مهدی آذر یزدی |
مهدی آذر یزدی نویسنده "قصه های خوب برای بچه های خوب" در سن 87 سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.
مهدی آذر یزدی سه روز قبل از آغاز سال 1301 در روستای "خرمشاه" از توابع یزد به دنیا آمد. خانواده اش تازه مسلمان و اجدادش زرتشتی بودند. از هشت سالگی همراه پدرش روی باغ و زمین رعیتی کار کرد و به گفته خودش "تا هفده سالگی جز آنچه در خانه یا مسجد شنیده بود"، چیزی نمی دانست.
بیست ساله بود که از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. در این زمان شهر یزد فقط یک کتابفروشی داشت و صاحب کارگاهی که او در آن شاگرد جوراب بافی بود تصمیم گرفت که یک کتابفروشی تاسیس کند و مهدی را از میان شاگردهای کارگاهش به کتابفروشی منتقل کرد.
مهدی آذر یزدی در بیان خاطراتش می نویسد که "دیگر گمان کردم به بهشت رسیده ام. تولد دوباره و کتاب خواندن من شروع شد و در این کتابفروشی بود که فهمیدم چقدر بی سوادم. من که زمان تحصیل در دبیرستان را از دست داده بودم، تنها راه "رسیدن به دانایی" را در کتاب خواندن جستجو کردم و پس از چهار سال کار در کتابفروشی، هوس نوشتن و شعر گفتن و با بچه های درس خوانده همرنگ شدن در من برانگیخته شد."
کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، اما به گفته او "یک وقت دیدم مثل این که به محیط بزرگ تری احتیاج دارم و از یزد دل برکن شدم و به تهران آمدم، بی آن که بدانم در تهران چه خواهم کرد."
مهدی آذر یزدی نوشته های دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آنها را ناتمام گذاشته است.
حرکت او به تهران در سالهای نخست دهه بیست خورشیدی، همزمان بود با جنگ جهانی دوم. به توصیه یکی از آشنایان کار در کتابفروشی یزد به خیابان ناصر خسرو تهران رفت و در "چاپخانه علمی" مشغول به کار شد.
در سال 1335 بود که به قول خودش "به فکر تدارک کتاب برای کودکان" افتاد. در این موقع 35 ساله بود. شبی قصه ای از "انوار سهیلی" در چاپخانه نظرش را جلب می کند. بلافاصله در می یابد که اگر قصه ساده تر نوشته می شد، برای بچه ها مناسب تر بود.
جلد اول "قصه های خوب برای بچه های خوب" از اینجا پیدا شد. این مجموعه را شب ها در یک اتاق دو در سه متری زیر شیروانی می نوشت و نگران بود که کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند. ابتدا کتاب را به کتابخانه ابن سینا در چهارراه مخبرالدوله داد که آنها آن را چاپ نکردند، هرچند که به گفته او آقای جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر کتاب را چاپ کرد و با استقبال خوانندگان کم کم این مجموعه به هشت جلد رسید.
تاکنون بیست و سه عنوان کتاب از مهدی آذر یزدی منتشر شده است. آثاری از جمله "قصه های تازه از کتابهای کهن"، "گربه ناقلا"، "گربه تنبل"، "مثنوی برای بچه ها"، "مجموعه قصه های ساده" و تصحیح "مثنوی" برای بزرگسالان از او به یادگار مانده است.
مهدی آذر یزدی در زمینه آثارش جایزه یونسکو و همچنین "جایزه سلطنتی کتاب سال" را پیش از انقلاب دریافت کرد. شورای کتاب کودک هم سه کتاب او را به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب کرد.
مهدی آذر یزدی ازدواج نکرد و هیچ گاه به کار دولتی هم اشتغال نداشت، به قول خودش مدرک تحصیلی نداشت و راه استخدام را هم بلد نبود. هر چند علاوه بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اعلام نویسی تا سال های آخر عمرش ادامه داد.
او چندی پیش گفت که نوشته های دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگیزه تکمیل نوشته هایش را از دست داده و آنها را ناتمام گذاشته است.
garfild - ایران - تهران |
خداوند سرشار از رحمت کندشان حیف حیف یه انسان به درد بخور از میانمان رفت |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
bahar_n - امریکا - فلوریدا |
روحت شاد استاد.گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی-به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
Larkiden - لوکزامبورگ - لوکزامبورگ |
خدا بیامرزه تورو ای مرد ایران زمین
آرزوی داشتن یک زندگی ساده و پربار مانند این زندگی آرزوی دست نیافتنی برای خیلی هاست که فقط دم از خدمت میزنند و موقع عمل ترجیح میدند با توجه به قطر اسکناس دریافتی خدمت کنند اونهم چه خدمتی... چه بسیار آذریزدی ها هستند که تمام عمر به وطن خدمت کردند و رفتند بدون نامی از آنها... و چه بسیارند جوانانی که با داستانهای این بزرگان رشد کردند و بدنبال نامهای بیگانه میگردند درحالیکه در ایران ما انبوهی از مردم پاک و بزرگ وجود داره.
زنده باد ایران و زنده باد مردم فهمیده ایران |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
naslesookhteh - ایران - تهران |
خدا بیامرزدش. |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
leila leila - سوئد - گوتنبرگ |
روحش شاد و قرین رحمت و نور باد. بچه که بودم با کتابهاش کلی وقتمو به خوبی پر میکردم و اتفاقا حالا همون کتابها دخترم رو سرگرم میکنه و کلی ازشون لذت میبره |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
pouriya - ایران - رودسر |
روانش شاد و یا یادش گرامی باد. |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
bahram$hiroshima - ژاپن - هیروشیما |
روحش شاد !!!!!!!!!!!!!!!!!! |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
LiliRose - کانادا - تورنتو |
روحش شاد.
من هم کتابهاش رو داشتم.یادش بخیر تابستونها با داستانهاش سرگرم می شدیم. |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
بنده خدا - ایران - تهران |
پیرمرد قصه گوی یزدی با یک دنیا قصه های گفته و ناگفته از دنیا رفت .خدایش رحمت کند .
حقیقتا سادگی و بی آلایشی را باید از گفتار و رفتار و نوشته های این مرد آموخت . |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
foroogh.abdollahi - المان - مونیخ |
روحش شاد باشه. |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
ramtin300 - انگلیس - لندن |
اخی خیلی ناراحت شدم خدا بیامرزتش. بچه که بودم قصه هاشو خیلی دوست داشتم. روحت شاد. |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
pouya amiri - ایران - تهران |
خدا رحمتش کنه |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
andrea - کانادا - تورنتو |
روحت شاد. کتاب عمونوروز را که چاپ سی و هفت سال پیش است را برای دخترم می خوانم . |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
lvlarkez - لبنان - بیروت |
من با کتابهاى این اقا خیلى خاطره دارم. روحش شاد |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
مسلمان ایرانی - ایران - شیراز |
خدا رجمتش کنه. قصه هاش رو میخوندم. |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
zayanderood - نروژ - برگن |
خدا رحمتش کنه. داستانهای قشنگش بخش بزرگی از کودکیهای منه.
|
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
آنتی اسلام - ایران - اهواز |
من از سن 5 یا 6 سالگی با کتابهای استاد فقید مهدی آذر یزدی بزرگ شدم و رشد کردم.
همیشه برادرهای بزرگترم کتابهایش را برایم می خواندند . بعدها که خودم به دبستان رفتم اولین کتابهایی که خواندم؛ کتابهای این انسان شریف بود. ایشان پدر همهء "بچه های خوب" ایرانزمین هستند و خواهند بود.
یادش گرامی |
پنجشنبه 18 تیر 1388 |
|
roja_shomali - کویت - کویت |
چه قدر داستان زندگیش مثل کتاباش ساده و کودکانه بود... |
جمعه 19 تیر 1388 |
|
جزیره مجنون - ایران - تهران |
از هفده نظری که ارسال شده همگی ازخدا برایش آمرزش و مغفرت و شادی روحش راطلب کردند. صددرصد در آن دنیا جایگاه والایی دارد این بزرگوار ولی آیا اگر یک روزی رهبر کبیر و عظیم الشان برایش این اتفاق ناگوار بی افتد مردم اینگونه از او یاد خواهند کرد؟ |
جمعه 19 تیر 1388 |
|
nooshin tehrani - ایتالیا - رم |
من با کتابهای این خدا بیامرز بزرگ شدم. و خدا میداند جملات کتابهای ایشان در اوایل سالهای غربت چقدر منو یاری کردند. روحش شاد. یادش زنده باد. |
جمعه 19 تیر 1388 |
|
elora - نروژ - اسلو |
یادش گرامی.بچه بودم هر کتابشو 20بار میخوندم و خیلی دوسشون داشتم. |
جمعه 19 تیر 1388 |
|
roya irani - آلمان - بادن |
پدر خوب سالهای زیبای کودیم را با قصه های خوبتتو پشت سر گذاشتم.داشتن جلدی ازکتابهای خوب تو تنها با خوب بودنم میسر می شد چرا که مادر به من میگفت این کتاب تنها مخصوص بچه های خوب است.من از قصه هایت خوبببددن وخوب ماندن را اموختم. و تو از ورای انان به من خوب زیستن را اموختی. حال که تو پر کشیده ای یاد خوب تو و قصه های خوبت جاودان شدند. |
جمعه 19 تیر 1388 |
|
zayanderood - نروژ - برگن |
roja_shomali - کویت -
حرفت خیلی به دلم نشست. چه قدر قشنگ در یه جمله همه سادگی و پاکی زندگیشو توصیف کردی. |
جمعه 19 تیر 1388 |
|
persian - امریکا - ریچمند |
روحش شاد.خاطرات کودکیم بخشی اش مدیون این بزرگمرده.خدا بیامرزه وارامگاه ابدیت نورباران باشه الهی |
شنبه 20 تیر 1388 |
|
gole sorkh - - |
خداوند روح پاک این مرد بزرگوار را قرین رحمت کند یادم می آید که پدرم در کودکی همیشه به عنوان جایزه برایم کتابهای ایشان را می خرید مخصوصا قصه های خوب برای بچه های خوب.
این نازنین هم رفت بی آنکه از او تقدیری که واقعا شایسته اش باشد انجام گیرد انشااله خدواند این عزیز را مورد تقدیر قرار دهد.
----------------
کاربر گرامی
لطفا نام شهر و کشور محل زندگی خود را به فارسی بنویسید.
با تشکر |
شنبه 20 تیر 1388 |
|