من خود از کسانی هستم که با صدای شجریان بزرگ شدهام، گمان میکنم و حتی در سال 72، زمانی که هنوز همایون 16سال بیشتر نداشت، برای اون او آرزوی موفقیت کردم، تا زمانی که کاست «هوای گریه» او را شنیدم، تبلور حنجره پدر و صدای مخملی استاد بنان را در او دیدم و خدا میداند که همان لحظه در دل گفتم: «خدایا از تو سپاسگزارم که حنجره شجریان را برای دهها سال دیگر زنده نگه داشتی، اما بارخدایا روح و منش همایون را بهتر از پدر قرار ده، او را آنگونه که هست به خلق بنمایان، خدایا سپاسگزارم که صدایی به این مردم دادی که زنده کننده صدای استاد بنان است و ترکیب صدای شجریان و بنان را به این ملت هدیه نمودی، اما روحیه مغرور و ناسازگار پدر را به او منتقل منما.»
و تا این لحظه هنوز در دل امید دارم که چنین شود. این را گفتم تا همه بدانند که صدای شجریان و تسلطش بر آواز و موسیقی سنتی ایران زمین، همیشه «تحسینبرانگیز» بوده و خواهد بود، اما دوستان شیرینکلام فضای شبکه، توجه نفرمودهند که میان «تحسین برانگیز» تا «احترام برانگیز» فرق اساسی است ؟ کسی که این چنین «ربنا»یی از حلق نازنینش صادر شده، فوقالعاده تحسینبرانگیز است، اما کسی که مکرر ادعا فرموده که: «من آروغ هم بزنم این ملت مرا تحسین میکنند» مطلقا حس احترام در قلوب ملت خویش ایجاد نمیکند. راستی دوستان به این فکر نمیکنند که «تحسین» از ذهن و مغز نشات میگیرد و «احترام» از دل بر میخیزد؟ |