اعتراف مادر به قتل کودک چهارساله

اعتراف مادر به قتل کودک چهارساله

جثه کوچکش روی دستان پدر قرار گرفته بود و موهای سیاهش با وزش باد می رقصید اما دیگر چشمانش باز نمی شد. دیگر صدای خنده های گرمش به گوش نمی رسید. دیگر آن دست های ظریفش دور گردن پدر حلقه نمی زد و دیگر پاهای کوچکش دور خانه نمی دوید. دیگر دستان مادر در دهان کوچکش غذا نمی گذاشت چون آنقدر روی صورت دخترک فشار داده شده بود که جانش را گرفته بود. دیگر حتی نمی توانست گریه کند. مائده دیگر جان نداشت.

به گزارش خبرنگار ما، گزارش یک جنایت تلخ ساعت سه بعدازظهر روز پنجشنبه به ماموران پلیس داده شد. مسوولان حراست بیمارستانی در تهران به پلیس اعلام کردند کودکی چهارساله که با صورتی کبود به بیمارستان آورده شده بود فوت شده است. دقایقی بعد کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس محمدحسین شهریاری با حضور در بیمارستان تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند. آنها در ابتدا از پزشکانی که بالای سر مائده حاضر شده بودند تحقیق کردند. یکی از این پزشکان گفت مائده قبل از انتقال به بیمارستان جان باخته بود. وی گفت؛ وقتی پدر این دختر او را به بیمارستان آورد صورت دخترک کبود و کاملاً مشخص بود او مرده است. من معاینه اش کردم علائم حیاتی نداشت. با این حال تلاش خودمان را کردیم. سعی ما بر این بود که این کودک را دوباره احیا کنیم. هم به او شوک دادیم و هم تنفس مصنوعی اما نتوانستیم کاری برایش انجام بدهیم.

در ادامه به دستور بازپرس شهریاری جسد دخترک به پزشکی قانونی فرستاده شد. یافته های پلیس نشان داد این دختربچه نامش مائده است و خواهر بزرگ تری نیز دارد و روز حادثه این دختر با مادر و خواهرش در خانه بوده و ظاهراً به خاطر درگیری که با مادرش داشته کشته شده است.

پدر مائده در این باره به پلیس گفت؛ صبح مطابق معمول هر روز سر کارم حاضر شدم. حدود ساعت سه بعدازظهر بود که دخترم مطهره با من تماس گرفت و گفت مائده حالش بد شده است. سریع ترین روشی که می توانستم خودم را به خانه برسانم استفاده از موتور بود. یک موتور اجاره کردم و به خانه رفتم. دیدم مائده روی زمین افتاده است. دخترم را در آغوش گرفتم و بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. پزشکان گفتند مائده مرده است و کاری نمی توان برای او کرد.

این مرد که به شدت غمگین بود، گفت؛ صورت مائده کاملاً کبود شده، چشمانش بسته بود و اصلاً نفس نمی کشید. اول فکر کردم زنده است و من متوجه نفس هایش نمی شوم اما در بیمارستان هم به من گفتند او مدتی قبل جانش را از دست داده و حتی زمانی که من او را از خانه بیرون آورده ام زنده نبوده است.

در حالی که متخصصان پزشکی قانونی کار

کالبدشکافی جسد این دختر را آغاز کرده بودند، ماموران نیز برای تحقیقات بیشتر مادر او را بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند. وی گفت قصد کشتن فرزندش را نداشته و این اتفاق در یک لحظه عصبانیت رخ داده است. این زن توضیح داد؛ دخترم از صبح شیطنت می کرد و ناآرام بود. او می گفت باید هر کاری او می خواهد انجام بدهم. کلافه شده بودم. به او گفتم آرام باشد. توجهی نمی کرد. بعد دختر بزرگم مطهره آمد و گفت مائده اذیتش می کند و اجازه نمی دهد او تلویزیون تماشا کند. مائده را دعوا کردم. اصلاً نمی دانم آن روز چرا اینقدر شیطنت می کرد.

زن جوان ادامه داد؛ سجاده ام را پهن کردم تا نماز بخوانم تا شاید بتوانم به خودم مسلط شوم. مائده گوشی تلفن همراهم را برداشت و به طرفم پرت کرد. یکدفعه کنترل خودم را از دست دادم. نمی دانم چه شد که این کار را کردم. چند سیلی به صورت مائده زدم. فریاد زد و گریه کرد. صدایش آزارم می داد. نمی توانستم تحمل کنم. دستم را روی دهانش گذاشتم تا ساکت شود. مائده به صورتم نگاه می کرد و فریاد می زد. من هم بیشتر دستم را فشار می دادم. یکدفعه مائده ساکت شد. مائده نه تنها گریه نمی کرد بلکه نفس هم نمی کشید. صورتش کاملاً کبود بود. روی زمین افتاد. او را بلند کردم و در آغوش گرفتم. چند بار صدایش زدم و گفتم مائده، مائده. جواب نداد. بدنش کاملاً شل شده بود و دیگر به صورتم نگاه نمی کرد. مطهره را صدا کردم و گفتم با پدرت تماس بگیر و بگو حال مائده خوب نیست. نمی دانم چرا

این طور شد. من قصد کشتن فرزندم را نداشتم.

بنا براین گزارش بررسی نحوه رفتار این زن با فرزندانش نشان می دهد او هیچ وقت فرزندانش را کتک نمی زده و با آنها بدرفتاری نمی کرده است. پدر مائده به پلیس گفته است همسرش از مدتی قبل داروی آرام بخش استفاده می کرده و تحت نظر پزشک بوده است. هم اکنون مادر مائده به جرم قتل فرزندش در بازداشت است. بازپرس شهریاری که تحقیق روی این پرونده را برعهده گرفته است، اعلام کرده مادر مائده تحت بررسی متخصصان پزشکی قانونی قرار خواهد گرفت تا در مورد حالات روحی او و بیماری روانی اش تحقیقات لازم انجام شود.

بازپرس شهریاری گفت؛ این زن مدعی است فقط قصد داشته دخترش را تنبیه کند اما وارد آوردن ضربات به سر و صورت این کودک و فشار دادن دست روی راه های تنفسی او آن هم به مدت پنج دقیقه نشان می دهد قصد فقط تنبیه نبوده و این عمل کشنده است.

بازپرس شهریاری همچنین اعلام کرد مادر مائده تا پایان تحقیقات و بررسی صحنه جرم در زندان باقی خواهد ماند.

Fereschteh - اتریش - وین
امیدوارم انقدر بزننش که زیر کتک بمیره
یکشنبه 14 تیر 1388

karikatur - انگلستان - برایترن
نماز بزنه توی سرت اخر چه خیری ازاین نماز دیدیم . ... جز وقت تلف کردن ...
یکشنبه 14 تیر 1388

خزان - افغانستان - هرات
وای خدایا عجب مادری!
این جنون هست بامادری روانی
یکشنبه 14 تیر 1388

sattia - ایران - همدان
قلبم شکست. مادر .آخه مادر. خدایا کجایی. اشکام...
یکشنبه 14 تیر 1388

fereshteh nejat - امارات - دبی
گویا این مادر نماز خوان و با ایمان هم تشریف دارن - عجب
یکشنبه 14 تیر 1388

nimaaa - امریکا - نیویورک
متاسفانه بعضیها فقط بلدند بچه پس بندازن و به وظیفه پدر مادری خودشون اشنا نیستن البته تعداد این افراد هم بسیار زیاد هست از شنیدن این خبر بسیار متاسف شدم
یکشنبه 14 تیر 1388

delmorde - سوپد - یوتوبوری
صددرصدر این مادر کنترل تعادل روحی اش را از دست داده است و بیمار روحی است وگرنه یک مادر سالم هرگز این گونه با جیگرگوشه اش رفتار نمیکند بستن دهان و بینی بچه جهار سال انهم بمدت پنج دقیقه مرگ اور است. طفلی دو دقیقه قبلش فوت کده بچه دراین سن بعد از سه دقیقه حتما میمیرد.اکنون با این اتفاق دیگر این مادر وضعیتش بدتر و بدتر میشود این پدر باتوجه به وضع روحی همسرش باید بیشتر مراقب او بود و پدر در این رابطه بی تقصیر نیست و باید تحقیق بیشتر شود.
یکشنبه 14 تیر 1388

albalo - انگلستان - لندن
این نشانه اعصاب خراب وروانی بودن.قرصاشو نشسته خورده این دفعه باید قرصاشو بشوره بعد بخوره یا شاید قرمز جای سبز خورده.والا یه مادر سالم از این دیوونه بازی ها در نمیاره.
یکشنبه 14 تیر 1388

ashkannnnn - هند - حیدرآباد
زندگی یک اتفاقه ولی کی می خواد جلوی این اتفاق ها را بگیره نمی دانم.خوب بخوابی مایده
یکشنبه 14 تیر 1388

darya_r - انگلستان - لیورپول
دوستان لطفا دایه عزیزتر ازمادر نشوید
این زن قبل از هر عنوان دیگری مثل جانی و قاتل یک بیماره
بیماری روحی توی اون مملکت اکنده از مشکلات مالی و... دامن خیلی از مردم رو گرفته / من فقط متاسفم
یکشنبه 14 تیر 1388

ashkannnnn - هند - حیدرآباد
زندگی اتفاق ولی نمیدانم کی می خواد جلوی این اتفاق ها را بگیرد .خوب بخوابی مایده ی عزیز
یکشنبه 14 تیر 1388

mahtab.e.roshan - انگلستان - لندن
delmorde - سوپد - یوتوبوری
من کاملا با شما موافقم
یکشنبه 14 تیر 1388

niloofarane-96 - ایران - تهران
از رزو اول به ما گفتند: بابا نان داد.بابا آب داد! اما نگفتند با این آب دادنش چه دسته گلی رو به آب داد...
بعضی پدر و مادرها هم هر شب میرن زیر پتو صبح 3 تا میان بیرون ولی تربیت و امکانات و ....هیچی. البته این مادر هم به نظر من شاید به خاطر فشارهای روحی و عصبی که تو زندگیش بوده خودشم نفهمیده که چه مدت دستش رو دهن بچه بوده. بعضی وقتا من خودم موقع رانندگی تو یه عالم دیگه ام. چند بار شده با صدای بوق بقیه به خودم اومدم و حواسم رو جمع کردم.
دوشنبه 15 تیر 1388

shirdelan2009 - هلند - ایده
مرگ و جهنمی سوزنده برای ادم کشها و مرم ازارها و متقلبین ایران زمین.

اخرت برای نظام کثیف جمهوری اسلامی ایران و بعد راهی جهنم به خواسته خدا.
دوشنبه 15 تیر 1388

linda.29 - سویس - زوریخ
من یه دختر 2 سالو نیم خیلی شیتون دارام جگرم سوخت
سه‌شنبه 16 تیر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.