یکی از ویژگی های دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد فاصله گرفتن از کشورهای غربی بود
محمود احمدی نژاد که در سال ۱۳۳۵ در شهرستان گرمسار در استان سمنان به دنیا آمد، رئیس جمهوری فعلی ایران و جوان ترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ است.
خانواده آقای احمدی نژاد در یک سالگی او به تهران آمدند و او در سال ۱۳۵۴ برای تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان (عمران) وارد دانشگاه علم و صنعت شد.
او که از جوانان مذهبی فعال و از پیروان آیت الله خمینی بود، با پیروزی انقلاب به عنوان نماینده دانشگاه علم و صنعت در جلسات انجمن های اسلامی دانشگاه ها شرکت می کرد.
با باز شدن دانشگاه ها، او تحصیل خود را در همان رشته سابق ادامه داد. در دوره جنگ ایران و عراق، محمود احمدی نژاد هم مثل بسیاری از جوانان پیرو آیت الله خمینی به عنوان نیروی داوطلب به جبهه رفت و مسئولیت های مختلفی به ویژه در واحدهای مهندسی سپاه داشت.
با پایان جنگ، او عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت شد و به تدریس و تحصیل همزمان در این دانشگاه پرداخت و در نهایت در سال ۱۳۷۶ از دانشگاه علم و صنعت دکترای مهندسی برنامه ریزی حمل و نقل و ترافیک گرفت.
در سال ۱۳۷۲ و در دولت دوم اکبر هاشمی رفسنجانی، آقای احمدی نژاد که سابقه فرمانداری خوی و ماکو را در سال های دهه ۶۰ خورشیدی داشت، به استانداری استان تازه به وجود آمده اردبیل منصوب شد.
او به مدت چهار سال تا سال ۱۳۷۶ استاندار اردبیل بود و سه بار به عنوان استاندار نمونه کشور انتخاب شد. او بعدا در سال ۱۳۷۸ به عنوان استاندار سابق اردبیل، یکی از شاکیان روزنامه سلام بود.
در زمستان سال ۱۳۸۱ و با نزدیک شدن انتخابات دوره دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا، آقای احمدی نژاد در مرکز فعالیت های انتخاباتی جناح محافظه کار قرار گرفت، بدون آنکه نامی از او برده شود.
جناح راست که در آن انتخابات زیر نام جمعیت آبادگران در انتخابات شرکت کرده بود، در پی مشارکت نزدیک ده درصدی مردم تهران، توانست کلیه کرسی های شورای شهر تهران را کسب کند و محمود احمدی نژاد در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ شهردار تهران شد.
تلاش های سیاسی آقای احمدی نژاد با این پیروزی متوقف نشد و کمتر از یک سال بعد، جناح محافظه کار موفق شد با رد صلاحیت گسترده نامزدهای نزدیک به جناح اصلاح طلب، اکثریت قاطع مجلس هفتم را نیز در اختیار بگیرد. آقای احمدی نژاد بعدا در جایی گفت تلاش های او و همفکرانش بعد از "یک سال و نه ماه ... مجلس هفتم را تشکیل داد."
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، جناح محافظه کار ساز و کاری با عنوان "شورای هماهنگی نیروهای انقلاب" طراحی کرد تا نامزد واحد این جناح در انتخابات را تعیین کند.
آقای احمدی نژاد در کنار علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، محسن رضایی و احمد توکلی یکی از نامزدهای مورد نظر بود، اما از همان ابتدا اعلام کرد به علت مشغولیت به کارهای شهرداری تهران نمی تواند در جلسات این شورا شرکت کند و خیلی زود مشخص شد خود را به تصمیمات این شورا مقید نمی داند.
البته در نهایت پروژه شورای هماهنگی شکست خورد و علاوه بر آقای احمدی نژاد، آقایان رضایی و لاریجانی و همین طور محمدباقر قالیباف از جناح محافظه کار نامزد انتخابات شدند.
در حالی که در نظرسنجی های انتخاباتی شانس محمود احمدی نژاد برای پیروزی کم به نظر می رسید و کاندیداهای دیگر چندان او را جدی نمی گرفتند، آقای احمدی نژاد موفق شد با ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار رای بعد از آقای هاشمی رفسنجانی در مکان دوم قرار گرفته و به همراه او به دور دوم انتخابات برود.
البته نتیجه دور اول انتخابات با اعتراض شدید کاندیداهای دیگر از جمله مهدی کروبی، مصطفی معین و اکبر هاشمی رفسنجانی روبه رو شد.
آقای کروبی نامه شدیداللحنی به آیت الله خامنه ای نوشت و از دخالت سپاه و بسیج در انتخابات گلایه کرد، آقای معین این انتخابات را "کودتای انتخاباتی" خواند و آقای هاشمی گفت شکایت خود را "در دادگاه عدل الهی" مطرح خواهد کرد.
در دور دوم، آقای احمدی نژاد توانست به راحتی و با ۱۷ میلیون رای (در مقابل ده میلیون رای آقای هاشمی) هفتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران شود.
بسیاری از ناظران یکی از دلایل رای بالای محمود احمدی نژاد در دور دوم را خاطرات بد قشرهایی از مردم ایران از اکبر هاشمی رفسنجانی و در واقع رای "نه" به او می دانند.
آقای احمدی نژاد در سال 1378 به عنوان استاندار سابق اردبیل، یکی از شاکیان روزنامه سلام بود |
دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد از دوره های پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی است.
در زمینه سیاست خارجی، سیاست آقای احمدی نژاد تاکید بر پیشبرد برنامه هسته ای ایران علی رغم مخالفت های گسترده کشورهای غربی بود.
این سیاست که در میان مردم ایران هم در مجموع سیاستی مورد تایید ارزیابی می شود، منجر به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و صدور سه قطعنامه تحریم علیه ایران شد؛ اتفاقی که در دیگر دوره های جمهوری اسلامی نیفتاده بود.
همچنین آقای احمدی نژاد در همان سال های اول ریاست جمهوری اش در یک سخنرانی واقعه کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم (هولوکاست) را زیر سوال برد و آن را افسانه خواند؛ البته او بعدا این گفته را تصحیح کرد و گفت صرفا خواستار تحقیق در این مورد شده است.
این گفته ها و حملات مداوم آقای احمدی نژاد به اسرائیل و کل کشورهای غربی، از یک سو محبوبیت زیادی برای او در میان مردم مسلمان جهان و حتی برخی از مخالفان آمریکا و اسرائیل در غرب به همراه آورد و از سوی دیگر، باعث پایین آمدن سطح روابط سیاسی ایران با کشورهای غربی و حتی همسایگان ایران شد.
در زمینه اقتصادی هم محمود احمدی نژاد که با شعار "آوردن نفت بر سر سفره مردم" بر سر کار آمده بود، در حالی به پایان دوره اش می رسد که نرخ تورم و بیکاری از سال ۸۴ بیشتر و میزان تولید و سرمایه گذاری کمتر شده است.
این در حالی است که در چهار سال گذشته قیمت جهانی نفت افزایش بی سابقه ای داشته و درآمد ایران در این چهار سال از فروش نفت، بیش از کل دوره هشت ساله ریاست جمهوری محمد خاتمی بوده است.
عملکرد محمود احمدی نژاد در بعد سیاسی و فرهنگی نیز با اعتراض های زیادی همراه بوده است. برخورد با فعالان سیاسی، کارگری، دانشجویی و حقوق زنان در این چهار سال شدیدتر شده که با اینکه در بعضی موارد دولت مسئولیت مستقیمی در این زمینه نداشته، اما رویکرد کلی آقای احمدی نژاد در افزایش این فشارها موثر دانسته شده است.
در حوزه فرهنگی هم که دولت مسئولیت مستقیمی دارد، اعتراض هایی به محدودیت های ایجاد شده وجود داشت. به ویژه در حوزه کتاب و موسیقی که در این چهار سال خبرهای زیادی از لغو مجوز کتاب ها و معطل شدن طولانی مدت کتاب ها در اداره کتاب وزارت ارشاد و نیز رکود کنسرت های موسیقی شنیده می شد.
محمود احمدی نژاد نخستین رئیس جمهوری ایران بود که در یک انتخابات دو مرحله ای پیروز شد و اولین رئیس جمهوری است که در پایان اولین دوره ریاست جمهوری اش با رقابتی جدی از سوی مخالفان روبه رو می شود.
میر حسین موسوی
میرحسین موسوی خامنه، ۷ مهرماه ۱۳۲۰ در شهر خامنه در استان آذربایجان شرقی ایران به دنیا آمد. از دانشگاه شهید بهشتی (ملی سابق) فوق لیسانس معماری و شهرسازی گرفت و در سال ۱۳۴۳ یکی از موسسین انجمن اسلامی این دانشگاه بود.
او در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه خورشیدی، با گروه های ملی - مذهبی مثل نهضت آزادی نزدیکی داشت و از جمله کسانی بود که در جلسه های سخنرانی علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران حاضر می شد.
میرحسین موسوی، که در آن دوران با نام حسین رهجو فعالیت می کرد، از جمله افرادی بود که در تاسیس جنبش مسلمانان مبارز با حبیب الله پیمان همکاری کرد.
آقای موسوی در سال ۱۳۴۸ با زهرا رهنورد، از دانشجویان رشته مجسمه سازی ازدواج کرد. خانم رهنورد نیز در آن سال ها از جمله شاگردان مشهور علی شریعتی بود که در مبارزه با حکومت پهلوی فعالیت داشت.
با نزدیک شدن به انقلاب ایران و پررنگ شدن نقش رهبری آیت الله خمینی در مبارزات ضد حکومت پهلوی، میرحسین موسوی نیز بیشتر به این جریان گرایش پیدا کرد و به ویژه به محمد حسینی بهشتی، از روحانیان بانفوذ نزدیک به آیت الله خمینی، نزدیک شد.
با تاسیس حزب جمهوری اسلامی از سوی آقای بهشتی در نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب، میرحسین موسوی هم به این حزب پیوست و دبیر سیاسی این حزب شد. آقای موسوی همچنین سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب نیز بود.
در سال ۱۳۶۰ و در کابینه محمدعلی رجایی، آقای موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد.
"نخست وزیر جنگ"
بعد از کشته شدن آقای رجایی و آقای باهنر، رئیس جمهوری و نخست وزیر وقت، در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰، آیت الله علی خامنه ای رئیس جمهوری ایران شد و ابتدا علی اکبر ولایتی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد، اما مجلس به آقای ولایتی رای اعتماد نداد و آقای خامنه ای علی رغم اختلافاتی که در داخل حزب جمهوری اسلامی با میرحسین موسوی داشت، او را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. آقای موسوی از آن زمان تا سال ۱۳۶۸ و بعد از فوت آیت الله خمینی نست وزیر ایران بود.
بسیاری از ناظران دلیل این انتخاب آقای خامنه ای را نظر مثبت آیت الله خمینی به آقای موسوی و حمایت قاطع بنیانگذار جمهوری اسلامی از او دانسته اند.
اختلاف میان آقای موسوی، که به جناح چپ جمهوری اسلامی تعلق داشت، با آیت الله علی خامنه ای، که نزدیک تر به جناح راست جمهوری اسلامی تلقی می شد، در طول دوران هشت ساله همکاری این دو ادامه داشت؛ اختلافی که حتی یک بار در شهریور ۶۷ و کمی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، به استعفای آقای موسوی از نخست وزیری انجامید؛ استعفایی که با مخافت شدید آیت الله خمینی روبرو و منتفی شد.
از آنجا که تقریبا تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی همزمان با جنگ ایران و عراق بود، عموما از او با عنوان "نخست وزیر جنگ" یاد می شود.
سیاست های انقباضی دولت او در آن دوران، که به عقیده خیلی ها ناگزیر بود، و به ویژه توزیع کالاهای اساسی با کوپن از جمله ویژگی هایی است که دولت آقای موسوی عموما با آنها به یاد آورده می شود.
با بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ مقام نخست وزیری از ساختار سیاسی ایران حذف شد و با فوت آیت الله خمینی، میرحسین موسوی، و کل جناح چپ جمهوری اسلامی، حامی اصلی خود را از دست دادند.
میرحسین موسوی همان زمان از دنیای سیاست کناره گرفت و به وادی هنر، که پیش از انقلاب در آن فعال بود، بازگشت.
البته آقای موسوی در این سال ها مسئولیت های سیاسی حاشیه ای داشته است. از جمله سال ۱۳۶۸ با حکم آیت الله خامنه ای عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد که این عضویت کماکان ادامه دارد. از سال ۱۳۷۵ نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. همچنین در دوره ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) مشاور سیاسی رئیس جمهوری و در دوره محمد خاتمی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) مشاور عالی رئیس جمهوری بوده است.
اما عمده فعالیت های میرحسین موسوی در این بیست سال، هنری و دانشگاهی بوده است. آقای موسوی از میانه دهه پنجاه خورشیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی بود و در دهه هفتاد هم به عضویت هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در آمد.
او در سال ۱۳۷۸ و با حکم محمد خاتمی، رئیس فرهنگستان هنر شد و عمده فعالیت هایش را در قالب این نهاد پی گرفت.
رشته اصلی میرحسین موسوی معماری است و بناهایی چون کانون توحید در تهران، بازار بین الحرمین در شیراز، مزار شهدای هفتم تیر در بهشت زهرای تهران و مسجد سلمان در نهاد ریاست جمهوری از آثار اوست. اما او در سال های گذشته بیشتر به نقاشی مشغول بوده و در چند نمایشگاه شخصی و گروهی شرکت کرده است.
به جای خاتمی
میرحسین موسوی در جوانی و در حال طراحی یک پروژه معماری |
در انتخابات ریاست جمهوری سال های ۶۸ و ۷۲ اکبر هاشمی رفسنجانی کاندیدای تقریبا بلامنازع بود و در انتخابات نیز پیروز شد؛ اما در انتخابات سال ۷۶ سیاستمداران جناح چپ جمهوری اسلامی که به دنبال کاندیدایی برای رقابت با اکبر ناطق نوری، رئیس وقت مجلس و نامزد جناح محافظه کار، بودند ابتدا به سراغ میرحسین موسوی رفتند.
اما آقای موسوی این دعوت را نپذیرفت و محمد خاتمی به جای او به صحنه آمد. با پایان دوره هشت ساله محمد خاتمی جناح چپ جمهوری اسلامی که این بار با نام اصلاح طلبان شناخته می شد باز به دنبال میرحسین موسوی رفت.
اما آقای موسوی این بار هم درخواست آنها را رد کرد تا اصلاح طلبان با بیش از یک نامزد در انتخابات حاضر شوند و همین تعدد نامزدها یکی از دلایل شکست آنها و پیروزی محمود احمدی نژاد تلقی شود.
با نزدیک شدن به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، بار دیگر مثل بیشتر انتخابات گذشته، نگاه ها به سمت میر حسین موسوی برگشت؛ اما او این بار بر خلاف دفعه های پیش جواب منفی قطعی نداد و تصمیم خود را به آینده موکول کرد.
از آن سو محمد خاتمی که زیر فشار زیادی برای نامزد شدن بود، بعد از یکی از دیدارهایش با میرحسین موسوی گفت که یا او یا آقای موسوی نامزد انتخابات خواهند شد.
حدود یک ماه بعد از این حرف، آقای خاتمی رسما نامزد انتخابات شد و این تصور پدید آمد که میرحسین موسوی این بار هم ترجیح داده است به دوری بیست ساله اش از صحنه سیاست پایان ندهد.
اما درست یک ماه بعد از اعلام نامزدی آقای خاتمی، میرحسین موسوی هم با صدور بیانیه ای نامزدی خود را در انتخابات اعلام کرد و همین مسئله باعث شد محمد خاتمی چند روز بعد، از رقابت های انتخاباتی کناره گیری کند.
جزئیات آنچه بین محمد خاتمی و میرحسین موسوی گذشته مشخص نیست، اما نحوه ورود آقای موسوی به انتخابات ناراحتی بسیاری از احزاب و افراد حامی آقای خاتمی را در پی داشت.
به ویژه آنکه با توجه به استقبال از نامزدی محمد خاتمی، به نظر می رسید او برای پیروزی در انتخابات کار چندان دشواری نداشته باشد و در مقابل میرحسین موسوی با توجه به ناشناخته بودن برای نسل جوان و ادبیات متفاوت با ادبیات رایج اصلاح طلبی در این سال ها، بخت کمتری برای پیروزی در انتخابات دارد.
در هر حال، بعد از شوک چند هفته ای، بیشتر احزاب اصلاح طلب از جمله حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران سازندگی و مجمع روحانیون مبارز حمایت خود را میرحسین موسوی اعلام کردند و ادبیات او نیز که در بیانیه اولش فاصله زیادی با ادبیات اصلاح طلبان داشت، به تدریج و در طول رقابت های انتخاباتی به این فضا نزدیک تر شد.
مبارزه انتخاباتی آقای موسوی عمدتا بر انتقاد از سیاست های محمود احمدی نژاد و به ویژه قانون گریزی این دولت متمرکز بوده است.
حضور زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی، در بسیاری از سفرهای انتخاباتی نیز یکی از ویژگی های فعالیت های تبلیغاتی میرحسین موسوی قلمداد شده است.
مهدی کروبی
آقای کروبی در دهه سی خورشیدی به حوزه علمیه رفت و یک دهه بعد برای تحصیلات دانشگاهی وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد.
مهدی کروبی در مبارزات دهه چهل و پنجاه با سلطنت پهلوی به عنوان یکی از شاگردان و پیروان آیت الله خمینی شرکت فعال داشت و بلافاصله بعد از انقلاب ایران، در سال 1358 به نمایندگی از مردم زادگاهش الیگودرز وارد اولین دوره مجلس شد.
در انتخابات دومین دوره مجلس، مهدی کروبی به عنوان نماینده تهران وارد پارلمان شد و به عنوان نایب رئیس مجلس برگزیده شد.
از همان زمان زمزمه های اختلاف میان نیروهای مذهبی شنیده می شد، در دوره سوم مجلس این درگیری ها به اوج خود رسید و گروهی از روحانی ها همچون محمد موسوی خویینی ها، مهدی کروبی و محمد خاتمی با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز را تأسیس کردند.
مهدی کروبی همچنین در سال 1358 با حکم آیت اله خمینی، بنیاد شهید انقلاب اسلامی را تاسیس کرد و تا سال 1371 رئیس این بنیاد بود.
آیت الله خمینی در سال 1364 نیز سرپرستی امور حجاج ایرانی را به مهدی کروبی سپرد و او تا سال 1369 این مسئولیت را برعهده داشت. فاجعه کشته شدن زائران ایرانی در مکه در سال 1366 در دوره مسئولیت او اتفاق افتاد.
مهدی کروبی همچنین یکی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی ایران در سال 1368 و با حکم آیت الله خمینی بود.
بعد از فوت آیت الله خمینی و رفتن اکبر هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس به کاخ ریاست جمهوری، مهدی کروبی از سال 68 تا سال 70 رئیس مجلس ایران بود.
در سال 1370 و در اولین انتخابات مجلس بعد از فوت آیت الله خمینی، شورای نگهبان با تفسیری جدید از قانون، نظارت خود بر انتخابات را گسترده تر کرد و بیشتر کاندیداهای نزدیک به مجمع روحانیون مبارز و جناح موسوم به خط امام را رد صلاحیت کرد.
خروج نیروهای چپ گرا، از جمله مهدی کروبی، از صحنه سیاست ایران از سال 70 آغاز شد و تا سال 76 ادامه یافت.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال 1376، مهدی کروبی در نقش دبیر مجمع روحانیون مبارز به همراه دیگر چهره های شاخص جناح چپ جمهوری اسلامی برای راضی کردن میرحسین موسوی، نخست وزیر دوران جنگ، برای کاندیداتوری تلاش زیادی کردند که نتیجه ای در بر نداشت.
با پیروزی محمد خاتمی، از اعضای مجمع روحانیون مبارز، در انتخابات سال 76 و پیروزی گسترده اصلاح طلبان در انتخابات مجسس ششم، مهدی کروبی بار دیگر به بالای هرم قدرت در جمهوری اسلامی بازگشت.
مهدی کروبی در انتخابات مجلس ششم مجددا از تهران وارد مجلس شد، و علی رغم رای نه چندان بالایش و این انتظار عمومی که یکی از اعضای بلندپایه حزب مشارکت، پیروز اصلی انتخابات، رئیس مجلس شود، برای دومین بار رئیس مجلس شورای اسلامی شد.
اولین روزهای ریاست آقای کروبی بر مجلس ششم همزمان شد با طرح اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس. مهدی کروبی با استناد به نامه آیت الله خامنه ای، که مهدی کروبی آن را "حکم حکومتی" خواند، این طرح را از دستور کار خارج کرد؛ اقدامی که هنوز هم از یاد خیلی از تحول خواهان ایرانی نرفته و در بیشتر سخنرانی های آقای کروبی طرح می شود.
به رغم چنین انتقادهایی، آقای کروبی به طور قاطع از حسین لقمانیان، نماینده همدان که با حکم قوه قضائیه به زندان افتاده بود، حمایت کرد.
او همچنین به توقیف گسترده مطبوعات در سال 79 و صدور حکم اعدام برای هاشم آغاجری در سال 1381، به شدت اعتراض کرد.
نام آقای کروبی در پرونده شهرام جزایری نیز مطرح شد. شهرام جزایری که یکی از بزرگ ترین پرونده های فساد اقتصادی ایران را داشت، در اعترافات خود گفته بود به تعدادی از نمایندگان مجلس پول داده و از جمله به مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس، 300 میلیون تومان کمک مالی کرده است.
آقای کروبی در این رابطه اعلام کرد که فقط او نبوده که از آقای جزایری پول گرفته و اساسا از هر کس که به او کمک مالی کند و در مقابل انتظاری نداشته باشد، پول خواهد گرفت.
نزدیک شدن به پایان مجلس ششم و تحصن بیش از صد نماینده اصلاح طلب در اعتراض به رد صلاحیت گسترده کاندیداهای اصلاح طلب توسط شورای نگهبان، اختلافات بین مهدی کروبی و احزاب اصلاح طلب، به ویژه حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، علنی تر و گسترده تر شد.
آقای کروبی نه تنها در تحصنی که هر دو نایب رئیس مجلس، بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی در آن شرکت کرده بودند حضور نیافت، بلکه مخالفت خود را با این کار اعلام کرد و علی رغم آنکه بیشتر گروه های اصلاح طلب از ارائه فهرست در انتخابات مجلس هفتم خودداری کردند، در صحنه ماند و البته موفق به ورود به مجلس نشد.
مهدی کروبی (چپ) از سال ۵۸ تا ۷۱ رئیس بنیاد شهید ایران بود |
آقای کروبی در سال 1384 برای نخستین نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد. هیچ یک احزاب اصلی اصلاح طلب، حتی مجمع روحانیون مبارز که مهدی کروبی دبیرکل آن بود، از نامزدی او حمایت نکردند و همین مسئله باعث شد مهدی کروبی از عضویت در مجمع روحانیون مبارز استعفا کند.
عدم حمایت احزاب عمده جناح اصلاح طلب و اقبال پایین به آقای کروبی در شهرهای بزرگ باعث شده بود بسیاری از ناظران بخت او را در انتخابات نهم کم بدانند.
اما آقای کروبی موفق شد در استان های غربی ایران آرای تعداد زیادی از شهروندان را کسب کند و در بسیاری از این استان ها نفر اول شود.
البته مهدی کروبی در نتیجه نهایی اعلام شده دور اول، بعد از اکبر هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد در رده سوم قرار گرفت.
آقای کروبی به این نتایج شدیدا معترض بود. او گفت تا بعد از نیمه شب نفر اول بوده، اما وقتی بعد از حدود سه ساعت خواب دوباره نتایج را شنیده به رده سوم سقوط کرده بوده است.
آقای کروبی نامه سرگشاده ای به آیت الله خامنه ای رهبر ایران نوشت و در این نامه حتی مجتبی خامنه ای، پسر رهبر ایران را نیز متهم به حمایت از یکی از نامزدها کرد.
مهدی کروبی در همین نامه اعلام کرد که از کلیه مسئولیت های خود از جمله مشاورت رهبر و عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام کناره می گیرد.
مهدی کروبی در این نامه همچنین خبر از تشکیل حزبی فراگیر داد. حزبی که در همان سال 84 با عنوان حزب "اعتماد ملی" تاسیس شد و مهدی کروبی را به عنوان دبیرکل خود برگزید.
از همان زمان روزنامه ای با همین نام به عنوان ارگان حزب منتشر شد که یکی از معدود روزنامه های نزدیک به اصلاح طلبان در سال های دولت محمود احمدی نژاد بوده است.
آقای کروبی همچنین در سال 84 اعلام کرد قصد دارد تلویزیونی ماهواره ای با نام "صبا" راه انداز کند. همه کارهای مربوط به راه اندازی این تلویزیون با مدیریت بهروز افخمی، کارگردان مشهور سینمای ایران و نماینده مجلس ششم، انجام شد، اما درست روزی که قرار بود پخش برنامه های این تلویزیون آغاز شود اعلام شد با مخالفت مقامات رده بالای نظام فعالیت این تلویزیون "موقتا" متوقف شده است، توقف موقتی که تا امروز ادامه داشته است.
حزب متبوع مهدی کروبی در سومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و همچنین انتخابات مجلس هشتم، فهرست مستقل ارائه کرد که در سطح کشور موفقیتی برای این حزب به همراه نداشت.
مهدی کروبی شاید نخستین کسی بود که از همان نخستین روزهای دولت محمود احمدی نژاد اعلام کرد در انتخابات سال 88 با او رقابت خواهد کرد.
همچنین او اولین کسی بود که در پاییز سال 87 رسما نامزدی خود را برای انتخابات اعلام کرد.
با اینکه در این انتخابات هم هیچ یک از احزاب عمده اصلاح طلب، جز حزب متبوع خود آقای کروبی، از "شیخ اصلاحات" حمایت نکرده، اما این بار چند نفر از چهره های برجسته این احزاب راهی مخالف راه احزاب خود رفته و به ستاد آقای کروبی پیوسته اند.
غلامحسین کرباسچی از حزب کارگزاران سازندگی، عطا الله مهاجرانی و محمدعلی نجفی از نزدیکان حزب کارگزاران، محمدعلی ابطحی از مجمع روحانیون مبارز و عباس عبدی از اعضای سابق حزب مشارکت که سال ها است از این حزب بیرون آمده است، از جمله چهره های شاخصی هستند که بر خلاف تصمیم تشکل هایی که به آنها تعلق دارند یا نزدیک به آنها قلمداد شده اند، نه در حمایت از میرحسین موسوی، بلکه در حمایت از مهدی کروبی وارد صحنه شده اند.
مهدی کروبی 72 ساله در انتخابات سال 1388 با شعار "تغییر" به میدان آمده و در چند بیانیه ای که منتشر کرده، خود را به پاسداری از حقوق شهروندی، حقوق زنان و اقوام متهعد کرده است.
یکی از طرح های اصلی آقای کروبی در این انتخابات، طرح تبدیل شرکت ملی نفت ایران به یک شرکت سهامی عام با سهامداری کلیه شهروندان ایرانی است.
محسن رضایی
محسن رضایی میرقائد، 10 شهریور 1333 در حوالی مسجد سلیمان به دنیا آمد. نام او در ابتدا سبزوار رضایی میرقائد بود، اما وقتی در سال 1353 برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت به تهران آمد و وارد مبارزات چریکی علیه سلطنت پهلوی شد، با نام محسن رضایی فعالیت می کرد. او در آن زمان از اعضای بلندپایه گروه چریکی اسلامی منصورون بود.
محسن رضایی در سال 1360 و در اولین ماه های جنگ ایران و عراق، در سن بیست و هفت سالگی با حکم آیت الله خمینی به فرماندهی سپاه پاسداران ایران رسید.
آیت الله خمینی حکم فرماندهی آقای رضایی را با نام محسن رضایی صادر کرد و بعد از آن آقای رضایی شناسنامه المثنی گرفت و نامش را رسما به محسن رضایی قائد تغییر داد. تصویر این مهر المثنی در زمان ثبت نام آقای رضایی برای انتخایات ریاست جمهوری سال 88 توجه بعضی ها را جلب کرد.
محسن رضایی بعد از پایان جنگ ایران و عراق تحصیلات مهندسی خود را نیمه کاره گذاشت و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد و دکترای خود را در این رشته از دانشگاه تهران گرفت. آقای رضایی در مقام فرماندهی سپاه پاسداران، دانشگاه های "امام حسین"، "علوم پزشکی بقیه الله" و "دانشکده فرماندهی سپاه" را تأسیس کرد.
از سال 1368، با پایان جنگ، سپاه پاسداران "قرارگاه بازسازی خاتم النبیا" را راه انداخت و اجرای چند پروژه عمرانی را تحت نظر دولت اکبر هاشمی رفسنجانی بر عهده گرفت. او از سال 60 تا سال 76 فرمانده سپاه بود و در اولین روزهای دولت محمد خاتمی در شهریور 1376 از مقام خود استعفا کرد و بعد از مدت کوتاهی با حکم آیت الله خامنه ای، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و به ریاست کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت نیز برگزیده شد.
محسن رضایی بعد از استعفا از فرماندهی سپاه از حضور در کلیه نیروهای نظامی کناره گیری کرد و وارد دنیای سیاست شد. او ابتدا در سال 1378 و در انتخابات مجلس ششم از شهر تهران نامزد شد، اما با توجه به حضور در لیست گروه های محافظه کار و استقبال گسترده تهرانی ها از نامزدهای اصلاح طلب، نتوانست به مجلس راه یابد.
محسن رضایی در این سال ها فعالیتش را در مجمع تشخیص مصلحت نظام متمرکز کرده و ایفای نقشی پررنگ در تدوین سند چشم انداز بیست ساله ایران و نیز کمک به اصلاح قانون سرمایه گذاری خارجی را از نقاط قوت کارنامه خود در مجمع نشخیص مصلحت می داند.
محسن رضایی (چپ) در طول جنگ ایران و عراق، فرمانده سپاه پاسداران ایران بود |
آقای رضایی در سال 1384 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد. اما دو روز مانده به انتخابات از نامزدی انصراف داد. او در بیانیه ای که منتشر کرد، دلیل کناره گیری خود را "جلوگیری از تشتت آرای مردم" در اثر تعدد نامزدها عنوان کرد.
در سال 1386 (نوامبر 2007) مجمع عمومی پلیس بین الملل (اینترپل) حکم بازداشت بین المللی محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه پاسداران و چند مقام دیگر ایرانی را به اتهام مشارکت در بمب گذاری در مرکز فرهنگی یهودیان آرژانتین در بوئنوس آیرس در سال 1994، صادر کرد. اگرچه رهبران ایران، این اتهام را رد کرده و آن را بی اساس خوانده اند.
در فاصله سال های 84 تا 88 آقای رضایی تلاش کرد که اصولگرایان منتقد محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری وقت را حول محور خود و چند تن دیگر از چهره های شناخته شده جریان اصولگرا، از جمله علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و علی اکبر ولایتی، متشکل کند.
آقای رضایی به همراه این افراد ساز و کاری را با عنوان "دولت ائتلافی" دنبال می کرد و قصدش این بود یکی از این سه نفر نامزد ریاست جمهوری شوند.
اما با نزدیک شدن به زمان ثبت نام نامزدها، مشخص شد که هیچ یک از این سه نفر قصد کاندیدا شدن در انتخابات ندارند.
برخی ناظران دلیل اصلی این تصمیم را مخالفت رهبر ایران با رقابت سیاستمداران اصولگرا با محمود احمدی نژاد ذکر کرده اند.
در هر حال با شکست این طرح، محسن رضایی تصمیم گرفت شخصا و با عنوان "نامزد مستقل" وارد انتخابات شود.
آقای رضایی در سخنرانی های اخیر خود شدیدا از سیاست های دولت انتقاد کرده و گفته است "اگر مسیر فعلی ادامه پیدا کند ما به سمت پرتگاه می رویم."
البته او سیاست های اصلاح طلبان را نیز شکست خورده خوانده و از مردم خواسته است بین "شکست و پرتگاه" راه دیگری را انتخاب کنند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|