قدیما غذاهاش هم عطر و بوی خاصی داشت! توی هَرکاره سنگی ( دیزی سنگی ) مادر ابگوشت بار میذاشت که باز خود همین ابگوشت چند نوع بود … ابگوشت ساده … ابگوشت قورمه سبزی … ابگوشت به … ابگوشت کله گنجشکی … ابگوشت کلم سنگ … ابگوشت مرزه و الخ ! ابگوشت کلم سنگ اگه میخوردی تا سه روز دهنت بوی کلم سنگ میداد و وای به حال اینکه جایی بی تربیتی میکردی! بوش همه رو خفه میکرد!
خلاصه ظهر که میشد توی اب ابگوشت نون ریز میکردیم و با ترشی لیته میخوردیم ! یا بابا یه پیاز گنده میذاشت توی سفره با مشت میزد روش که له میشد ما بچه ها هم بابا رو تشویق میکردیم که ای ول چه زوری داره بابامون! گوشتش رو هم با نخود لوبیا و سیب زمینیش میریخت توی کاسه مسی و با گوشتکوب چوبی میکوبیدش تا خوب له بشه … گوشت کوبیدن که تموم شد بابا گوشتکوب چوبی رو میداد به عزیز دردانه و ته تغاری که گوشت هاش رو لیس بزنه و پاکش کنه! با نون لقمه پشتی درست میکردیم و از توی همون کاسه مسی گوشت کوبیده ها رو میخوردیم تا تموم بشه.
شب ها هم بیشتر خاکینه و اشکنه تخم مرغ و اشکنه کشک داشتیم! گاهی هم دمی ماش یا دمی عدس یا دمی چشم بلبلی و دمی زیره! زمستونا بیشتر مادر اش درست میکرد! اش شلغم … اش رشته … اش لَخشَک! اش الو … اش گندم …اش عماج و امثالهم! هفته ای یکبار هم جمعه ها مادر برنج درست میکرد! حالا یا با مرغ یا با قیمه و قورمه سبزی …مادر همیشه میگفت با نون بخور تا سیر بری! یادش بخیر!
گاهی هم توی زمستون مادر یک کله و پاچه از قصابی دور فلکه صاحب الزمان میگرفت و اب میذاشت روی اجاق تا داغ بشه شروع میکرد به کندن پشم های سرو کله و پاچه های گوسفند … پشم ها رو که با کمک اب داغ خوب میکند دماغای گوسفند رو قشنگ تمیز میکرد و دندوناشو مسواک میکشید! مادر میگفت توی سر گوسفند کرم دون داره و باید بلد باشی چجوری کرم های داخل سرش رو در بیاری …کله پاچه پاک کردن مادر دیدنی بود! چنان با ظرافت اون رو تمیز میکرد که اخرش دلت میخواست کله رو همونجور خام خام بخوریش!
یه کله با چار تا پاچه رو مینداخت توی یه قابلمه بزرگ و یه عالمه اب میریخت با مخلفاتش که سیر و پیاز و گندم و نخود و نمک و زرچوبه بود صبح زود بار میذاشت! ظهر که میشد بوی کله پاچه تا سر میلان میرفت! روزی که کله پاچه داشتیم مادر همه رو دعوت میکرد به ضیافت همون یه دونه کله! چشماش که مال بابا بود! زبونش مال ته تغاری و عزیز دردونه … خلاصه با نون سنگک تازه و ترشی خیلی میچسبید!
حالا غذامون شده پیتزا و ساندویچ مرگ و کوفت! نمیدونم چیز برگرُ سالاد ماکارونی و بیف استر گانف! میگن اون غذا ها کلاس نداره! تا مادر به یاد قدیما ابگوشت بار میذاره چیش و فیش ها شروع میشه! یکی دستور ماکارونی میده! یکی کنتاکی میخواد! یکی املت درست میکنه! حالا کاش این غذاهای جدید خوشمزگی اون غذا ها رو داشت …ادم دلش نمیسوخت! عوض شدیم ماها … عوض شدیم! غذاهامون حتما باید چیز داشته باشه! نداشته باشه کلاس نداره! ای مرده شوره این کلاس رو ببره…!