ماه بالای سر آبادی است ،
اهل آبادی در خواب.
روی این مهتابی ، خشت غربت را می بویم.
باغ همسایه چراغش روشن،
من چراغم خاموش ،
ماه تابیده به بشقاب خیار ، به لب کوزه آب.غوک ها می خوانند.
مرغ حق هم گاهی.
کوه نزدیک من است : پشت افراها ، سنجدها.
و بیابان پیداست.
سنگ ها پیدا نیست، گلچه ها پیدا نیست.
سایه هایی از دور ، مثل تنهایی آب ، مثل آواز خدا پیداست.
نیمه شب با ید باشد.
دب آکبر آن است : دو وجب بالاتر از بام.
آسمان آبی نیست ، روز آبی بود.
یاد من باشد فردا ، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم.
یاد من باشد فردا لب سلخ ، طرحی از بزها بردارم،
طرحی از جاروها ، سایه هاشان در آب.
یاد من باشد ، هر چه پروانه که می افتد در آب ، زود از آب در آرم.
یاد من باشد کاری نکنم ، که به قانون زمین بر بخورد .
یاد من باشد فردا لب جوی ، حوله ام را هم با چوبه بشویم.
یاد من باشد تنها هستم.
ماه بالای سر تنهایی است.
آره شهر مجازی کاشان هم باید سهمی داشته باشه
و اما ...
امشب به صورت اتفاقی دوباره سری به سایت سهراب سپهری زدم که بنظر من بهترین سایت و مرجعی است که در مورد این شاعر همشهری ما وجود دارد. مطلبی رو در مورد تعویض سنگ قبر سهراب دیدم که بهتر است شما هم بخوانید: خشت غربت؟
ماجرا از این قرار است که درست در آخرین روز سال عده ای که اظهار میکنند از طرف متولیان بارگاه شهید اردهال هستند اقدام به تعویض یا بهتر بگویم دفن! سنگ مزار سهراب و پوشاندنش با سنگی جدید میکنند. از خواندن این مطلب متاسف شدم اما تعجب نکردم! کارهایی از این دست که بدون در نظر گرفتن قدر و منزلت شخصیت ها و بناها صورت می گیرد در کاشان امر تازه ای نیست. هر چند اینکه سهراب برای متولیان امامزاده حداقل اینقدر اهمیت پیدا کرده که بفکر نو کردن سنگ قبرش بیفتند را به فال نیک می گیرم اما ای کاش مسئولین فرهنگی شهر ما مخصوصاً اداره فخیمه فرهنگ و ارشاد دقت نظر و حساسیت بیشتری در مورد مفاخر فرهنگی شهرمان داشته باشند. برای مائی که ادعا می کنیم جزو قطبهای گردشگری کشور هستیم شایسته نیست که نسبت به مفاخرمان این چنین بی دقت و کج سلیقه برخورد کنیم. فراموش نکنیم که سهراب را خیلی ها می شناسند و به او ارادت دارند و برای زیارت آرامگاهش از راههای دور و حتی خارج از کشور می آیند. حال که به هر دلیل نخواسته ایم برای این شاعر عارف مسلک مقبره ای درست کنیم بهتر است بگذاریم سادگی مزارش نمادی از اشعار ساده و بی آلایشش باشد. چرا باید با بی توجهی سنگ قبرش را که در میان دوستدارانش شهرت زیادی دارد با سنگی سیاه و ناموزون و به سبک سنگهای مزار امروزی پنهان کنیم؟ آنهم در آستانه سالمرگ سهراب که جمعیت زیادی از دوستدارانش بر مزار او حاضر خواهند شد و یقیناً مشاهده این کج سلیقگی بازتاب خوبی حداقل در فضای مجازی نخواهد داشت. بهتر نبود اگر به این ضرورت رسیده بودیم که سنگی جدید برای آرامگاه سهراب تهیه کنیم با مشورت هنرمندان و در شکل و ظاهری زیبا ساخته شود و طی مراسمی مثل سالمرگ او و در حضور دوستداران و خانواده اش اقدام به تعویض آن شود؟
البته داستان بی مهری های ما کاشانی ها در مورد سهراب به همین مورد ختم نمی شود ؛ عدم دفن او در گلستانه برخلاف وصیتش ، نداشتن سنگ قبر تا هشت سال پس از مرگش ، نداشتن مقبره یا نشانی که در خور مقامش باشد ، بسنده کردن به ویترینی ساده در چند متری قبر و قرار دادن چند کتاب و قرار دادن بخشی از اشعار سهراب در آن که پاره ای از کلمات نامناسب نیز در آن درج شده (البته آنها را خط خطی کرده اند! تا کسی نفهمد) ، شکستن سنگ قبر سهراب بر اثر سهل انگاری کارگران در زمان حمل مصالح و بازتاب وسیع رسانه ای آن با تیترهایی همچون 'چینی نازک تنهایی سهراب شکست' ، سهل انگاری مسئولین شهر در جلب نظر خانواده سهراب برای خرید تابلوهای او علیرغم اختصاص بودجه توسط وزیر وقت فرهنگ و ارشاد و از دست رفتن فرصت ساخت موزه ای به نام سهراب در کاشان با انتقال آثار به موزه صنعتی کرمان برای همیشه ، برخورد نامناسب و بعضاً تند با زائرین برای استفاده از چادرهایی که به اذعان خیلی ها رنگ و رو رفته است و حالا هم مزین نمودن آرامگاه با سنگ قبری که تصویر سهراب بر آن نقش بسته و از جنس گرانیت سیاه است و حتی شماره موبایل سنگ تراش هم بر آن نقش بسته!
حالا که سخن به اینجا کشید بهتر است کمی هم در مورد تاریخچه سنگ آرامگاه سهراب بدانیم. پس از مرگ سهراب در اول اردیبهشت 1359 تا سالها فقط یک کاشی فیروزه ای رنگ نشانه محل دفن او بود.
در آذرماه سال 1367 سنگ مزاری برای سهراب ساخته می شود که مزین به شعری زیبا از خودش و با هنرمندی خوشنویس شهیر مرحوم استاد رضا مافی بود. این سنگ شهرت زیادی داشته و بنده اولین بار با دیدن تصویری از این سنگ با سهراب آشنا شدم:
در مهرماه 1384 و در پی بی دقتی کارگران حین حمل مصالح سنگ قبر سهراب می شکند و به اذعان شاهدان شبانه از محل خارج شده و پس از مدتی با سنگی که به طرز ناشیانه ای سعی شده بود با سنگ قبلی شباهت داشته باشد تعویض گردید:
و این هم جدیدترین شاهکار هنری برای سنگ قبر سهراب
امیدوارم که مسئولین شهر ما بیش از این در مورد مشاهیر و نام آوران کاشانی حساس باشند و ضمن جلوگیری از اقداماتی این چنینی که بدون شک موجب بازتاب های منفی در مورد شهر می شود نسبت به شناساندن و معرفی این بزرگان اقدام نمایند
متن موجود در سایت سهراب سپهری
امروز طبق سالهای قبل، آخرین روز از سال را کنار آرامگاه سهراب بودم. مشهد اردهال و امامزاده سلطانعلی، خلوت بود و ساکت. مثل همیشه وسعتی برای فکر کردن و مرور روزهای گذشته.
اما... ساعت حدود 2 بعد از ظهر...
یک لودر کوچک ، دو کارگر زحمت کش، چند بیل خاک، چند عدد لگد و ...
و در نهایت، سنگ قبری سیاه رنگ و دراز و تقریبا بدقواره جایگزین سنگ قبر ساده و قدیمی ولی صمیمی سهراب شد .
با این سنگ نوشته :
خانه ابدی شاعر آب و آئینه "
طلوع زندگی 1307 هجری شمسی
غروب زندگی 1359 هجری شمسی
کاشان بلوار نماز برادران ...."
غروب زندگی ؟ برای سهراب ؟
اعلام شماره موبایل موسسه حکاکی سنگ قبر (یا بهتر است بگویم آگهی تبلیغاتی) روی آرامگاه سهراب سپهری ؟
انتظار این تغییر و تحول را واقعا نداشتم.
همه چیز در کوتاهترین زمان ممکن اتفاق افتاد. چیزی حدود نیم ساعت. سنگ قبر سابق آرامگاه سهراب سپهری، همان سنگ سفید و ساده، زیر چند بیل خاک و سنگ قبر سیاه جدید مدفون شد.
تنها بودم و این تغییر ناگهانی، تماما" فکر و حواسم را بهم ریخته بود. فقط فرصت تهیه یک دوربین یک بار مصرف دست داد و تهیه عکسهایی که حالا اینجا هستند .
و قبل از آن...
یک شیشه گلاب که قرار بود سنگ قبر سهراب را بشوید، اجبارا" خاک ریخته شده بر روی سنگ را شست. حالا حداقل میدانم که خاک ریخته شده بر روی آرامگاه سهراب، بوی گلاب میدهد.
از شخصی که به عنوان مسئول و سرپرست و ناظر بر صحت خاک پاشیدن کارگران و صحیح راه رفتن و لگد کردن آرامگاه سهراب بود، سوال کردم آیا خانواده سپهری از این اقدام شما خبر دارند ؟
جواب : شاید، نمیدونم.
پرسیدم این سنگ را چه کسی انتخاب کرده، این کار به درخواست چه کسی انجام میشه ؟
جواب : این رو مسئول امامزاده داره انجام میده. به خاطر اینکه آقای سپهری ارادت خاصی به امامزاده داشتند ما هم براشون این کار رو انجام دادیم.
در تمام مدتی که این اتفاقات می افتاد، به جز من و چند نفری که مشغول خاک بازی و بیل زدن بودند، و یکی دو نفری که از روی کنجکاوی ناظر بر بیل زدن قبر سهراب بودند، کسی در آن اطراف نبود.
نه مراسمی بود، نه حضور بستگان و نزدیکان و نه سخنرانی و نه بزرگداشتی برای شعر و ادب پارسی.
فقط گرد و خاک بود و سنگی سیاه و زمخت و بد شکل.
اینجا چه خبر بود ؟!
با تشکر از کاربر گرامی سوگل - ج برای ارسال این مطلب
alileedsy - انگلیس - لیدز |
بخدا مغزم سوت کشید از این همه نفهمی. |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
kozet-london - انگلیس - لندن |
عزیزم ما به زندهامون رحم نمی کنیم چه برسه به مردهامون.(مسولین شهر کاشان وبقیه شهرها). |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
Emam Zaman - ایران - قم |
سنگ قبر که دیگه مهم نیست وقتی مردی مردی! |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
sara-belgium - بلزیک - لیر |
روحش شاد |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
a_bamdad - ایران - تهران |
دود می خیزد ز خلوتگاه من...کس خبر کی یابد از ویرانه ام
با درون سوخته دارم سخن...کی به پایان می رسد افسانه ام
س.س |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
punisher - ایران - شیراز |
هیچکس در ایران نباید محبوب تر از خمینی و رهبر باشد / چون گناه کبیره است و نتیجه هم همینه که دیدید .
بجای باز سازی گورستانهای لبنان و فلسطین / میبایست آرامگاهی در خور مقام این شاعر گرانقدر می آراییدند . هر چند مگر در زمان زنده بودنش / کاری برایش انجام دادند ..............!!!!!!
براستی چرا مملکت ما به این نقطه رسیده .........؟؟؟ |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
venoosi - بلژیک - ورویرس |
مرسی از اطلاع رسانیی.اما این موضوع به 6 ماه پیش برمیگرده.. |
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
hamidTANTAN - اتریش - وین |
سوگل - ج
سوگل جان دستت در نکنه.من عاشق سهراب سپهری هستم.یادش گرامی باد.
|
دوشنبه 11 خرداد 1388 |
|
nima.mp3 - ایران - اصفهان |
پشت دریا شهریست که درآن پنجره ها رو به تجلی باز است....... همه ما به آرمان شهری که سهراب تو شعرش گفته فکر میکنیم و هممون میخواهیم که یه روزی تموم بدی ها و کم و کاستی ها از بین بره و شهری و جهانی به وجود بیاد که همه توش در آسایش کامل به سر ببرند. ولی عزیزان ما باید خودمون تلاش کنیم و جامعه و کشورمون را بسازیم. پس از همین حالا شروع کنیم و با شرکت در انتخابات و رای دادن به یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب قدمی کوچک به سوی آرمان شهرمان برداریم. خیلی رویایی گفتم ولی باید از یه جایی شروع کرد.
با تشکر
درود بر اصلاحات |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
sosol - ایران - نیشابور |
سهراب کیه بابا ؟حالا اگه سنگ قبر بی بی شهر بانو و امامزاده فلان دهکوره بود یا مال خمینی و پسرش بود یه چیزی .....اینا میخوان سر به تن ایرانی نباشه به چه زبونی بگم اینا عربند؟مگه تو شهر ما اسم چند تا تربیت معلم و دانشگاه و خیابون مثلا کوروش یا داریوش و میترا و تهمینه و .......است ؟حق مردم ما مردم بی بخار ما هم غیر ازین نیست |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
Emam Zaman - ایران - قم
مرده مرده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس چرا برای امامان که 1400 سال مرده اند و اکثر انها قاتلان اجداد ما بودند بارگاه گنبد طلا می سازید و پول ملت و خرج نگهداری ان می کنید پولی که برای تحمیق ملت صرف می شود. |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
sami_rad - انگلیس - لندن |
Emam Zaman - ایران - قم ..مردک جیره خور دستمال بدست پس چرا سنگ قبر واسه اون امام خدا نیامرزت واجب بود خوب مرده مرده هستش دیگه لعنت به وطن فروشان و جیره خورانی امثال شماها. |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
faegeh_60 - انگلیس - لندن |
به نظر من اولین که کاشی فیروزهای بود خیلی با حال و هوای شعرای سهراب سپهری جور بود سادگی و یه ارامش خاص داشت این سنگ اخری واقعا افتضاح بود منو یاد قبر شوهر همسایمون انداخت . |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
وروجک - ایران - تهران |
استفاده تبلیغاتی از سنگ قبر سهراب
سنگ قبر سهراب در سال 1388
به سراغ من اگر . . . . . .
کاشان بلوار نماز برادران عامری ...
سنگ قبر سهراب در سال 1389
به سراغ من اگر . . . . . .
بانک تجارت با نیم قرن تجربه در خدمت مردم ایران
سنگ قبر سهراب در سال 1390
به سراغ من اگر . . . . . .
سرت رو با چی می شوری با شامپو گلرنگ
سنگ قبر سهراب در سال 1391
به سراغ من اگر . . . . . .
سهراب بخواب ما بیدارم به احمدی نژاد رای دهید |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
sara-j - سوید - استگهلم |
بیش از حد شعرهاشو دوست دارم 14 سالم بود صدای پای اب رو حفظ بودم .هر بار می خونم باز برام یه معنی تازه میده شعراش.امیدوارم روحشون در ارامش باشه |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
nazi88 - کویت - کویت |
سوگل جان ممنون خیلی ناراحت شدم .
دوستان اریایی شیشه ای تنهایی سهراب شکست!!!!! |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
rami.ayala - انگلیس - سوتون |
alileedsy - انگلیس - لیدز
kozet-london - انگلیس - لندن
عزیز من این سنگ از جنس گرانیت که مرغوبترین و گرانترین سنگهاست حالا شما چون از سنگ قبلی خوشت میاد الکی داری بهانه میگیری!! خیلی هم سنگ جدید خوبه و برازنده ست |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
bigmoeshah - امریکا - ویرجینیا |
اقا یا خانم عزیز از قم اگر حرف خود را قبول دارید پس چرا قبر اون خمینئ معلون را از طلا ساختند. /ا |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
bardia.kaviani - سوییس - زوریخ |
حالا اگر شماره موبایل سنگتراش روی سنگ نمی بود چی میشد |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران |
حیف سهراب و امثال او برای ما گور پدر آشغالا ما خودمون کجاییم و چرا بهش نرسیدیم |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
Melody_H - بریتانیا - ولز |
نام سهراب همیشه زنده اس....
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
همین که ما فراموشش نکنیم و از شعرهای زیباش لذت ببریم و احساسمون تازه بشه روحش شاد میشه. |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران |
ارزش همون پاپتی ها و پابرهنه های بدبخت و بیچاره خیلی بیشتر از یه عده دماغ بالاست اونا به هر بدبختی که شده خودشون رو سر قبر کسایی که دوست دارن میرسونن اما ما چی ما حتی بلد نیستیم بریم دیدن سهراب اونم نرم و آهسته تا مبادا چینی نازک تنهایی او ترک بخوره ما تنها بلدیم مثل کلاغ غار غار کنیم حیف سهراب برای ما حیف فروغ برای ما حیف
همه چیزای خوب برای ما همون بهتر اونا تو غربت خودشون باشن و دور از ما
بازم معرفت همین بی فرهنگا اگه سنگش سیاهه اگه بیریخته حداقل به خاطر توجه به اون بوده |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
fall - ایران - تهران |
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من !
-------------------------------------------------------
استاد ادبیات یه روز این شعر رو روی تخته نوشت و گفت هر کسی بتونه بگه چرا سهراب گفته چینی ؟ در حالیکه می تونست بگه شیشه ؟! به نمره آخر ترمش 5 نمره اضافه می کنم .
--------------------------------------
مدت ها گذشت و آخر ترم شد و کسی ندونست چرا سهراب گفته چینی تنهایی و نگفته شیشه تنهایی در حالیکه نه وزن شعرش به هم میریخت و نه به ظاهر معنی اون !
---------------------------------
استاد خودش برامون توضیح داد و گفت :
شیشه یه جسم شفافه که از این طرف میشه اونورشو دید و از بیرون پشتش و از پشت بیرونش پیداست . اگه سهراب میگفت شیشه نازک تنهایی من اونوقت دیگه تنهایی ش معنی نداشت چون هم اون از پشت شیشه آدم ها و دنیا و بدیهاشون رو می دید و هم اینکه اگه خودش هم به آدم ها کاری نداشت و چشماشو می بست آدم ها اونو از اینور شیشه می دیدن و ممکن بود بهش آزار برسونن .
اما چینی ( گلدون چینی رو در نظر بگیرین ؟ ) اصلا نمی شه داخلشو دید . نمیشه از اینور اونورشو دید !
سهراب دور خودش چینی کشیده بوده تا آدم ها نبیننش و اون هم بدیها رو نبینه !!
---------------------------
روحش شاد
سهراب و سهراب هایی که همه توی سکوت زنده موندن . نفس کشیدن و توی سکوت و تنهایی رفتن .
روح همشون شاد شاد شاد
|
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
keykhosro - ایران - شیراز |
من هیچی نمیگم دلم گرفته |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
safoura - قطر - دوحه |
کفتر چاهی شدم ازبرج ویران پر کشیدم
سایه ابری شدم بر دشتها دامن کشاندم
اهوی وحشی شدم ازکوه تا صحرا دویدم
ماهی دریا شدم بر ابهای تیره راندم
دلق درویشان به دوش افکندم و اوراد خواندم
یار خاموشان شدم بیغوله های راز گشتم
هفت کفش اهنین پوشیدم وتا قاف رفتم
مرغ قاف افسانه بودم افسانه خواندم بازگشتم
خاک هفت اقلیم را افتان وخیزان در نوشتم
خانه جادوگران را در زدم طرفی نبستم
مرغ ابی رابه کوه ودشت وصحرا جستم وبیهوده جستم
پس سمندر گشتم و بر اتش حسرت نشستم!
شاملو |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
Tilimkhan - ایران - تبریز |
روحش شاد. کاشکی لااقل یه چیزی درست میکردن که در خور شان آن بزرگوار بود. |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
niloofarane-96 - ایران - تهران |
متاثر شدم... من رفتم مشهد اردهال.وای وحشتناکه کثیف. پر از دستفروش البته مهرماه فقط اینجوریه.بقیه روز های سال پرنده هم پر نمیزنه.خیلی غم انگیزه. |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
dehdar72 - امارات - دبی |
شما هر موضوعی رو به سیاست ربط میدید ؟ فکر کنم از بس شراب زیادی خوردید عقل از سرتون پرونده اگر جای عراقیا بودید که امریکاییها ناموستون رو جلو چشمتون مورد تجاوز قرار میدادن چی میگفتید ؟
سنگ قبر که همش یکیه اما این گرونتر و زیباتره
زنده باد ایران اسلامی |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
خزان - افغانستان - هرات |
سوگل جون خیلی جالب بود
ممنون |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران |
fall - ایران - تهران
اندیشه های سهراب به قدری بزرگ و عمیق ست که نمی توان تنها به گفته استاد شما استناد کرد جنس چینی از نظر کیفیت بسیار محکمتر و با ارزشتر از شیشه ست هردوتا میشکنن اما شیشه اگه بشکنه یا باید دورش انداخت و یا اگه کاملا نشکنه دیگه نمیشه ازش استفاده کرد چون تبدیل به یه جنس برنده میشه که ضررش بیش از نفعشه اما یه ظرف چینی ممکنه ترک بخوره بدون اینکه اشکالی در استفاده ش پیش بیاد یه وقتی که حتی چینیها رو اگه حتی میشکست بست میزدند یا حتی ممکنه از لوله یه قوری که لبه اون شکسته سالها استفاده کرد حالا فهمیدن بده و میکروب و مواد سم زا داره اگه سهراب تو اون چینی خودش مینشست که سهراب نمیشد یه چیز بوگندو میشد که امثالش رو دور و ور خودمون به وفور داریم تنهایی بی خبری دیگران از حضور تنهایی او در پس چینی را میتوان به درک نشدن وبی همتایی او دانست نه به پیله بستن او دور خودش و دیگران . از این مدل استادای علامه ی شما هم که از وفور چه بگویم اگه یه استاد غیر از این مدلی پیدا کردی سلام ما رو هم بهش برسون و آدرسشو بگیر تا یه عرض ادبی بهش بکنیم |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
parandeye abi - بلزیک - بروکسل |
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
جای تو در تیمارستان است تو روانی هستی توصیه میکنم حتما پیش یک متخصص برو. |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس |
سنگ قبر منو هم بنویسید خوب
parandeye abi - بلزیک - بروکسل
تازه فهمیدی این سویدیه روان پریش و روانیه بیخودی خودت رو ناراحت نکن این زنجیریه بیخیالی ردش کن بره حیف اعصابی که پای این روانی بهم بریزه مونگوله تازه دور از جونه مونگولها
|
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
totiyah64 - ایران - مشهد |
سنگ قبر که مهم نیست ما نباید بزاریم سهراب در یاد ما بمیره...
سهراب همیشه در قلب ما میماند |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
parandeye abi - بلزیک - بروکسل
من چون از امامان قاتل و خمینی گجسته و اسلامت متنفر هستم دلیلی برای رفتن به روانپزشک ندارم این شما بی خردان هستید که بارگاه بروی قبر یک مشت قاتل شهوتران می سازید ودر چاهی بدبو دنبال مردی هستید که 1200 سال پیش نا پدید شده.!!!!!! |
سهشنبه 12 خرداد 1388 |
|
fall - ایران - تهران |
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران
دوست خوبم راست می گی . اما خب می دونی ؟ آدم هایی مثل سهراب اگه خوب نگاه کنیم معمولا توی خلوت خودشون هستن و منظور استاد ما بی خبری اونها نبود . اون خلوت و حالت عرفانی اونها بود .
البته شما هم راست می گی و فکر می کنم که اگر عقیده و نظر شما رو کنار عقیده و نظر استاد بزاریم خیلی کامل و خوب تر می شه . مگه نه ؟
در هر صورت از توجه تو خیلی ممنونم و امیدوارم که توی درس هات موفق باشی ( حدس زدم که درس میخونی . آخه آیدی ت دانشجو هست )
شاد باشی و سلامت |
چهارشنبه 13 خرداد 1388 |
|
arc.en.ciel - ایران - تهران |
چه کنیم با بیداد
چه کنیم با ابن همه ظلم به مرده ها و زنده ها
|
چهارشنبه 13 خرداد 1388 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
alireza-perspolisi - ایران - بندرعباس
منگول شما اب..ان هستید که ملا با اسلامش بدون////هین..گفتن.../// از شما سواری میگیرد.یک مشت خل و چل اسلام زده که ابروئی برای ایرانی باقی نگذاشته اید. |
چهارشنبه 13 خرداد 1388 |
|
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران |
fall - ایران - تهران
دوست خوب ممنون ازت که نظر من رو کنار نظر استادت گذاشتی اصلا درستش همینه نه اینکه نظر من استادانه ست گاهی آدم از زبون یه بچه هم چیزیای قابل تامل میشنوه اما هر چیزی واسه زمان خودش خوبه زمان سهراب زمانی بود که اون اگه تو چینی وجودش دور از هیاهو خلوت میکرد به جایی بر نمی خورد یا اصل هدفش زیر سوال نمی رفت اما زمونه ما نگرش و وظایف فرق کرده و این از شگفتیهای زیبای عرفانه که سهراب هم اهلش بود
نمیشه وقتی معرفت از وجود اکثر مردم رفته امثال سهراب فقط بشینن تو خلوت و حال خودشون رو ببرن امثال سهراب اینقد پرن که خلایی توشون حس نمی کنن اونا از پری لبریزنن و میخوان سر ریزشو بخشش کنن تا شاید بقیه ای که خلاء دارن یه خورده پر شن اگه سهراب تنها به فکر حال خودش بود که دیگه سهراب نبود اصلا سهراب شد تا همه گیمون از بر اون لذت ببریم و شعرهاشو بنوشیم ممنون برای آرزوی موفقیتت واسم من دانشجو بودم هستم خواهم بود |
چهارشنبه 13 خرداد 1388 |
|
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران |
fall - ایران - تهران
سهراب بزرگه هر چی ازش بگیم کمه البته من اندازه اطلاعات و درک محدود خودم اون و شعراشو میفهمم چینی وجود اون یه جورایی هم پیله اش بود که به وقت خودش تبدیل به پروانه بشه و از اون بیاد بیرون تا روی گلها بشینه و اونا رو به جلوه بیاره
مانده تا برف زمین آب شود
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه ی چتر
ناتمام است درخت
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوک از افق درک حیات « سهراب » |
چهارشنبه 13 خرداد 1388 |
|
daneshjoo_daneshjoo - ایران - تهران |
به تماشا سوگند !
و به آغاز کلام !
و به پرواز کبوتر از ذهن !
واژه ای در قفس است .
حرف هایم ٬ مثل یک تکه چمن روشن بود .
من به آنان گفتم :
« آفتابی لب درگاه شماست ٬
که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد .»
و به آنان گفتم :
« سنگ آرایش کوهستان نیست .
هم چنانی که فلز ٬ زیوری نیست به اندام کلنگ .
در کف دست زمین گوهر نا پیدایی ست ٬
که رسولان همه از تابش آن خیره شدند .
پی گوهر باشید !
لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید . »
و من آنان را ٬ به صدای قدم پیک بشارت دادم .
و به نزدیکی روز ٬ و به افزایش رنگ
به طنین گل سرخ ٬ پشت پرچین سخن های درشت .
و به آنان گفتم :
« هر که در حافظه ی چوب ببیند باغی
صورتش در وزش بیشه ی شور ابدی خواهد ماند .
هر که با مرغ هوا دوست شود ٬
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود .
آن که نور از سر انگشت زمان بر چیند
می گشاید گره ی پنجره ها را با آه . »
می شنیدم که به هم می گفتند:
« سحر می داند ٬ سحر! »
سر هر کوه رسولی دیدند
ابر انکار به دوش آوردند .
باد را ناز کردیم
تا کلاه از سرشان بر دارد.
خانه هاشان پر داوودی بود.
چشمشان را بستیم.
دستشان را نرساندیم به سر شاخه ی هوش.
جیبشان را پر عادت کردیم.
خوابشان را به صدای سفر آینه ها آشفتیم.
«سهراب» |
چهارشنبه 13 خرداد 1388 |
|
mahnadi - هلند - هارلم |
Emam Zaman - ایران - قم
چطور که هرچی امامزاده است از چندصدسال پیش قبرش باید طلا ساز باشه آباد مثل هتل چند ستاره اما افتخار آفرینان ایران که برای این خاک
افخار آوردند باید فراموش بشن یا مهم قبر خمینی مهمه که تبدیل به مجموعه شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به امید خردورزی وخردآموزی |
پنجشنبه 14 خرداد 1388 |
|