شما طلاق گرفتید، ما هم شفا گرفتیم

شما طلاق گرفتید، ما هم شفا گرفتیم

سعید احمدی پویا :” همیشه پای یک زن در میان است” آخرین ساخته کمال تبریزی است که به تازگی در سینماها اکران شده است که جایزه فیلم برگزیده تماشاگران را از بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر، گرفته است.

اسم فیلم از یک شوخی متدوال در جامعه مردسالار ، گرفته شده است و داستان فیلم هم به برخورد ها و تضعیق حقوق های زنان در جامعه کنونی ایران می پردازد. با توجه به ممیزی ، شاید اگر ژانری به غیر از ژانر کمدی برای این فیلم انتخاب می شد، هیچ گاه این فیلم راهی به پرده اکران نمی یافت .

فیلم تلاش کرده است موقعیت متزلزل زنان در یک جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته را نشان بدهد. زنانی که در جامعه مدرن دوشادوش مردان برای زندگی تلاش می کنند ، در عین حال جامعه انتظار دارد وظایف سنتی خویش را هم انجام بدهد. به این امر، باورهای مذهبی هم اضافه شده است که نوک پیکان انتقادات این فیلم به سوی این مطلب است. این باورها است که از زن انتظار دارد در محیط کار مانند مرده ها باشد و در برابر شوهرش ، سرتاپا شور باشد. این دوگانگی سبب بروز اختلال شخصیت و افسردگی می شود . مریم در جایی با اشاره به این مطلب می گوید:”می روی سرکار، باید مواظب سر و وضعت باشی که رنگ و لعاب نداشته باشه، وقتی می آی خونه باید برای آقا سرخاب و سفیداب کنی!” حتی کارگردان ، پا از این فراتر گذاشته و باورهایی که به قانون راه پیدا کرده است ، را هم مورد انتقاد قرار می دهد. کارگردان محضری را نشان می دهد که مانند یک فروشگاه بزرگ است که برای ازدواج و طلاق ، شاهد اجاره می دهد و به قدری مشتری آن زیاد است که مریم مجبور می شود از بقالی دو تا شاهد به قیمت 10000 تومان اجاره کند!

کارگردان سعی کرده است جامعه اخلاق گرایی را به تصویر بکشد که مسئله جنسیت ، مهمترین دغدغه آنان است و پشت هر رابطه ، نگاهی جنسی نهفته است و به عبارت دیگر نظریه فروید را برای اوضاع و احوال جامعه کنونی ایران، مناسب می داند. دختری که تا دیروز تاکسی گیر نمی آورد، ، رئیسش به او بی توجه بود، حتی کودک همسایه او را می زند بعد از طلاقش ، همه چیز برعکس می شود. ده تا ماشین جلوی پای او ترمز می کنند، میز کارش پر گل می شود و مورد توجه مخصوص رئیسش واقع می شود و حتی کودک همسایه ، محکم او را بغل می کند. با دقت در رده های سنی افراد از کودک تا پیر، در می یابیم کارگردان سعی در تعمیم این مسئله به کل جامعه را داشته است. در واقع سعی کارگردان بر این بوده است که با اگزاژره در فرم و بیان، فساد اخلاقی را به صورت معضلی همه گیر نشان بدهد در حالی که جامعه امروز فراتر از ماجراهای این فیلم در منجلاب فساد غرق است. در جامعه ، این ماجراها ، بعد از طلاق رخ نمی دهد بلکه در هر لحظه از حضور اجتماعی یک خانم، احتمال رخ دادن دارد و دیگر تاهل، امنیت خاطری برای او محسوب نمی شود!

نکته دیگری که فیلم سعی دارد نشان بدهد ، دوگانگی و دورویی مدیران اخلاق گرا است. مدیری که بر روی ویلچر نشسته است و به صحبت محرم با نا محرم حساس است، بعد از طلاق مریم ، او را تنها به اتاقش دعوت می کند. رئیس مریم تبدیل به آدمی می شود که هیچ مشکل جسمانی ندارد و اهل کافی و لاو و ولنتاین است و در مقابل تعجب مریم می گوید: ”شما طلاق گرفتید، ما هم شفا گرفتیم.” و بعد پیشنهاد صیغه می دهد و می گوید سنت حسنه موقت، چرا باید به فراموشی سپرده شود؟!” شاید این مسئله روابط بین کارفرما و کارمند و مشکل زنان کارمند به خصوص در جامعه ای مانند جامعه ما ، خود خط داستانی مستقل نیاز دارد و می توان به عنوان موضوعی مستقل به آن نگاه کرد اما کارگردان اصرار دارد همه مشکلات زنان را در فیلمش مطرح کند . برای همین ، به این موضوع به صورت گذرا پرداخته می شود و البته تنها بازی رضا کیانیان در پرداخت این نقش ، توانسته است تا حدی کاستی های این بخش را جبران کند.

داستان فیلم بر خلاف فیلم های قبلی همین کارگردان ، ساختار روایی مناسبی ندارد. فیلم ساختار چند پاره ای دارد که در پایان با گفتن یک دیالوگ ” خیلی ها پری طلعت پور می شوند که در زمان ها و مکان ها فرق می کند.” و نشان دادن سریع چند صحنه، سعی دارد این تکه ها را به هم بچسباند. در سکانس های مختلف ، ماجرا های مختلفی روی می دهد که در هیچ کدام اشتراکی جز یک نام ” پری طلعت پور” مشاهده نمی شود و اما در آخر فیلم ، از مخاطب خواسته می شود که باور کند تمام این ها یک نمایشنامه بوده است که توسط مریم نوشته شده است و پری طلعت پور تمام زن هایی هستند که به مریم کمک کرده اند! این پایان بندی فیلم آن قدر ساده انگارانه طراحی شده است که غیرقابل باور و مضحک به نظر برسد و حتی بعضی مطالب مانند ” گرو گداشتن سند جاده کرج! ” در سکانس کلانتری و … بدون پاسخ رها می شود.

شخصیت پردازی در این فیلم، موردی است که ضعف فیلمنامه را به وضوح آشکار می سازد. شخصیت امیر در این فیلم ، هیچ سنخیتی با خط روایی داستان ندارد. امیر ناشر است و مرتب برای همسرش کادو می گیرد و از همسرش می خواهد کمی به او توجهی نشان دهد. این شخصیت با بازی حبیب رضایی ، نقش مقابل ” مردان علیه زنان” این فیلم است. شخصیتی که به هنگام ناراحتی با مادرزنش دردل می کند، علیه زنان است!

شخصیت جاهد با بازی مهران مدیری، انگار برای مهران مدیری نوشته شده است که هر جور شده او هم به حلقه بازیگران فیلم بپیوندد و فروش فیلم را تضمین کند. برای اثبات این مدعی، کافی است ، نقش جاهد را از فیلمنامه حذف کنید. آیا در روایت داستان، خللی احساس می کنید؟! به نقش جاهد، چند نقش دیگر را هم می توان اضافه کرد که کارکرد خاصی ندارند و فقط بخشی از این زمان 90 دقیقه ای را پر می کنند.

تنها نقش مریم است که با بازی گلشیفته فراهانی از پرداخت قابل قبولی برخوردار است . اگر فیلم داستانش را حول رفتارهای مردانه مریم و جابجایی نقش زنان و مردان که - در جایی آن را مطرح می کند – ادامه می داد، داستان از روایت یکدست تری برخوردار می شد و اینچنین آشفته به نظر نمی رسید. صحنه محضر که زوج های مختلف، به زبان های مختلف – حتی زبان اشاره – صحبت می کردند ، موضوعی بود که با پرداخت بهتر می توانست عدم درک مشترک زن و شوهر ها را نشان بدهد و از آشفتگی روایت فیلم بکاهد.

طرح چندین مسئله دراین فیلم، به گره اصلی فیلم لطمه زده است. مسئله مجوز کاغذ به ناشران، قطعی آب، قطعی برق، جمع آوری ماهواره ها مسائلی بودند که برخی در یک صحنه و برخی در چندین صحنه در این فیلم مطرح شدند!

شاید بتوان گفت اگر از فیلم شوخی های آن حذف شود، ریتم کشدار آن باعث خستگی مخاطب می شود. شوخی هایی که به دلیل فضای بسته جامعه مورد استقبال تماشاگران قرار می گیرد و انگار اتفاق مهمی رخ داده است و بی تردید یکی از دلایل اقبال تماشاگران به این فیلم شوخی های آن است. جایی که رئیس کلانتری وقتی در مقابل امیر، همه معضلات اجتماعی از جمله فقر، بیکاری، آنفلولانزای مرغی و داوری جشنواره فجر را به پای او می نویسد و به او می گوید: ”شما اومدین اساس زندگی اجتماعی را به هم بریزید” و یا هنگامی که جاهد دلیل پناهنده شدن یک ناشر به گینه بیسائو را چاپ کتاب شنل قرمزی عنوان می کند و می گوید که گفته اند جلد دوم عالیجناب سرخ پوش است! به عبارت دیگر کارگردان به جای خلق موقعیت های طنز، با اتکا به چند دیالوگ طنز، جریان کمیک فیلمش را به جلو می برد. چیزی که عکس آن را در فیلم “لیلی با من است” شاهد بودیم. به عبارت دیگر فیلم طنز ” همیشه پای یک زن در میان است” یک عقبگرد و پس رفت بزرگ در کارنامه کمال تبریزی است حتی اگر این فیلم رکورد فروش سینمای ایران را بشکند.

jamsil - کره - سئول
اقای کمال تبریزی واقعا کارگردان خیلی خوبی است من ارادتمندایشان هستم .کافی فقط مارمولک را ببینید .خیلی به جا ودرعین حال از حقیقت شروع کرده وبا کمال افتخار با تربیت الهام گرفته از منبع فیض صداقت ماجرا را خاتمه داده .به این میگن افکار روشن بینانه ..
دوشنبه 21 مرداد 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.