رسانه های خارجی روز 17 شهریور 1357 را "جمعه سیاه" نامیدند |
در زنجیره حوادثی که به فروپاشی نظام شاهنشاهی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، حادثه روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله تهران نقطه ای کلیدی است.
از این حادثه که سی سال از آن می گذرد، معمولا به عنوان لحظه ای یاد می شود که رژیم سلطنتی در سراشیبی سقوط افتاد. حادثه ای که به گفته بسیاری تمام راه های مسالمت را بست، باقی مانده مشروعیت حکومت را از بین برد و به سرنگونی آن شتابی نفس گیر بخشید.
انقلاب 1357 ایران بیش از هر چیز با فعالیت ها و رهبری آیت الله خمینی پیوند دارد. فعالیت های او که کم و بیش از دوره جوانی آغاز شده بود، پس از درگذشت آیت الله بروجردی شدت گرفت. حوادث سال ۱۳۴۲ که به دستگیری و تبعید آیت الله خمینی منجر شد نتیجه تلاش های او در این دوران بود.
در سال های ابتدایی دهه ۱۳۵۰ به نظر می رسید این فعالیت ها شکست خورده، آیت الله خمینی از صحنه سیاست دور شده و فعالیت هوادارانش کاملاً تحت نظر است.
در این سالها همچنین درآمدهای نفتی ایران به میزانی شگفت آور افزایش یافته بود، نفوذ حکومت در جامعه رو به تزاید بود و ثبات سیاسی از طریق تمرکز کامل قدرت در دست شخص محمدرضا شاه پهلوی فراهم آمده بود. در همین دوره بود که شاه از رسیدن به "دروازه های تمدن بزرگ" سخن می گفت و رویای ایفای نقش در امنیت اقیانوس هند را در سر می پروراند.
داستان بلایی که ندانمکاری در تزریق دلارهای نفتی به اقتصاد ایران وارد کرد بسیار مشهور است. این داستان به ویژه این روزها زیاد بازگو می شود و دلیل آن شباهتی است که وضعیت امروز درآمدهای نفتی ایران و شیوه مصرف آن با آن دوران یافته است.
موجزترین توصیف از آنچه در سال های ابتدایی دهه پنجاه بر اقتصاد ایران گذشت را شاید عبدالمجید مجیدی، رئیس سازمان برنامه و بودجه آن روزگار ارائه کرده باشد، آنجا که به گفته خودش در جلسه شورای اقتصاد در پاسخ پرسش شاه که "چطور شد یکدفعه به این وضع افتادیم؟" گفته بود:
"ما درست وضع مردمی را داشتیم که در دهی زندگی می کردند و زندگی خوشی داشتند. منتهی گرفتاری این را داشتند که خشکسالی شده بود و آب کم بود... هی آرزو می کردند باران بیاید... یک وقت آنقدر باران آمد که سیل شد. زد تمام خانه و زندگی و زمین های مزروعی اینها را خراب کرد... ما درست همین وضع را داشتیم. مملکتی بودیم که داشتیم به خوشی زندگی می کردیم... [فقط] درآمد بیشتری دلمان می خواست که مملکت را بسازیم. یکدفعه این درآمد نفت که آمد، مثل سیلی بود که تمام زندگی ما را شست و رفت." (خاطرات عبدالمجید مجیدی، طرح تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات ایران)
زمینه بحران
جهش تورمی ناشی از تزریق بی حساب درآمد نفت -به همراه فساد ناشی از آن- نارضایتی عمومی را به شدت افزایش داد. از سوی دیگر فعالیت سازمان های چریکی افزایشی چشمگیر یافت.
از قضا در این هنگام جیمی کارتر نامزد حزب دموکرات هم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. او در دوره مبارزات انتخاباتی خود بر موضوع حقوق بشر تأکید فراوان کرده و از جمله رفتار حکومت ایران با مخالفان را نکوهش کرده بود.
مجموعه این شرایط بود که زمینه بروز بحران سیاسی را در ایران فراهم کرد. اما آغاز بحران نیاز به جرقه ای داشت تا سلسله حوادث را به جنبش در آورد.
| |
گسترش اعتراضات عمومی حکومت را به وحشت انداخته بود |
به نظر می رسد دریافت شاه از مجموعه فشارها این بود که دولت امیر عباس هویدا در مدیریت درآمدهای نفتی کوتاهی کرده و از سوی دیگر رئیس جمهور جدید آمریکا خواستار مشاهده تغییری قابل ملاحظه در ایران است.
واقعیت این بود که دولت در این سال ها استقلال چندانی نداشت و تقریباً هر چه می کرد به دستور یا با موافقت شاه بود. شاه هشدارهای کارشناسان درباره عواقب خطرناک مصرف بی حساب درآمدهای نفتی را نادیده گرفته بود و بیش از هر کس دیگر مسئول آن وضعیت دشوار بود. اما به هر حال تصمیم گرفت نخست وزیرش را پس از حدود ۱۳ سال تغییر دهد.
او واکنش به فشاری را که از سوی آمریکایی ها حس می کرد حتی زودتر از این آغاز کرده بود. هویدا و ملکه فرح پهلوی از مدتی پیش سخن گفتن از آزادی بیان و حق مردم در انتقاد از حکومت را آغاز کرده بودند.
اما تغییر نخست وزیر و سپردن سکان دولت به دست جمشید آموزگار نمادی بود که شاه می خواست هم در داخل و هم در خارج به عنوان نشانه تغییر چشمگیر سیاست های حکومت تعبیر شود.
آموزگار سیاست فضای باز سیاسی را ادامه داد و به این ترتیب فرصت را برای فعالیت منتقدان مهیا کرد. اما آنچه به جمع آشفته مخالفان تا حدودی انسجام داد و بهانه ابراز وجود و نزدیک شدن آنها را به هم فراهم کرد مرگ ناگهانی سید مصطفی خمینی، پسر بزرگ آیت الله خمینی بود.
مرگ او به چشم مخالفان "مشکوک" آمد و سیل پیام های تسلیت به سوی تبعیدگاه آیت الله خمینی سرازیر شد. تبلیغات مخالفان به تدریج مردم مذهبی و سایر مخالفان حکومت را متقاعد کرد که دستگاه امنیتی رژیم مسئول مرگ سید مصطفی خمینی بوده است.
جرقه
انتشار مقاله معروف در روزنامه اطلاعات که نویسنده آن (به اسم مستعار رشیدی مطلق) در آن به آیت الله خمینی تاخته بود را می توان واکنش به این فضا دانست. انتشار این مقاله جرقه ای بود که بحران سیاسی را آغاز کرد.
روز ۱۹ دی ماه ۱۳۵۶، دو روز پس از انتشار آن مقاله، قم صحنه تظاهرات مخالفان بود که با خشونت سرکوب شد و عده ای در آن کشته شدند. چهل روز بعد در تبریز و در جریان تظاهراتی که به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان قم برگزار شده بود، حادثه تکرار شد. چهل روز پس از آن هم یزد شاهد ماجرایی مشابه بود.
| تزلزل عده ای ترسو که یک خرده سر و صدا شنیده اند دارند خانه هایشان را تند تند می فروشند و از این مملکت فرار می کنند
شاه ایران در یک مصاحبه مطبوعاتی- 26 مرداد 1357 |
آیت الله خمینی در این مدت با انتشار بیانیه و ارسال پیام از تبعیدگاهش در نجف به تدریج نقش خود را به عنوان رهبر نهضتی اسلامی که فراگیر می شد تثبیت کرد.
روحانیان بلندپایه قم، آقایان شیرازی، گلپایگانی و مرعشی نجفی با صدور اعلامیه و دعوت از مردم به شرکت در مراسم بزرگداشت کشته شدگان، به ماجرا وارد شدند. روز دهم فروردین ۱۳۵۷ بازار تهران تعطیل شد. به تدریج حمله به سینماها، ساختمان های اداری و دفاتر حزب رستاخیز به شهرهایی نظیر قزوین، اصفهان، بابل و کاشان گسترش یافت.
از سوی دیگر بحران اقتصادی ادامه داشت و دولت از مهار تورم عاجز مانده بود. اواخر مرداد بود که شاه در یک مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی برای نخستین بار از "ترسو"هایی حرف زد که در اثر این حوادث "دارند خانه هایشان را تندتند می فروشند و فرار می کنند". منظور او وابستگان به حکومت بودند که فضا را بی ثبات می دیدند و می گریختند.
حادثه سینما رکس آبادان که با سالگرد ماجرای ۲۸ مرداد و جشن های حکومتی مقارن شده بود، کار دولت آموزگار را یکسره کرد. افکار عمومی، حکومت را مسئول کشته شدن حدود ۳۵۰ تنی قلمداد کرد که در آتش سوزی سینما جان باختند.
آشتی؟
حدود یک هفته پس از این حادثه آموزگار به خواسته شاه جای خود را به جعفر شریف امامی داد. سولیوان -سفیر وقت آمریکا در ایران- سیاستی را که شریف امامی در پیش گرفت به "تغذیه تمساح" تعبیر کرده است.
نخست وزیر جدید، دولت خود را "دولت آشتی ملی" نامید و سانسور مطبوعات را لغو کرد. روز بعد روزنامه ها برای نخستین بار عکس های بزرگ آیت الله خمینی را به همراه اعلامیه او منتشر کردند که در آن اقدامات دولت جدید را "نیرنگ شیطانی" خوانده بود.
| واکنش آشتی کنیم و خون عزیزان را هدر دهیم؟ آشتی کنیم و بر رژیم ظالمانه و خیانتکار پهلوی سر فرود آریم؟ چگونه روحانیون... آشتی کنند و این ننگ ابدی را برای خود در تاریخ ثبت کنند؟
آیت الله خمینی در واکنش به دولت آشتی ملی شریف امامی |
چند روز بعد که عید فطر بود، هواداران آیت الله خمینی قدرت سازماندهی و بسیج خود را در جریان برگزاری نماز عید فطر در تهران به رخ کشیدند. ده ها هزار تن در این مراسم و راهپیمایی پس از آن شرکت کردند. مدتی بعد راهپیمایی بزرگ دیگری در میدان "شهیاد" برگزار شد. گسترش مخالفت های عمومی در تهران مقامات حکومت را به هراس انداخت.
روز ۱۶ شهریور نشست شورای امنیت ملی با حضور نخست وزیر تشکیل شد و رئیس ساواک در آن از تدارک مخالفان برای برگزاری تظاهراتی عظیم در روز بعد خبر داد. به این ترتیب شورای امنیت تصمیم گرفت در تهران و چند شهر بزرگ دیگر به مدتی نامعلوم حکومت نظامی اعلام کند.
شاه از این تصمیم مطلع شد و دستور داد شیوه اجرای حکومت نظامی در جلسه فوری دولت مشخص شود. این جلسه ساعت ده و نیم شب با حضور ارتشبد ازهاری رئیس ستاد ارتش و سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک برگزار شد.
ظاهراً عده ای از وزیران پیشنهاد کرده بودند حکومت نظامی با تأخیری ۲۴ ساعته آغاز شود تا مردم از آن مطلع شوند اما ازهاری و مقدم با توجه به اطلاعی که از برنامه روز بعد مخالفان داشتند، با این پیشنهاد مخالفت کردند.
به این ترتیب رادیو ساعت شش صبح خبر برقراری حکومت نظامی را اعلام کرد که از صبح روز جمعه ۱۷ شهریور در تهران و ۱۱ شهر بزرگ دیگر برقرار می شد. اما دیگر دیر شده بود. بسیاری از مردم معترض بدون آگاهی از برقراری حکومت نظامی و بر اساس قرار روز قبل در میدان ژاله تهران جمع شده بودند.
"جمعه سیاه"
روایت دست اول محمد شانه چی از حوادث آن روز (که سال ها پیش برای برنامه "داستان انقلاب" رادیوی فارسی بی بی سی تعریف کرده) چنین است: «ساعت شش صبح بود... من بلند شدم برای نماز خواندن. رادیو را گرفتم… گفت امروز حکومت نظامی است… بنا بود مردم همه بیایند در میدان ژاله… خیلی نگران و متوحش شدم… حدود ساعت هفت و خورده ای به میدان ژاله رسیدم که صدای تیر بلند شد… مردم صبح زود همه جمع شده بودند و بعد دستور تیراندازی داده شد، مردم تظاهرات می خواستند بکنند، شعار می خواستند بدهند، صحبت بکنند، دستور تیراندازی داده شد و در تیراندازی اول ظاهراً ده، بیست، سی نفر افتاده بودند… مردم مرتب می آمدند هجوم می کردند، شعار می دادند، می آمدند جلو، آنها تیراندازی می کردند. چهار نفر، پنج نفر می افتادند باز فرار می کردند در کوچه ها. دومرتبه یک قدری تیراندازی کم می شد، باز مردم می آمدند. تا حدود چهار بعد از ظهر همین طور تیراندازی و زد و خورد بود که چهار بعد از ظهر دیگر سربازها تقریباً رفتند…»
| |
روزنامه اطلاعات 18 شهریور 1357 |
رادیوی دولتی ایران روز بعد تعداد کشته شدگان را حدود یکصد تن اعلام کرد. آخرین آمار "بنیاد شهید انقلاب اسلامی" از تعداد کشته شدگان آن روز در میدان ژاله، قربانی شدن ۸۸ تن را تأیید می کند. اما تبلیغات انقلابیون که نفوذ فراوانی در میان مردم داشتند رقم کشته ها را تا هزاران بالا برد. حتی شایع شد کماندوهای اسرائیلی و آمریکایی در لباس سربازان ارتش شاهنشاهی تظاهرکنندگان را از همه سو محاصره و قتل عام کرده اند.
از سوی دیگر رسانه های بین المللی حادثه میدان ژاله تهران را پوششی گسترده دادند و آن روز را "جمعه سیاه" نامیدند. به این ترتیب مشروعیت حکومت در درون و بیرون آسیبی جبران ناپذیر دید و هر گونه امید به یافتن راهی مسالمت آمیز برای خروج از بحران از میان رفت.
شاه مدتی بود ابتکار عمل و اراده خود را از دست داده بود و قدرت تصمیم گیری نداشت. او ظاهرا دو نوع توصیه دریافت می کرد، عده ای از اطرافیانش او را به اعمال قاطعیت و سرکوب مقتدرانه مخالفان تشویق می کردند در حالی که گروهی دیگر معتقد بودند باید به مردم امتیاز داد و با مخالفان مدارا کرد تا خشمشان فرو بنشیند.
در همان روزها در آمریکا نیز کمیته ای ویژه توسط مشاور امنیت ملی رئیس جمهور مأمور بررسی اوضاع ایران شده بود. از خاطرات منتشر شده برژینسکی چنین بر می آید که نتیجه بررسی های این گروه و گفتگوهای تلفنی او و کارتر با شاه به روی کار آمدن دولتی نظامی در ایران کمک کرده است.
تصمیم به تشکیل دولتی نظامی می توانست به این معنی باشد که شاه اعمال قدرت را برگزیده، اما او در واقع تصمیم گرفته بود به هر دو توصیه ای که به او می شد یکجا عمل کند.
چنین بود که همزمان با معرفی دولت نظامی ازهاری، نطق معروفش را نیز ایراد کرد که در آن می گفت: "صدای انقلاب شما را شنیدم". او سوگند خورد که "خطاهای گذشته، بی قانونی، ظلم و فساد" دیگر تکرار نشود و تأمین آزادی های اساسی، انتخابات آزاد و اجرای کامل قانون اساسی را متعهد می شد. پادشاه ایران با این نطق در واقع به زبان خود به وجود تمام این کاستی ها اعتراف می کرد.
در واقع چنانکه داریوش همایون، از بنیانگذاران روزنامه "آیندگان" و وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت آموزگار در جزوه "زمینه های انقلاب ایران" نوشته: نشانه های هزیمت رژیم از همان شهریور ۱۳۵۷ آشکار شد. از آن پس دیگر هر چه بود تزلزل در تصمیم، گریز از تصمیم، دودوزه بازی کردن، خیانت و گریز بود!
farhad_uk - انگلیس - لندن |
محمد رضا روحت شاد .تاریخ ایران در غم از دست دادنت سالها به سوگ خواهد نشست .هر چه کردی که ایران ویران نشه نشد که نشد چه کنیم به جز افسوس گذشته را خوردن ( جاوید شاه ) |
سهشنبه 19 شهریور 1387 |
|
ahmad shah - امارات - دبی |
خدایا تو شاهدی تمام ان کسانی که مثل امثال من در ان روز انجا بودن جیزی بجز ازادی واستقلال برای این وطن عزیز نمی خواستیم ولی هزاران افسوس که شیاطین واهریم منان تمام ارزوهای این ملت را به اسارت بردن دوستی میکفت اخوند هزار سال بود که یک حکومت از ایران طلب کار بود که کرفت. |
سهشنبه 19 شهریور 1387 |
|
مرد شنگول - ایران - مشهد |
نفرین ابدی بر این آمریکا و انگلستان لعنتی که تمام سیاستها و حکومتها را تعین میکنند |
سهشنبه 19 شهریور 1387 |
|
TAAT - ایران - اردبیل |
در جوامع دیکتاتوری مردم عملاً چیز زیادی از زندگی نمیفهمند.چون امکان تبادل افکار و اندیشه ها و نقد آنها در چنین جوامعی وجود ندارد و فرهیختگان جامعه به انزوا کشیده شده اند ،مردم عملاً در مورد تمام عناصر حیات سیاسی و اجتماعیشان (از جمله مذهب ،خانواده،معیشت و ...) شناخت درستی ندارند و حرکتها و اعتراضهایشان غالباً کور و ناپخته است . از اینرو فرصت طلبان به سرعت از احساسات پاک مردم سوء استفاده کرده و از شانه های لرزان مردم برای خود نردبان ترقی میسازند. در چنین جوامعی محافظه کاران و چاپلوسان برندگان واقعی بشمار میروند و بعد از انتظاری معنی دار هر وقت آب حسابی گل آلود شد با تکفیر دیگران ،ماهی های درشتشان را صید میکنند و منتظر یک انقلاب شاهانه دیگر ازسوی این ملت فریب خورده میمانند تا نوبت ماهی بعدی برسد. این کل داستان تاریخ ایران بعد از فروپاشی فرهنگ پهلوانی و حماسی ایران باستان است. به امید روزیکه به تاریخ و فرهنگ حماسه سازان شاهنامه فردوسی بپیوندیم و از این منجلاب رهایی یابیم. |
سهشنبه 19 شهریور 1387 |
|
katayoon - المان - |
عده ای ترسو که یک خرده سر و صدا شنیده اند دارند خانه هایشان را تند تند می فروشند و از این مملکت فرار می کنند
.................................................................
جالب اینجاست که همین ترسوهای بزدل مردم رو تشویق به اشوب و خرابکاری میکنند
بابا لنگش کن دیگه...
-----------------
کاربر گرامی
لطفا نام شهر محل زندگی خود را به فارسی و همینطور صحیح بنویسید.
با تشکر |
سهشنبه 19 شهریور 1387 |
|
iran zamen - نروژ - روگنان |
مردمی که یک شبه می گویند درود بر مصدق و شب بعد می گویند مرگ بر مصدق و بدون هیچ شناخت مذهبی و تاریخی می گویند مرگ بر شاه و درود بر خ.... همین می شود که امروز می بینید.این حکومت از سرشان هم زیادی. |
سهشنبه 19 شهریور 1387 |
|
mlowes - امریکا - ایران |
احمد شاه را که برد؟ انگلیس
رضا شاه را که اورد؟ انگلیس
رضا شاه را که برد؟ انگلیس
محمدرضا شاه را که اورد؟ انگلیس
محمدرضا شاه را که برد؟ مردم؟؟؟؟؟؟
خیلی نمیخوام دایی جان ناپلئونی رفتار کنم اما همچین هم به عقل و شعور هم جور در نمیاد که فقط مردم بوده باشند.
اگر کسی کتاب خاطرات اعلم را خوانده باشه همان نخستین 2 جلدی که در امد... به وضوح بعضی از واقعیات گفته شده. در جایی از کتاب نوشته پود که اعلیحضرت تحت فشار انها هستند که حزب توده را به طور کامل منهدم کنند و همچنین وارد یک جنگ بزرگ با عراق شوند که ایشان مخالف هر دو این پیشنهادات هستند. شاه نمیپذیرد و انقلاب سر میگیرد و خمینی می اید و پس از اینکه عطشش از شاه کشی برطرف میگردد حزب توده کاملا منهدم میشود و ایران و عراق وارد یک جنگ 8ساله میشوند.
شاه مخالفت میکند و اهسته اهسته اشتباهات دیگر هم دست به دست هم میدهد و انچه نباید میشد شد. در این میان سایر اتفاقاتی هم که در کشورهای همسایه افتاد جالب است. روسیه در 1978 به افغانستان حمله کرده بود. صدام در 1978 به قدرت مطلق رسید. انقلاب ایران در 1979 اتفاق افتاد. در 1980 در ترکیه کودتای نظامی با گرایش امریکایی و انگلیسی انجام شد. به نظر زیادی تصادف میاد. اینطور نیست؟
و اخرین نکته در مورد رفتن شاه و امدن خمینی.
1. شاه با هواپیمای شهباز (مال خود) ایران رفت. خمینی با ایرفرانس امد.
2. شاه هنگام ترک مملکت میگریست. خمینی "هیچ" احساسی نداشت.
3. به گفته خود آخرین آمار "بنیاد شهید انقلاب اسلامی" از تعداد کشته شدگان آن روز در میدان ژاله، قربانی شدن ۸۸ تن را تأیید میکند. خمینی در هر کوچه و برزنی هر جوان پیر زن و مردی را که توانست کشت.
4. شاه قرارداد 1973 را با عراق به امضا رساند. خمینی جنگ را به همان عراق و همان صدام باخت.
5. هویدا 13 سال ادامس خروس نشان را 1 قران نگه داشت با قیمت نفت 10.64 دلار (به گفته نگارنده در وضعیت خراب اقتصادی انروز). اقتصاد امام زمانی با بشکه 120 دلار حتی یک ماه هم نمیتواند قیمت ها را ثابت نگه دارد. حتی اذامس خروس نشان را.
من شاه پرست نیستم ولی اگر حق انتخاب داشتم یقینا بین این 2 شاه را میخواستم.
در یک کلام:
شاه (لا اقل در سالهای پایانی زندگی) مردی میهنپرست بود با اشتباهاتی کشنده.
برای اوندسته از دوستانی هم که میخوان حرف از زن بازی و عیاشی شاه بزنند رجوعتان میدم به اخبار حسینی اخلاق در خانواده... مددی در زنجان... شاهکار رییس پلیس مبارزه با مفاسد اجتمای تهران... لایحه چند همسری توسط خود رژیم و ... هزاران هزار مثال دیگر. |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
sarab22 - المان - دوسلدورف |
کل تاریخ ایران را نگاه کنید حکمرانانی امدند و جیبهایشان پر کردن و اخرش هم مردم رو کشتن و اواره کردن بعدش هم گفتن ما اشتباه کردیم و.. ایران نیازمند یک قانون دموکراتیک میباشد و در این صورت فقط قانون حکم میکند نه فردی که در راس کار میباشد . در کشورهای اروپائی مشاهده میکنید که شاه و رئس جمهور را بدادگاه میکشانند. ولی بدبختانه در ایران ما هرکی قدم گذاشت 2 تا جاده ساخت و بدزدی مشغول شد. با این حال هنوز از تجربه های گذشته درس عبرت نگرفتیم بازم شعار فرد پرستی میدهیم . |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
saharrr - امریکا - فلوریدا |
محمد رضا +احمدی نژاد خاک بر سرتون |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
amirpersia - سوئد - استکهلم |
شاه خدا بیامرز اگر هم سیاه کرد/ یک روز جمعه بود. ولی این خمینی ... هر روز مرد ما رو سیاه کرده و 30 ساله تو سیاهی هستیم!
انصاف هم بدیم/حقمون همین بود. نمک خوردیم و نمکدان شکستیم!
|
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
aghel - - |
این چرندیاتی که درسطر اول ودوم نوشته یا اخوند جماعت زر زده یاانلیسی.اگر نه عقل بر انسان دلیل است.انهایی که سنشان به ان زمان میخوره میفهمند من چی میخوام روشن بشود . |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
farhad_uk - انگلیس - لندن |
پاسخ به تاریخ
نوشته: محمدرضا شاه فقید
پیش گفتار:
اکنون بیش از یک سال از انتشار آخرین کتابم در تهران می گذرد. کتابی آکنده از امید که در آن عقاید و آرمانهای خود را درباره آینده مردم ایران ارائه داده بودم. آینده ای که ارزو داشتم تا حد امکان نیک فرجام و سعادتمند و پررونق باشد و زیبنده کشوری شود که با تاریخ چند هزار ساله اش همواره یکی از پایه گذاران اصلی تمدن جهانی بوده است.
دلم می خواست در آستانه ورود به هزاره سوم، ایران به صورت کشوری درآید کاملا مدرن با ملتی پیشرفته و جامعه ای متحول. مردمانش از سطح آموزشی مترقی برخوردار شوند؛ اقتصادشان پر رونق؛ و بنیاد حاکمیتشان بر یک دموکراسی واقعی استوار باشد.
آرزو داشتم نسلهای آینده ملت ایران بتوانند با سربلندی جایگاهی را که در میان خانواده بزرگ بشری شایسته آنان است به دست آورند و موفق شوند با افتخار به مسئولیت های خود عمل کنند.
امیدوار بودم سایه قرون وسطایی که نیم قرن پیش ایران از سر خود دور کرده بود؛ برای همیشه از کشور دورباشد و نوری بر ایران بتابد که از تمدن و فرهنگ ایرانی نشات گرفته است.
در تمام مدت سلطنتم همواره برای دستیابی به همین آرزو زیسته ام و بایدبگویم که این آرزو نیز در اواخر سلطنتم می رفت تا جامه عمل به خود بپوشد.
در راه نیل به این هدف من تلاش فراوانی کردم و با موانع و مشکلات متعدد به مبارزه برخاستم. ناگزیر بودم با انواع توطئه گری ها و تحریکات چه در داخل و چه در خارج کشور مقابله کنم. با شرکتهای چند ملیتی قدرتمند در حالی ستیز می کردم که بسیاری از مشاورانم مرا از این کار باز می داشتند. البته ممکن است طی این مدت اشتباهاتی مرتکب شده باشم اما اطمینان دارم که مبارزات طولانی من هرگز در زمره خطاهایم نبوده است.
در این کتاب قصد دارم نشان بدهم که چرا در راه رسیدن به اهداف پافشاری می کردم؛ چرا می خواستم جامعه ای بر اساس عدالت اجتماعی و نه مبارزه طبقاتی بنا کنم؛ جامعه ای که همه در آن یکپارچه و وابسته به یکدیگر باشند. و گفتنی است که چون با همه کشورهای جهان چه دنیای غرب چه کشورهای بلوک شرق و چه جهان سوم، حسن تفاهم داشتم، این امکان برایم فراهم آمد که بتوانم در محیطی آکنده از صلح و صفا؛ کوشش خود را برای رساندن ایران به تمدن بزرگ دنبال کنم.
در نهایت وظیفه خود می دانستم که نشان دهم چگونه یک ملت می تواند رو به سراشیبی زوال برود. و چگونه آنچه به لطف پروردگار و با همت و سخت کوشی ملتی فراهم آمده بود، نابود شد و از بین رفت تا شاهدی در مقابل تاریخ باشد |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
eshghe_shiraz - انگلیس - لستر |
... شو saharrr - امریکا ... ببند مزخرف نگو .. تو دیگه از کدوم ... پیدات شد فقط بگم جدا برات متاسفم که اینقدر .... که شاه رو با همچین اشغالی جمع میبندی اگه مردها به شاه بد بگن یه چیزی ولی از زن بعید هست هر چند از تو با این طرز تفکر بعیید نیست بهت نصیحت میکنم اگه میخای بیش از این مضحکه نشی یا حرف نزن یا اگه میخای چیزی بگی برو یه کم مطالعه کن لستر |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
mehraeen - ایران - تهران |
خدایش بیامرزدش . حیف که کمی از جربزه پدرش را به ارث نبرده بود .
نمی دانم چرا هیچ عکسی از این صدها و یا هزاران شهید نیست و در بهشت زهرا نمی توان آرامگاه این صدها یا هزاران نفر را پیدا کرد ؟ نکند شاه فقط به کشته های 17 شهریور حساسیت داشت .؟
اگر زمانه برگردد و مردم ما مثل الان آخوندها را می شناختند خودشان اسلحه برمیداشتند و نسل آخوندها را منقرض میکردند |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
sadra6553 - ایران - بندرعباس |
از نظر من گردانندگان سایت به قوانین آزادی بیان معتقد نیستند چرا که اگر بر عدل و درستی بودید مطلب مرا که چندین بار در رابطه با عدم درج نظرات توهین آمیز به پیغمبران و ادیان بود را حداقل در قسمت نظرات درج می کردید. |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
Braveheart - امارات - دبی |
farhad_uk - انگلیس - لندن اگه برای از دست دادن آدم کثیفی مثل شاه غمگینی .. واقعا برات متاسفم .. |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
Dokhtare_iran_zamin - ایران - تهران |
برای روح بزرگ شاه کبیر آرامش ابدی خواستارم.
ننگ بر آخوندای روباه صفت
نفرین بر جمهوری کثیف اسلامی
به امید نابودی هر چه زودتر دشمنان ایران عزیز |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
viva iran - دبی - دبی |
یه جمعه سیاه دیگه هم برای شما خوک صفتا در پیشه. وای به روزگارتون وقتی اون روز برسه
------------------------
کاربر گرامی
لطفا نام کشور محل زندگی خود را به فارسی و همینطور صحیح بنویسید , در غیر اینصورت از درج نظرات شما در آینده معذور خواهیم بود.
با تشکر |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
Mehrdadpars - آلمان - دوسلدورف |
سحر از فلوریدا لیاقت تو فلوریدا نیست . . . تو باید یکی از صیغه های علی مطهری بشی که لیاقت تو همان است و بس . |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ |
مشکل شاه این بودکه درآنزمان اینترنت ورسانه های فراگیر وجود نداشت تا او بتواند اطلاع رسانی کند وملت را در جریان اهدافش قرار دهد وهمچنین مردم نمیتوانستند چهره واقعی اسلامگرایان انسان ستیز راببینند وگرنه کدام ملت باپای خود به درون چاه میرود که ما دومیش باشیم...همین الان ایران زلزله شد الان اخبارگفت..خداکنه تلفاتی نداشته باشیم.. |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
Braveheart - امارات - دبی
100000 ننگ بر تو مزدور که از اعدام و این همه بدبختی لذت می بری متا سف باش برای افکار پلیدت که یا چپ اسلامی هستی یا مجاهد بدتر از ملا. |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
siya48 - المان - کلن |
متاسفانه مشکل اصلی ما ایرانیها اینه که همه چیز رو اماده می خواهیم ..هر کسی که در راس یک مملکت باشه فقط سازماندهی اون مملکت رو بعهده داره ولی ما از هر کسی که به ما بیشتر برسه باز هم بیشتر انتظار داریم.مگر نه ما تو اون مملکت ازادی داشیم............اگه باز هم این حکومت بره و دموکراسی بیاد باز هم ما دوست داریم که رودخونه رو برعکس شنا کنیم.همه می گن لعنت بر اخوند ولی واقعا همه ما ایرانیها اگه موقعیت پا بده ما هم کمتر از اخوند نمی خوریم. پس سر خودمون رو شیره نمالیم.از ماست که بر ماست. . |
چهارشنبه 20 شهریور 1387 |
|
raha_99 - انگلیس - لندن |
شما ها با همین وقاحت و بی شرمی از خطاهای دیگران یاد می کنید و آنها را بزرگ می کنید و به همین نسبت جنایت ها وخیانتهای خود را کوچک وخرد و
مجاز می دانید . ننگ بر شما خدا نشناسان .
اگر اراده ی خداوند بر چیزی قرار بگیرد انسان عاجز و ناتوان در برابر آن مفلس و چنان درمانده است که اگر این اراده تنبیهی باشد آرزو میکند که یک لاشخور بود اما انسان نبود و یا طعم حیات را نمی چشید چون وعده ی خداوند در باره ی ستمگران عالم یدی طولانی دارد . شاه رفت شما به فکر خود باشید که راهی را در بیش رو دارید که مرغان هوا به حال شما میگریند
شاه ادعای روحانیت نداشت و عده ای را به زندان انداخت اما شما دین را
از مردم گرفتید وبه جای آن تظاهر ونفاق را رایج کردید مال مردم را دزدیدید
اگر شاه یک جمعه ی سیاه داشت که باعث آن تحریک عاملان سینما رکس
بود . ویا در طی سالهایی یک عده محدودی را کشت و یا شکنجه کرد . شماها از لحظه ی اولی که دخالت در امور مردم کردید تا این لحظه از قتل و
مثله کردن و اعدام دست جمعی و جنایت های وحشتناک دست بر نداشتید
و اگر جامعه ی بین الممللی متوجه شما ها نبود یک ذیروح از مخالفانتان باقی
نمی گذاشتید . اگر درسابقه ی حکومت شما غیر از رافت و انسانیت که از آن دم می زدید چیز دیگری نبود .حرفتان حساب بود اما تا چه حد وقاحت !
حاشا ٬ تبلیغ و هنوز از شاه انتقاد کردن او اینقدر نزد خدا اجر داشت که باک شد و رفت . |
پنجشنبه 21 شهریور 1387 |
|
farhad_uk - انگلیس - لندن |
Mehrdadpars - آلمان - دوسلدورف .داداشم ول کن این سحر رو این بنده خدا یا مجاهد هست یا از مزدورهای جمهوری اسلامی . با ارزوی نابودی هر 2 (جاوید شاه ) |
پنجشنبه 21 شهریور 1387 |
|
persian - امریکا - ریچمند |
saharrr - امریکا - فلوریدا
توچقدر بی تربیتی انگارفقط فحش بلدی متاسفم برات .مادری- معلمی -بزرگتری!!!!!!!!!!!! |
پنجشنبه 21 شهریور 1387 |
|
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو |
1357......نمونه ی انحطاط فکری یک ملت و عظیم تر از سقوط امپراطوری رم.... حکومت شاه با تمام نواقص سگش می ارزید به تمام این ادمخوار ها حکومتشان و طرفدارانشان. |
پنجشنبه 21 شهریور 1387 |
|
shir o khorshid - ایران - اصفهان |
روزی که آمد ایران در خاک نشسته و ویران بود روزی که رفت تنها مشتی از خاک ایران آباد را با خود برد
زنده باد خاندان پهلوی بزرگ مرگ بر جهل و نادانی که باعث رفتن خاندان پهلوی از ایران شد |
پنجشنبه 21 شهریور 1387 |
|
حمید ل - - |
sadra6553 - ایران - بندرعباس
آزادی بیان یعنی هر کی هر چی میخواد بگه
--------------------
کاربر گرامی
لطفا نام شهر و کشور محل زندگی خود را صحیح بنویسید.
با تشکر |
پنجشنبه 21 شهریور 1387 |
|
pasargad2500 - ایران - تهران |
اگر شاه سر بلند کند ببیند فرودگاه که قرار بود 20سال پیش افتتاح بشه به اسم خمینی تمام شد .مترویی که الان باید تو شهرهای دیگه هم راه میافتاد هنوز تو تهرانش موندند برج میلاد هنوز تکمیل نشده .اسفالتای ازادراه قم که هر 12سال باید توسط شرکت المانی تعویض میشد الان ماست مالی میکنند هواپیماهای جنگنده اف14رو به جای اذرخش قالب مردم میکنن.به جای ماهواره موشک سوتی میفرستن فضا دریای خزرو میبخشن به روسیه.به جای بیوک ایران تندر نود میدن مردم.سکته میکنه باز میمیره؟؟؟!!! |
یکشنبه 24 شهریور 1387 |
|