با مادرش خوابید تا 4 نژاد!!!!!!!!!!!!!!!! بوجود امد. |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
mardin8 - انگلستان - لندن |
Prince_Of_Persia - ایران - تهران . دلبندم اگه هاییل قابل رو کشت پس نسل بشر چگونه ازدیاد نسل کرد.اینا همش داستان اخوندیه .خدا در وجود هر انسانی هست که خودت باید حسش کنی وبه اصول انسانی ایمان بیاری. |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
abtin_beo - ایران - اصفهان |
ما را بکشید . جری تر و خشمگینتر به راهمان ادامه می دهیم.نداو سهرابو اشکان و محسن و .... چه کرده بودید که اینگونه عزیز و سرفراز شدید. به شما رشکمان می برد. |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
iranie sabz - ایران - کرج |
بیچاره مادراشون ولی دوست دارم بدونند که تا آخر راه هستیم و جون من فدای وطن من به امید سرنگونی علی چلاق و نوکراش |
سهشنبه 6 مرداد 1388 |
|
Prince_Of_Persia - ایران - تهران |
mardin8 - انگلستان - لندن . عزیز دلم:. 1 هابیل و قابیل هر دو مرد بودند. با دو تا مرد که نمیشه ازدیاد نسل کرد. 2 شما مفهوم سوال مرا درک نکردید و در مثال غرق شدید. یه مثال دیگه میزنم: خدا به واسطه علم غیب از ازل میدانسته که فلان مزدور قاتل ندا آقاسلطان خواهد بود. حالا به من بگید علم غیب خدا چطور با عدالت جهان سازگاره؟ اگه اون ضارب مجازات نشه عدالت خدا و ساختار جهان زیر سوال میره. اگر هم مجازات بشه باز هم عدالت خدا زیر سوال میره. چون این مساله مظلومیت ندا و ظالم و قاتل بودن ضارب اون رو خدا از اول میدونسته. |
چهارشنبه 7 مرداد 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
وقتی خدائی می داند این جنایتها صورت می گیرد وکاری نمیکند نه تنها در ایران در تاریخ بشر...وقتی کودکی را در افریقا به دنیا می اورد و می داند با زجر از گرسنگی و بی غذائی خواهد مرد به درد لای جرز می خورد بخصوص خدای اسلام که خود قاتل است....ایرانی واقعی فراموش نخواهد کرد که اگر ندای عزیز در یک لحظه جان داد بسیاری از دستگیر شدگان پس از تحمل و حشتناکترین شکنجه ها جان باختند.یادشان گرامی. |
پنجشنبه 8 مرداد 1388 |
|
Prince_Of_Persia - ایران - تهران |
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو . اگر شما قبول کنید که یک اتومبیل بدون سازنده و به خودی خود شکل گرفته من هم حرف شما را باور میکنم |
پنجشنبه 8 مرداد 1388 |
|