جمعه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۲ می ۲۰۰۸
قتل همسر با چاقوی بدبینی
مردی که به خاطر سوءظن به همسرش او را به قتل رسانده بود یک روز بعد از جنایت توسط پلیس دستگیر شد. به گزارش خبرنگار ما شامگاه شنبه هفته جاری زنی که به شدت گریه می کرد به ماموران پلیس شهریار خبر داد خواهر شوهرش به قتل رسیده است. پس از اعلام گزارش این قتل ماموران پلیس و بازپرس جنایی به قربانگاه رفتند و خود را در برابر جسد غرق در خون مونا دیدند. شواهد نشان می داد این زن پیش از مرگ سعی کرده از خودش دفاع کند. کارآگاهان با توجه به نشانه های موجود در صحنه جنایت فهمیدند مونا ابتدا با شوهرش درگیری تن به تن داشته و سپس با چاقوی سلاخی به قتل رسیده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی ماموران همسر برادر مقتول را مورد بازجویی قرار دادند. وی گفت؛ مونا و شوهرش خلیل همیشه با هم درگیری داشتند. خلیل به مونا شک داشت و بابت هر رفتار همسرش او را بازخواست می کرد. درگیری همیشگی آنها باعث شده بود حتی یک روز آرام در زندگی شان نداشته باشند. چون خانه ما به منزل مونا نزدیک بود هر وقت او با شوهرش درگیر می شد با ما تماس می گرفت. روز حادثه هم هراسان با من تماس گرفت و گفت خلیل چاقو به دست به او حمله کرده است. من هم بلافاصله چادرم را سرم کردم و به طرف خانه مونا به راه افتادم. دقایقی بعد که رسیدم دیدم درهای خانه باز است. این زن ادامه داد؛ بلافاصله وارد خانه شدم، سکوت کامل حکمفرما بود، چند بار مونا را صدا زدم جوابی نشنیدم. وارد اتاق خواب که شدم جسد غرق در خون مونا را روی زمین دیدم. از خلیل هم خبری نبود و او قبل از ورود من از خانه رفته بود. با توجه به درگیری مونا و همسرش، بازپرس پرونده دستور داد ماموران خلیل را بازداشت کنند. به این ترتیب تلاش ها برای دستگیری مرد فراری آغاز شد و یک روز بعد مخفیگاه او در همدان شناسایی و وی دستگیر شد. مرد جوان پس از انتقال به شهریار تحت بازجویی قرار گرفت. وی اتهام قتل را قبول کرد و گفت؛ من و مونا سال ها پیش با هم ازدواج کردیم، زمانی که به خواستگاری اش رفتم، عاشقش بودم و فکر می کردم می توانم زندگی خوبی با او داشته باشم. همه چیز خوب پیش می رفت، تا اینکه رفتار مونا به یکباره تغییر کرد. او دیگر به حرف های من گوش نمی کرد و حواسش به زندگی اش نبود تا اینکه شنیدم همسرم با کسی رابطه دارد، از آن به بعد بر سر این مساله با هم اختلاف داشتیم. وی ادامه داد؛ چند بار به مونا گفتم هر چه هست به من بگوید اما هر بار با عصبانیت و پرخاشگری مرا متهم می کرد که بیمار هستم و بی خود به او شک دارم. این مساله هیچ وقت از فکرم بیرون نمی رفت هر چه می گذشت رابطه من و مونا بدتر می شد، تا اینکه روز حادثه سرزده به خانه آمدم و متوجه شدم مونا تا دقایقی قبل در خانه نبوده است. از او پرسیدم کجا رفته بودی، جواب درستی نداد و خرید را بهانه کرد. او می دانست که من دوست ندارم همسرم بدون اجازه ام بیرون برود. دوباره درگیری ما بر سر این مساله شروع شد و مونا در حالی که به شدت عصبانی بود اعتراف کرد که با کسی رابطه دارد و هیچ علاقه یی هم به من ندارد. حرف های مونا آنقدر تلخ و گزنده بود که کنترلم را از دست دادم و در یک لحظه چاقوی سلاخی را که برای کارم همیشه همراهم بود از جیب شلوارم بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم. متهم در ادامه گفت؛ نمی دانستم چه می کنم اصلاً رفتارم دست خودم نبود یکدفعه متوجه شدم خون همه جا را گرفته و مونا مرده است. از کاری که کرده بودم به شدت وحشت کردم به همین خاطر هم تصمیم گرفتم فرار کنم. بنابر این گزارش متهم به قتل هم اکنون بازداشت است و تحقیقات از وی ادامه دارد.
| بیطرف- بلژیک - بلژیک - آنتورپن |
در یک لحظه چاقوی سلاخی را که برای کارم همیشه همراهم بود....
جالبه آدم همیشه ابزار کارشو هرروز میزاره جیبش میاره خونه و میبره !!!!! |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|
| jamshid_64 - ایران - تهران |
عجب کار احمقانه ای... خوب مرد حسابی جدایی را برای چی گذاشتن ... زور است مگه؟ نمی خواستت...می رفتی سوی خودت او هم می رفت سوی خودش ... تازه بدتر آنکه نتوانستی گناهش را ثابت کنی فقط بهش تهمت زدی ... آن دنیا منتظرته... تو هم این دنیا به خاطر یه کار نسنجیده عذاب بکش.... |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|
| husseini - فنلاند - ترنیو |
قربون خبرنگارتان برم چرا هروقت قتلی روخ میده او هم انجا حاضره
فکر میکنم این خبرنگار چیزی بجز ماجراهای قتل نمیتونه بنویسه
نکنه با ازرائل همدسته. |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|
| persian - امریکا - ریچمند |
jamshid_64 - ایران - تهران
با کامنتهات خیلی حال میکنم موفق باشی. |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|
| atila83 - ایران - تهران |
هیچ مجازاتی غیر از اعدام این حیوان آدمکش نمیتونه تاثیر گذارترباشه که خود را عقل کل دانسته و دستش را بخون همسرش بدون هیچگونه منطقی آلوده کرده است.اگر این فرد روزی به جامعه برگردد مطمئنا" دست به جنایتی دیگر خواهد زد چون آدمکشی دیگر برایش خیلی ساده و عادی است و حتی بودنش در زندان نیز تهدید کننده زندانیان دیگر میباشد.حیوان کثیف چطور میخواهی کسی را که نسبت به تو نفرت دارد بزور پیش خود نگه داری و زندگی کنی.اگر دوستت ندارد میتوانی طلاقش بدهی و زندگی جدیدی را شروع کنی چون در چنین شرائطی این کم هزینه ترین و منطقی ترین راه میباشد.نه اینکه با آدمکشی خانواده ات را نابود کنی و چند خانواده دیگر را داغدار./ |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|
| sam116 - انگلیس - لندن |
در شرایط فعلی خانمها خیلی باید مراقب رفتارشان باشند. استخوان لای زخم نگذارید. اگر واقعا فکر همه جاشو کردید و مطمئن هستید طرفو نمی خواهید.قبل از اینکه شوهرتان را حساس کنید.ا مشاوره با خانواده هر چه زودتر برای جدایی اقدام کنید. وگرنه رابطه با کس دیگری واقعا به دور از شان زن ایرانی است. در ثانی با این روحیه مرد ایرانی جانتان در خطر است.دندونی که درد میکنه رو باید کشید اگه قابل معالجه نیست. |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|
| roshaanak_alman - آلمان - برلین |
خیلی متاسف شدم. زن بیچاره اینقدر از دست گیردادن های همسرش خسته شده که آخرش گفته آره با کسی رابطه دارم. ... خدایا واقعا چی به سر خانواده و مردم داره میاد؟ |
چهارشنبه 18 دی 1387 |
|
| غزل باران _ایران _یزد - ایران - یزد |
خدا پدرت را بیامرزد که با چاقو زدیش از سنگساری که در انتظار ش بود نجاتش دادی فداکاری کردی چون اسلام تنبیه دیگری را برای ارامش قلب و غرور نامردانه ات در نظر داشت |
چهارشنبه 18 دی 1387 |
|
| JAMSHID_64 - ایران - تهران |
persian - امریکا - ریچمند ... خیلی چاکریم...آهای ی ی پسر... یه نوشابه واسه دوست ما باز کن .... شوخی کردم .... موفق باشید... |
پنجشنبه 19 دی 1387 |
|