نویسنده واقعی اخراجی‌ها کیست؟

نویسنده واقعی اخراجی‌ها کیست؟

در پی انتشار جزییات دیدار خصوصی مسعود ده‌نمکی، کارگردان فیلم «اخراجی‌ها» با رهبر انقلاب، نویسنده کتاب «در کوچه و خیابان» که مدعی استفاده نویسنده «اخراجی‌ها» از شخصیت‌های کتابش شده، نامه‌ای را خطاب به مسعود ده‌نمکی و حمید داودآبادی، از نویسندگان دفاع مقدس و راوی دیدار ده‌نمکی با رهبر انقلاب نوشته است.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، عباس منظرپور، نویسنده کتاب «در کوچه و خیابان» در این نامه با انتقاد از استخراج شخصیت‌های کتابش و معرفی و نمایش دور از واقعیت این شخصیت‌ها در فیلم «اخراجی‌ها» به ذکر جزییاتی پرداخته است.

منظرپور در نامه‌اش مدعی است که سناریو، محیط‌سازی و حتی کلماتی که در زبان بازیگران به کار رفته، همگی پاتکی غیرمجاز به کتاب و اثر وی بدون اشاره به منبع بوده است.

متن کامل نامه عباس منظرپور، به این شرح است:

هنرمندان عزیز، برادران ده‌نمکی و داودآبادی
شرح شرفیابی آن دوستان را به خدمت رهبر معظم انقلاب در وسایل ارتباط جمعی مطالعه کردم. در خوشحالی و سربلندی شما از این ملاقات با شما شریکم و از این‌که گروهی سودطلب به نتیجه زحمات شما دستبرد زده و بدون هیچ کوششی با رونوشت‌برداری و کپی‌سازی به سود سرشاری رسیده و در حقیقت، مانع از بهره‌برداری کامل از زحماتتان شده‌اند، واقعا با شما هم‌دردی می‌کنم. می‌دانم این مسأله آنقدر مهم بوده که مورد گلایه شما در حضور رهبر انقلاب قرار گرفته و ایشان هم شما را سفارش به صبر نموده و آن متجاوزان را به حضرت حق واگذار کرده‌اند.

روزی که برای نخستین بار موفق به دیدن فیلم تماشایی و رکوردشکن آن عزیزان شدم، موضوعی مرا به تأمل فرو برد که ناچار «اخراجی‌ها» را دوباره و سه‌باره به تماشا نشستم. آنگاه بود که دریافتم سناریو، محیط‌سازی و حتی کلماتی که در زبان‌ بازیگران به کار رفته، همگی رونویسی از کتاب «در کوچه و خیابان»، نوشته این حقیر است.

این نکته را کمتر جایی مطرح کردم، چون دیدم هر جا آن را بیان کنم، با نظر تردید به آن برخورد می‌شود، ولی وقتی رهبر انقلاب تلویحا به این موضوع اشاره کردند، دیدم که بد «پاتکی» به نتیجه زحمات و مطالعات شصت ساله حقیر زده شده است. از این لحاظ که حتی به عمق مطالب کتاب توجه نشده و اگر شخص کتاب‌خوانی از آن بهره‌برداری می‌کرد، فیلم غیر از این درمی‌آمد که باعث گله‌گذاری سرور انقلاب شود. ایشان با آن سعه صدر، خود بخشی از کتاب حقیر را تحسین و از بخشی دیگر انتقاد کرده‌اند که هر دو را می‌پذیرم، به اولی افتخار می‌کنم و دومی را سعی می‌کنم با دقت بیشتری مد نظر قرار دهم (اگر عمری باقی بود).

نمی‌دانم کتاب «در کوچه و خیابان» را چگونه به دست آوردید (هرچند حدس‌هایی می‌زنم)، ولی می‌دانم استقبال گرم اهل کتاب و ادبای عزیز از آن، مایه دلگرمی بسیار من شده که توجه رهبر معظم انقلاب، نمونه‌ای از آن است.

هرچه می‌اندیشم، درمی‌یابم شما عزیزان اهل مطالعه واقعی آن کتاب نبودید، در غیر این صورت، دست‌کم به نویسنده آن مراجعه می‌کردید و مطالب را از زاویه واقعی آن به تصویر می‌کشیدید. گله رهبر انقلاب را می‌پذیرم که همه جبهه را جنوب‌شهری‌ها و زنجیرکش‌ها پر نکردند، من هم مطلقا چنین منظوری نداشتم. با تماسی که با جنوب شهر و اهالی آنجا دارم، می‌توانم با اطمینان بگویم که هیچ یک از این گروه در دفاع مقدس شرکت نکردند، قهرمانان من هم آنها نبودند. آنان عامه مردم بودند که متأسفانه از آنان با کلمه «لات» یاد می‌شود و شرح نسبتا کاملی هم از آنان در بخش «لات» کتابم داده‌ام؛ همان‌ها بودند که جان بر کف، رهسپار جبهه‌ها شدند تا از کیان ایمان و کشور خود دفاع کنند. پس از پایان جنگ هم کسانی از آنان که زنده بازگشتند، به سر کارهای خود رفتند و به بهره‌برداری از خون شهدا و فداکاری‌های خود نپرداختند؛ نه «فراری» بودند و نه «اخراجی» و نه برای گرفتن «عکس یادگاری» به جبهه‌ها هجوم بردند. به همین دلیل، هم هیچ چشمداشتی به پاداش انجام وظیفه خود نداشتند. با خدای خود سودا کردند و حق هم دارند که از نامیدن خود با واژه «اخراجی‌ها» ناخرسند باشند.

گروه دیگر یعنی زنجیرکشان و باج‌گیران در خانه و محله خود ماندند و از ثمره جان‌سپاری‌ها و فداکاری گروه نخست به استفاده پرداختند و به «الاف و الوفی» هم رسیدند که هنوز به صورت‌های گوناگون ادامه دارد. آنانی که از این بازار شلوغ و بی‌نظم استفاده کردند، همان «باقر کچل»ها بودند که در کتاب به آنها اشاره شده است.

قهرمانان من باج‌گیران، زنجیرکشان و معتادان نیستند و متأسفم که با وجود استفاده «بهینه»ای که از لحاظ مادی از این کتاب شد، به خود زحمت ندادید که حتی مطالب آن را صادقانه به تصویر بکشید، چون متوجه عمق آنها نشده بودید و هنوز هم نشده‌اید.

نمی‌خواستم و نمی‌توانستم این درددل‌ها را مطرح کنم، تنها اشاره رهبر انقلاب به من این جرأت را داد که راز دل خود را روی کاغذ بیاورم و اضافه کنم: برادران، شما در قد و قواره‌ای نبودید که چنین «سوژه»ای بیابید و آن را به «فیلمفارسی جبهه‌ای» تبدیل کنید، ولی کاش کاری نمی‌کردید که رهبر انقلاب، با آن سعه صدر، وادار به گله‌گذاری شود؛ هرچند ایشان با آن مشغله و مسئولیت‌های گران، بحق، نام کتاب و البته نویسنده گمنام آن را از یاد برده بودند، هرچند اشارات ایشان به آن کاملا روشن است.

عزیزان، از این‌که نوشته ناچیزم چنین مورد سوءاستفاده و کسب و کار قرار گرفته، شکایتی ندارم و نمی‌توانم هم داشته باشم، فقط همان‌طور که رهبر انقلاب سوءاستفاده‌کنندگان از زحمات شما را به خداوند بزرگ واگذاشتند، من هم حق دارم از چنین رفتاری با کتاب خود گله‌گزار باشم و از این برداشت ناحقی که از آن شده به خداوند متعال پناه برم و پاداش آن را به او واگذار کنم.

والسلام
عباس منظرپور
raha_99 - انگلیس - لندن
مملکت گل و بلبل ! نویسنده به خاطر شکایتی به حق مجبور است مداحی ها کرده تا جانش در امان باشد و جرات ابراز پیدا کند .
جمعه 21 فروردین 1388

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.