دور تازه اعترافات در جمهوری اسلامی

دور تازه اعترافات در جمهوری اسلامی

مازیار بهاری

آغاز مجموعه ای از اعترافات اجباری دستگیر شدگان اعتراضات پس از انتخابات در ایران واکنش هایی را در سطح داخلی و جهانی برانگیخته است.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی ضمن غیر قانونی و بی اعتبار خواندن اعترافات اعلام شده، محتوای اعترافات را رد کرده اند. سازمان عفو بین الملل هم ضمن رد شیوه گرفتن اعترافات اجباری نسبت به اوضاع افرادی که در زندان هستند ابراز نگرانی کرده است.

مازیار بهاری روزنامه نگار ایرانی - کانادایی مجله نیوزویک تازه ترین اعترافات را در یک نشست خبری ابراز کرده است. آقای بهاری پس پوشش خبری اعتراضات روز های شنبه و یک شنبه 23 و 24 خرداد ماه در تهران بازداشت شد.

اعترافات آقای بهاری به گونه ای تنظیم شده که سهم رسانه های آمریکایی و بریتانیایی را در ایجاد آنچه انقلاب رنگین خوانده شده است، نشان می دهد. همچنین اظهارات آقای بهاری در نشست خبری حاکی از آن است که رسانه های خارجی به دنبال آن بوده اند که تقلب در انتخابات را به مردم القا کنند.

پیش از این سخنانی از قول محمد علی ابطحی معاون پیشین رییس جمهوری ایران و مشاور مهدی کروبی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و محمد قوچانی سردبیر روزنامه اعتماد ملی منتشر شده بود که در شمار اعترافات آن ها قلمداد شده است.

روزنامه جوان که روزنامه غیر رسمی سپاه پاسداران تلقی می شود نوشته است که فردی به نام "م.ق" اعتراف کرده است که در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای به راه اندازی انقلاب مخملی دوره دیده است.

محتوای اعتراف ها

این در حالی است که شب پیش از آن وزیر اطلاعات ایران در تلویزیون مدعی شده بود که برخی از دستگیر شدگان در کشور های حاشیه خلیج فارس برای اغتشاش آموزش دیده بودند. آنچه در اعترافات اجباری بیان می شود در برگیرنده همان اتهاماتی است که در چند روز گذشته در سخنان مسوولان امنیتی و انتظامی به معترضان و دستگیر شدگان نسبت داده شده است.

نگرانی در باره روند اعترافات هنگامی بیشتر شد که یک عضو کمیسیون امنیت ملی اعلام کرد که به تدریج مردم در روز های آینده در جریان عمق مسایل قرار خواهند گرفت. جواد کریمی به روزنامه جوان گفته است که با اعترافات اخیر، گروه ها و رهبران اعتراضات در افکار عمومی منزوی خواهند شد.

آقای کریمی گفته است که برای رفع شبهه در باره تحت فشار بودن این افراد ، اعترافات متهمان در برابر خبرنگاران داخلی و خارجی ابراز خواهد شد. او گفته است با وجود این همه مدرک و واقعیت پس پرده آقایان معترض فرصت ابراز نظر نخواهند داشت."

روش های اعتراف اجباری

علی افشاری، از رهبران یک جریان اصلی دانشجویی در دهه 1370، که خود در سال 1380 قربانی اعتراف اجباری بوده و مصاحبه او از تلویزیون در آن زمان پخش شد به بی بی سی فارسی گفت که " آن چه در نمایش تلویزیونی یا مصاحبه مطبوعاتی اعتراف کنندگان دیده می شود پرده آخر یک نمایش است."

او با اشاره به تجربه شخصی خود می گوید "روند اعتراف گیری از زندان و پس از آن شروع می شود که پس از فشار های جسمی و روحی تعادل ذهنی فرد به هم می ریزد و او به اصطلاح می برد."

"در باره خود من پس از دو ماه فشار و شکنجه، بازجو مواردی را به من گفت که بنویسم و پس از آن که متن را نوشتم طی گفت وگو با من موارد آن را تغییر داد و سپس متن بازجوی من در اختیار گروه کارشناسی بازجویی قرار داده شد و آن ها هم تغییراتی در متن دادند."

" پس از تنظیم متن به من گفتند که چندین بار ادای متن را به صورت صحبت کردن تمرین کنم که چند جلسه دو یا سه ساعته به طول انجامید."

"تا پیش از رفتن به جلسه گفت و گو با خبرنگار تلویزیون من از این که باید جلو دوربین این حرف ها را بزنم خبر نداشتم. در برابر دوربین هم نخست من حرف هایم را خطاب به بازجو زدم و سپس خبرنگار صدا وسیما شروع به پرسش از من کرد."

اعتراف اجباری در نظام بین الملل

بر اساس معیار های بین المللی گرفتن اعتراف از فرد بر علیه خود در خارج از دادگاه اعتراف اجباری خوانده می شود و مشمول مقررات بین المللی کنوانسیون ضد شکنجه است. عبدالکریم لاهیجی نایب رییس فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر با بیان این نکته به بخش فارسی بی بی سی گفت متاسفانه ایران به کنوانسیون جهانی ضد شکنجه مصوب 1984 نپیوسته است.

آقای لاهیجی می گوید "حتی بر اساس قوانین ایران هم اعترافاتی که پخش می شود فاقد ارزش حقوقی است اما دولت جمهوری اسلامی برای متهم کردن بقیه دستگیر شدگان و برای بد نام کردن مخالفان خود نیازمند چنین اعتراف هایی است."

سی سال اعتراف

گرفتن و پخش اعترافات اجباری در ایران در سال های پس از انقلاب به عنوان یک روش مرسوم مورد استفاده بوده است.

یکی از نخستین کسانی که در ایران پس از انقلاب دجار اعتراف اجباری شد آیت الله حسین شریعتمداری بود که ناگزیر شد در تلویزیون توبه نامه ای را خطاب به آیت الله خمینی بخواند.

در فاصله سال های 1359 تا 1361 به طور گسترده اعترافات کسانی پخش شد که به عنوان اعضای گروه های سیاسی چپ گرا معرفی می شدند. بیشترین این اعتراف کنندگان پس از پخش اعترافات اعدام شدند.

عباس میلانی استاد دانشگاه استانفورد به بخش فارسی بی بی سی گفته است " پخش اعتراف یکی از روش هایی است که در حکومت های تمامیت طلب به کار گرفته می شود و هدف آن افزون بر ایجاد ارعاب و وحشت تکرار مداوم باور هایی است که نظریه پردازانی مانند هانا آرنت به آن نام - دروغ بزرگ - داده اند."

به گفته آقای میلانی در نظام های استبدادی گزاره هایی مانند وحدت مردم با رهبری و توطئه همیشگی دشمنان وجود دارد که رژیم ها برای باور پذیر کردن آن نیازمند گرفتن اعتراف از مخالفان هستند."

"رژیم های توتالیتر با گرفتن اعتراف از مخالفان می خواهند بگویند که ما این قدرت را داریم که هر فردی را که در مقابل ما ایستادگی کند درهم بشکنیم. "

سازمان عفو بین الملل در بیانیه ای گرفتن اعترافات را نشانی از فشار هایی دانسته است که بر دستگیر شدگان وارد می شود. دستگیر شدگانی که به تعبیر سازمان عفو بین الملل از حقوق اولیه خود به عنوان زندانی محروم هستند.

ناظران معتقدند که دور جدید اعترافات اجباری در ایران هدف قانع کردن معترضان به نتایج انتخابات را دنبال می کند و زمینه را برای فراهم آوردن توضیحات رسمی برای حذف جناح هایی از منتقدان داخل نظام را از پیکر رسمی حکومت فراهم می کند.

دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی امیدوارند با پخش اعترافات بتوانند مخاطبان را قانع کنند که برخورد ها و بازداشت های دو هفته اخیر اجتنناب ناپذیر بوده و معترضان را در چارچوب مفهومی قرار دهند که در ایران اصطلاحا ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه نامیده می شود.

shoun71 - ... - ...
دگر حناتون رنگ نداره
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

sankari - فندلاند - تامپره
سیاست حکومت جمهوری ولایت فقیه سیاست عوام فریبی است.چرا که میداند قسمت زیادی از جمعیت ایران متاسفانه ساده زودباور وعام هستند.
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

اینترنت ندیده - ایران - ایران
به نظر شما هستند افرادی که زیر شکنجه بمیرند ولی دروغ نگن ؟
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

javaad - ایران - تهران
یه روز بین سازمان سیا و سازمان اطلاعات روسیه و سازمان اطلاعات ایران مسابقه میزارن تا تواناییشونو بسنجن. سه تا خرگوش رو تو یه جنگل رها می کنن و از هریک از گروه های نماینده این سازمان ها می خوان تا اون خرگوش رو پیدا کنن. روس ها پس از یک روز خرگوش رو پیدا می کنن. آمریکایی ها با استفاده از تجهیزات پیشرفتشون پس از چند ساعت خرگوش را پیدا می کنن. سازمان اطلاعات ایران هم پس از نیم ساعت ادعا می کنه که خرگوش رو پیدا کرده. همه متعجب می شن. میرن میبینن ایرانی ها یه خرس رو گرفتن و اونقدر شکنجش دادن که خرسه اعتراف می کنه من خرگوشم.
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان
پایه و اساس اسلام محمدی بر گشتار و شگنجه استوار است.و این حکومت اسهالی همان کاری را می کند.که در قران .....ان امده است.
این حکومت رفتنی است.
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

bistosekhordad - ایران - تهران
مقایسه ی رفسنجانی و "خامنه ای- احمدی نژاد".
خطر مشترک هر دو در راه است
· هر دو باند در طی سی سال حکومت جمهوری اسلامی، در سازماندهی قتل های بسیاری شرکت داشته اند، گاهی جداگانه و گاهی مشترک. این دو باند بویژه در قتلهای آزادیخواهان خارج کشور، مثلا قتل دکتر کسری در پاریس در 18 مه 2005، و یا قتل با اسلوب مافیایی، رهبران کرد، ازجمله قاسملو، قادری و فاضل رسول در1989 در وین، و بسیاری ازدیگر قتلها، که خود لیستی طولانی است، شرکت داشته اند. رفسنجانی و خامنه ای و محسن رضایی در مرحله ی تصمیم گیری و احمدی نژاد در هنگام تحویل اسلحه به قاتلان رهبران کرد در وین، مشترک عمل کرده اند. اینان بعد از اجرای این توطئه دو نفر از افسران سپاه راکه عامل ترور بوده اند، به قتل رسانیدند. ناصر تقی پور مجری ترور در هنگام غواصی در رود کارون به قتل رسید و دیگر سپاهی گروه ترور بنام عسکری که با تیر اندازی در جلوی پادگان به قتل رسید؛
· هر دو گروه همانند باند عمل می کنند و تمامی امکانات را برای خود، خانواده و هم قطاران خود محدود می کنند. ما باند هاشمی را در خانواده و دختر و پسرانش و باند خامنه ای-احمدی نژاد را درحواریون فرصت طلب این باند مشاهده می کنیم؛
· هر دو باند به شکلی در فساد سازمانهای سپاه و بسیج نقش داشته اند. رفسنجانی فساد مالی را، که جزء ساختار فکری اوست در سپاه وارد کرد و به پیشنهاد او بود که سپاه توانست به کارهای تجاری و بعد ها اقتصادی بپردازد. باند خامنه ای عمدتا در فساد سپاه از دیدگاه سیاسی- امنیتی نقش داشته است، زیرا خامنه ای هنگامی که از نظر حمایت مردم احساس ضعف کرد، برای نظامیان سپاه و دخالتشان در سیاست، برای تقویت جایگاه خود، فضا را باز نمود؛
· باند رفسنجانی و باند خامنه ای در ماموریت های سازمان برون مرزی سپاه قدس برای قتل ها و گروگانگیری های حزب الله و غیره، هر دو همیشه به عنوان یاران دیرینه ی امام، مشترکا عمل کرده اند؛
· هر دو به شکلی در نابودی اصل 44 قانون اساسی، که از مثبت ترین نکات قانون اساسی بود نفش داشته و دارند. رفسنجانی پرچمدار خصوصی سازی و تعامل اقتصادی است و پیشبرد سیاست سازمان تجارت جهانی و بانک جهانی و دیگر نهادها در قالب سیاست نئولیبریسم تشکیل دهنده ی ساختار فکری اوست، در نتیجه در هم شکستن اصل 44 برای دستیابی بدین اهداف حیاتی بوده و هست. در این راه خامنه ای نیز با او همگام است؛ اما اینجا مسئله ای وجود دارد که اختلاف این دو باند را به اوج خود رسانیده است و منافع و درگیری های این دو باند را با جنبش مردمی ما جوش داده است. مسئله عبارت از این است که اگر ثروتهای ملی خصوصی می شوند به جیب کدامین باند باید ریخته شوند، باند رفسنجانی و یا باند خامنه ای- احمدی نژاد. تا جایی که سپاه تحت نفوذ رفسنجانی بود ودستهای او بر روی ثروت ملت برای باند او باز بود، او مشکلی نداشت، اما حالا که رقیب بزرگی چون سپاه را در مقابل خود می بیند از تضعیف قدرت اقتصادی- سیاسی خود نگران است. از طرف دیگر سپاه توانسته است با سازمانهای امنیت و گروههای فشار خود تمامی اقتصاد و تجارت ایران را به تصرف خود در آورد و تمامی رقبای خود را از صحنه خارج کند. این برای باند رفسنجانی قابل تحمل نیست. اینجاست که در گیری به نقطه ی حادی رسیده است؛
· دومین اختلاف عیان این دو باند عبارت از اینست که رفسنجانی خواهان آزادی بیشتری است، نه برای جامعه، بلکه برای باند خویش. اگر چنین نیست چرا تا زمانی که همه ی قدرت در دست او بود و تصمیمات او تصمیمات خامنه ای بود، او اعتراضی نمی کرد. آری او همانند هر نئولیبرال(شیعه ای) از محدود شدن قدرت خویش رنج می برد و موذیانه بر ترک جنبش مردمی می تازد و باند خود را به تظاهرات می فرستد تا بر پرونده ی قتل های خویش پوششی ببافد و حوارین خویش را آزادیخواه بنمایاند. احمدی نژاد نیز بعلت فاناتیسم مذهبی خطرناک به رهبری مصباح، با پشتیبانی انجمن حجتیه و حمایت از باند اقتصادی سپاه در جهت منافع گروهی عمل می کند، بی شک احمدی نژاد عوام فریب تر از اولی است، اما اولی بسیار موذی است و قادر است حتی در لحظه ی مرگ، اگر متحدان ضامن بقای او، کافی نباشند، با وحدت با عزرائیل برآیند نیروها را به نفع خویش درهم ریزد. اگر برلوسکونی در ایتالیا برای از پای انداختن نیروهای دموکرات توانست دو رهبر متضاد همانند بوسسی(Bossi) و فینی(Fini) را که همانند آب و آتش بودند در کنارهم بنشاند، آیا، روحانیت ارتجاعی خبرگان، سازمان مصلحت نظام( که وظیفه اش حفظ نظام به هر وسیله ای است، قانونی و غیر قانونی)، آیا نخواهد توانست دو باند را به سازش کشاند و ولایت فقیه را مرمت کند. آیا اگر با دستوراتی قدرت سپاه محدود و قدرت رفسنجانی گسترش یابد، و با محدودیتهایی ولی فقیه باقی بماند، رفسنجانی در مواضع کنونی خویش مصر خواهد ماند؟
· این دو باند در درون سپاه و بسیج نیز نفود دارند و عرصه ی مبارزه در آنجا نیز چند سالی است که در تب و تاب است. نمی توان پیش بینی کرد، شاید باندهای درون سپاه نیز بر روی هم آتش گشایند. البته در صورت سازش دو باند در سطح رهبری، چگونگی واکنش سپاه، بعلت قدرت اقتصادی- امنیتی آن، قابل پیش بینی نخواهد بود.

سخنی با خوش باوران
و یک فرضیه ی احتمالی
آنچه حیاتی است اینست که این دو باند هر یک به شکلی در طی این سی سال میهن ما را به نابودی کشانیده اند و سخن بر سر رجحان یکی بر دیگری، اگر از ساده لوحی ناشی نشود، هدفمند است و مانعی بزرگ در سر راه جنبش کنونی.
آنچه، در این لحظات خطرناک، باعث نگرانی نویسنده است، اینست که نقاط تشابه و یگانگی بین این دو باند فراوان است. از آنجایی که این دو باند سالها مشترک و یگانه بوده اند وجنایات افشا نشده، چه در مورد قتل های سیاسی، اقتصادی، و قتل های ایدئولوژیکی، دزدی ها، گروگان گیری ها، پولشویی ها، شرکت در فروش مواد مخدر،اخراج ارز کشور، بسیار در آستین دارند، بی تردید هر یک از پیروزی دیگری وحشت دارد، زیرا اگر یکی بر دیگری پیروز شود، افشای متقابل این دو باند سقوط روحانیت جمهوری اسلامی را حتمی می کند. از این دیدگاه من معتقدم که این دو باند اگر جنبش مردمی چنین شعله ور نبود تا بحال به سازش رسیده بودند. اما اکنون نیز این احتمال زنده ست و با افت نسبی جنبش سازش دو باند رفسنجانی- خامنه ای قوی تر میگردد. و از حوادث روز چنین بر می آید که نجات رژیم بروشنی و بهر وسیله ای در اولویت برنامه ی روحانیون فاسد حاکمیت جای گرفته است.
عامل دیگری که به نفع احتمال سازش است، شناخت متفابل دو باند از یکدیگر است. اینان مشترکا آنقدر در تخریب و کشتار و خشونت نسبت به دیگران جلودار بوده اند که می ترسند آنچه بر سر دیگران آورده اند بر سر خود آنان خراب شود.
در اینجا تنها سازماندهی و قدرت جنبش است که می تواند هر لحظه، عکس احتمالات و پیش بینی ها را به کرسی نشاند. بی شک ورود نیروهای تازه نفس و سازش نا پذیر در میدان جنبش، حتی برای بدست آوردن حقوق ابتدایی دموکراتیک، می تواند تنها ضامن پیروزی آن باشد.
مسئله ی اصلی در این میان نفش مهندس موسوی است. آری مهندس موسوی در این لحظات سرنوشت ساز، با تمامی شجاعت و فداکاری خویش، در محاصره ی این ناجیان رژیم قرار گرفته است، و اینکه چه می اندیشد و چه می گوید حیاتی است. آنچه اصل است اینست که او باید با مسئولیت و روشن بینی بیشتری به نیروهای حاضر در صحنه ی جنبش بنگرد، و قادر باشد با تعیین شعارهای درست، نفس تازه ای به نیروهایی که در طی دو هفته با ایثاری بی مثال جنبش را زنده نگهداشته اند، بدمد، ورنه نیروهای مخالف زمان باز سازماندهی می یابند و با حضور سپاه می توانند جنبش را به عقب نشینی وا دار کنند. موسوی در جایگاه پر مسئولیتی قرار گرفته است و باید مدام از انرژی تازه و جوانی تغذیه کند که جنبش را به حرکت و پویایی کشانده است و نباید مسحور روحانیتی* شود، که سی سال میهن ما را به حضیض ذلت کشانیده است.
توضیح واژه ها:
مجموعه ی روحانیت "مجلس خبرگان" و "سازمان مصلحت نظام" ترکیبی از حدود 100 تن روحانی قرون وسطایی است که برای دست نشستن از قدرت و ثروت به هر کاری دست میزنند. آری آقای موسوی محصور این گروه است، خطر اینست که مهندس موسوی مسحور اینان گردد.
مهندس سهراب مژده
ششم تیر ماه 1388
--------------------------
کاربر گرامی
لطفا نظرات خود را کوتاه بنویسید و از نوشتن متن های طولانی در قسمت نظرات خودداری فرمائید. در صورت تکرار نوشتن متن های طولانی , پوزش ما را به جهت حذف نظرتان پذیرا باشید.
با تشکر
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

nara83 - ایران - مشهد
خسرو گلسرخی :

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام!
و ساقه های جوانم از ضربه تبرهایتان زخم دار است!
با ریشه چه میکنید؟
گیرم که بر سر این باغ،نشسته در کمین پرنده اید!
پرواز را علامت ممنوع میزنید!
با جوجه های نشسته در آشیان چه میکنید؟
گیرم که میکشید!
گیرم که میبرید!
گیرم که میزنید!
با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

babre mazand - هلند - امستردام
دوستان از انتی اسلام کسی خبر نداره ؟
انتی اسلام کاش یه کامنت بزاری از سلامت خودت وبرادرت چیزی بگی
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

rosa - انگلیس - لندن
bistosekhordad - ایران - تهران
درود بر شما.کاش همه مردم اگاه به این قضیه بودند.وبدانند که نباید بازیچه این دو باند شوند.اینها خطرناکترین باند مافیایی هستند که دنیا به خود دیده است.
در ضمن این تحلیل وتفسیر از سهراب مژده است؟میشه لطفا در مورد بیوگرافی ایشان وکتابی که در این زمینه نوشته است کمی توضیح دهید؟بینهایت سپاس گذارم.
چهار‌شنبه 10 تیر 1388

Hoja Verde - ایران - تهران
مرگ بر ولی وغیح.
پنج‌شنبه 11 تیر 1388

shirdelan2009 - هلند - ایده
مرگ بر نظام کثیف جمهوری اسلامی ایران
پنج‌شنبه 11 تیر 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.