نقش معنویات در زندگی علی دایی تا چه میزانی است؟
خیلی زیاد است. آدم باید ابتدا تلاشش را بکند تمام برنامهها را از لحاظ فنی و تکنیکی پشتسر بگذارد. آخر سر معنویات بهعنوان بعد روحی و آرامشدهنده کار را تکمیل میکنند. اما من تا بهحال چندینبار هم گفتهام که در ورزشی مثل فوتبال کار و تلاش در مرتبه اول است و من با این اعتقاد به فوتبال وارد شدم.
نمونههای خاصی در ذهنتان هست که دعا باعث موفقیت شما شده باشد؟
همهجا! اسم حضرت فضه خادمه حضرت فاطمه (س) را شاید عده ای نشنیده باشند، اما قبل از اینکه ما برویم سوریه دوستم خواب ایشان را دیده بود که به من گفت وقتی به سوریه میروی حتما موفق هستی. برای همین هم وقتی من در سوریه بودم تنها دفعهای بود که اصلا قبل از بازی استرس نداشتم. البته باز هم این مساله را تاکید میکنم که ما در تهران خوب تمرین کرده بودیم. با این ذهنیت من روی نیمکت راحت بودم و با وجود اینکه ما 20 دقیقه اول تحتفشار بودیم اما من میدانستم که اگر 100 سال دیگر هم با سوریه بازی کنیم آنها نمیتوانند به ما گل بزنند یا ما را ببرند.
مثل اینکه قبل از بازی ایران و استرالیا هم یک نفر برای شما خواب دیده بود؟
بله، قبل از آن بازی هم یک نفر از دوستانم به من گفت که خواب دیده بازی دو - دو تمام میشود که همین اتفاق هم افتاد.
تسبیحی که معمولا هنگام بازیها بهدست میگیرید، چه تاثیری در شما دارد؟
تسبیح در دست گرفتن من یک مساله شخصی است، اما حالا تصمیم گرفتم که قبل از بازی صلواتهایم را بفرستم. چون آنقدر شما نوشتید و عکس گرفتید که من پشیمان شدم. البته شاید این کار من برای خیلیها به معانی دیگری تعبیر شود، اما این کار به من آرامش میدهد و نیرویی در من ایجاد میکند که میتوانم برنامههایم را عملی کنم. گاهی اتفاق میافتد که شبهای قبل از بازی تا چهار صبح با همکارانم بیدار هستیم و تیم حریف را آنالیز میکنیم. مشکلات تیم خودمان را میگوییم و دو ساعت بحث و تبادلنظر که چه کسی و در کجا بازی کند، اما وقتی قرار است تیم وارد زمین شود من میگویم تا اون (خدا) نخواهد هیچی نمیشود و باید دست به دامن بالایی شویم!
میپذیرید که هر کسی نان قلبش را میخورد؟
مطمئنا! پدرم حرف خوبی میزد. او همیشه به من میگفت که بگذار دشمنانت را هم همیشه داشته باشی .
با توجه به صحبتهای پدرتان با اتفاقات اخیری که میان شما و آقای مایلیکهن رخ داده، او را دشمن خود میدانید؟
اصلا! من وقتش را ندارم که به این مسائل فکر کنم. اگر قرار باشد زندگی من به این مسائل خلاصه شود که نمیتوانم کارهایم را انجام دهم. به ناموس زهرا من با او کاری ندارم و او حق دارد که با عقاید خودش زندگی کند.
حتی وقتی آرم دایی را از روی پیراهنش جدا میکند؟
دستش درد نکند! هرکسی میتواند آنطور که دوست دارد زندگی کند.
اما بهنظر میرسد که گاهی انتقادهای مطبوعات را با دشمنی اشتباه میگیرید.
برای من فرقی نمیکند که چه کسی مطلب را مینویسد. حرف من این است که چیزی بنویسید که به درد فوتبال بخورد. نه اینکه دائما بنویسید فلان جا چی شد؟ فلان کس چی گفت؟
بحث انتقادها در زمان برانکو هم وجود داشت و او معتقد بود که او هیچ نکته مثبتی از این انتقادها بهدست نمیآورد.
من خیلی چیزها دیدم. چون معمولا روزنامهها را برایم میگیرند و من در مغازه به آنها نگاه میکنم. وقتی سطر اول مطلب را میخوانم میدانم که در چه راستایی است و اگر مطالب آن بهدردم بخورد آن موقع آن مطلب را تا انتها میخوانم و خیلی از مسائل هم به من کمک کرده است. گاهی اتفاق افتاده که من یکسری از مسائل را فراموش کردم، اما با خواندن یک مطلب برایم یادآوری شده و بعدا به تفکراتم کمک کرده است.
قبل از جامجهانی که با شما صحبت میکردیم معتقد بودید که حضور در تیمملی (به عنوان مربی)برای شما زود است. حالا که در بطن کار هستید چه فکر میکنید؟
پست سرمربی تیم ملی جایگاه بزرگی است که نصیب هر کسی نمیشود. این لطف خداست که به جایگاهی برسی که فرصت داشته باشی به یک ملت 70 میلیونی خدمت کنی. من فکر میکنم که همه مربیان دوست دارند به چنین جایگاهی برسند. من هم دوست دارم به هر عنوانی به تیم ملی کشورم خدمت کنم، 12 سال که بهعنوان بازیکن در تیم ملی بودم حالا هم از اینکه در جایگاه مربی تیم ملی هستم افتخار میکنم . البته همان طور که شما گفتید من فکرش را هم نمیکردم که به این زودیها به این جایگاه برسم که مربی تیم ملی شوم چون میخواستم بعد از تیم ملی 4، 5 سال استراحت کنم. بعد در سایپا باشم اما خب اینطور قسمت بود. حالا هم پشیمان نیستم و فکر میکنم که اشتباه نکردم.
فکر نمیکنید که با توجه به جایگاه ویژه شما در میان مقامات AFC و FiFA میتوانستید در جایگاه مدیریتی عملکرد بهتری داشته باشید؟
شاید میتوانست این اتفاق بیفتد،اما اصلا من دوست ندارم که در کارهای مدیریتی(داخل کشور) شرکت کنم. چون مدیریت ورزشی در کشور ما سیاسی است و من دوست ندارم سیاسی باشم.
برگردیم به تیم ملی و اسامی 25 نفرهای که 5 نفر به آن بعدا اضافه شدند!
من همه اسامی را به صورت ۳۱ نفره از چند هفته قبل داده بودم به فدراسیون حالا که فدراسیون در اعلام اسامی ضعیف کار کرده به من ارتباطی ندارد.
در خبرگزاریها عنوان شده بود که شما پس از جلسه با آقای تاج نفرات جدید را اعلام کردید !
با وجود اینکه آقای تاج مسئول کمیته تیمهای ملی است و خودش هم قبلا فوتبالیست بوده اما تا به حال نشده با من در مورد فوتبال بحث کند و همیشه میگوید من از این کارها سردرنمیآورم!
آقای تاج در مورد مبلغ قرارداد شما گفته بود «اگر مبلغ قرارداد دایی را بشنوید گریه میکنید.» چرا؟
بله، درست میگوید. آقای تاج این صحبت را با توجه به پولهایی که در فوتبال ردوبدل میشود و در قیاس با مربیان سابق تیم ملی میگوید چرا شما در مورد آن مربی باشگاهی و مبلغ قراردادش حرفی نمیزنید و دائم دنبال قرارداد مالی دایی هستید.
با توجه به اردوی اسپانیا و رقابتهای غرب آسیا فکر میکنید که سرانجام تکلیف بازیهای غرب آسیا چه میشود؟ لیگ از 15 مرداد برگزار میشود بهنظر شما ما نباید بازیهای غرب آسیا را برگزار کنیم؟
در لیگ گذشته ما همین مشکل را داشتیم که با عجله بهدنبال اتمام لیگ بودید. اما حالا من یک سوال دارم اگر تیم ملی از گروهش صعود نمیکرد الان ایران در چه جایگاهی بود؟ تیم ملی صعود نکند فاجعه است یا در لیگ تاخیر بیفتد؟
علی دایی بهعنوان سرمربی تیم ملی با باشگاهها تعامل دارد؟
بله، من برنامهای به فدراسیون دادم که تا خرداد فصل آینده است و بر این اساس تیمهای باشگاهی میتوانند برنامههای خودشان را بهتر تنظیم کنند.
داستان دعوت کردن شما از پروین چه بود؟
محمد از خیلی از بازیکنان حاضر در لیگ بهتر است. او 18 گل در لیگ یک زده است. اما او هم برای من با سایر بازیکنان فرقی ندارد. باید بیاید تمرین کند تا ببینم چهکاره هست. چون بحث باشگاهی با ملی فرق میکند.
اما دعوت از محمد پروین برای حضور در تیمملی بهنظر خیلیها عجیب بود... چرا!
محمد پروین خیلی خوب در لیگ یک بازی کرد. شما آمار بازی و گلزنیهایش را ببینید. فکر نمیکنم کسی مثل او بوده باشد.
بعضیها میگویند با دعوت از محمد پروین شما سکوهای ورزشگاه را هم بهنفع خودتان بیمه کردید...
نه، اصلا اینجوری نیست. مگر قبل از اینکه محمد پروین دعوت شود. اتفاق بدی روی سکوها افتاده بود؟ این حرفها نیست. بهنظر من محمد پروین، بازیکن خیلی خوبی است و میتواند در تیمملی مثمرثمر باشد...
فکر میکنید موفق بشود؟ خیلیها معتقدند او حاشیه زیاد دارد؟
ببخشید، اگر مطمئن نبودم که موفق میشود هیچوقت دعوتش نمیکردم. البته او هم مثل بقیه باید بیاید سرتمرین و از خودش مایه بگذارد. اگر خوب تمرین کند قطعا موفق میشود.
خب اگر اینطور است چرا به باتجربههایی مثل مهدویکیا، علی کریمی یا وحید هاشمیان را بازی نمیدهید؟
در این مورد بارها گفتهام، تیمملی جای بازیکنان آماده است. مهدویکیا و وحید هاشمیان که مصدوم بودهاند و من هم از این ماجرا مطلع بودم. کریمی هم که زانویش ناراحت بود. ثانیا، مگر اینهایی که در تیم بازی کردند، بدتر از مهدویکیا، کریمی یا هاشمیان بودند؟! شما چرا اینقدر به اسمها کار دارید!هر کسی اماده باشد در تیم بازی می کند.
اما بعضیها فکر میکنند شما کینهای هستید...
اصلا و ابدا.
اهل تسویهحساب هم نیستید؟
هرگز.
بعضیها میگویند شما با مهدویکیا و کریمی (بعد از آن بلاهایی که سر شما در تیم ملی در آوردند که کسی به علی دایی پاس ندهد و یا اتفاقاتی که مهدوی کیا در جام ملتها برعلیه علی دایی راه انداخت و ... ) مشکل دارید؟
اصلا اینطور نیست. من با هیچکس مشکلی ندارم.
آنهایی که میگفتید تو چشم شما نگاه میکردند و پاس نمیدادند، چه کسانی بودند؟
این حرفها مال گذشته است. الان نیازی به این حرفها نیست. من به این چیزها فکر نمیکنم با هیچکس هم مشکلی ندارم.
در ورزش و فوتبال ما هرکسی که مشغول کاری میشود، سریعا بنای قبلیها را خراب میکند و خودش میخواهد چیز جدیدی بسازد...
نه، من از این رسمها ندارم.
اما شما تغییرات زیادی در تیم دادید.
عقیده من با عقیده نفرات قبلی فرق میکند. من دوست دارم تیمملی خیلی بهتر باشد. اگر قرار بود تغییری نباشد که دلیلی نبود من سرمربی باشم. همان نفرات قبل به کارشان ادامه میدادند.
اهل مشورت هم هستید؟
بله، مطمئنا.
مثلا با نفرات قبلی تیمملی مشورت کردهای؟
نه، اما با خیلیها صحبت کردهام. ضمن اینکه فکر میکنم خودم هم فوتبال این مملکت را خوب میشناسم. تمام بازیکنانی که الان میبینید من کنار آنها یا روبهروی آنها بازی کردهام. مطمئن باشید که اطلاعات من از فوتبال خودمان زیاد است. من هم مربی بودهام و هم بازیکن...
مثلا با چه کسانی مشورت کردهاید؟ با دستیارانتان هم مشورت میکنید؟
بله، اما آخر سر خودم تصمیم میگیرم.
یعنی دستیاران شما بهراحتی نظرشان را میدهند یا با ترس و لرز میگویند؟
نه عزیزم، باجرات نظرشان را میگویند. همه ما با هم رفیقیم...
شده با مربیان قدیمی ما که نتوانسته اند تیمملی را به جامجهانی ببرند، صحبت کنید؟
خود من ببخشید. سه دوره با تیمملی بودم که دو دورهاش به جامجهانی رفتیم و یک دوره در سال 2002 نتوانستیم به جامجهانی برویم. شرایط الان با آن موقع خیلی فرق کرده و باید به زمان نگاه کنید. ضمن اینکه هر کسی با من حرف زده باشد و مشورت درست داده باشد، مطمئنا قبول کردهام.
پس موبایل شما برای مشورت دیگران باز است؟
مسلما من نمیتوانم صبح تا شب پای موبایل بنشینم. گاهی اوقات در یک ساعت 80 تا میسکال دارم اما خب، وقتی سر تمرین هستیم یا جلسهای داریم، نمیتوانم موبایلم را جواب بدهم.
به احسان حاجصفی بازی دادید، اما در بازی با امارات او را خیلی زود تعویضش کردید! خیلیها گفتند این داستان مثل زمان مایلیکهن بود که شما را با گروسی تعویض کرد.
نه، اینطور نیست. اولا احسان در آن بازی خوب نبود، وگرنه بازی قبلی خیلی خوب بود. در ثانی شرایط تیم ما طوری بود که نتیجه برای ما مهم بود. زمان آقای مایلیکهن نتیجه خیلی اهمیت نداشت. این دو تا اصلا با هم قابلمقایسه نیستند.
یک عده عقیده دارند که شما ضد ستاره هستی. در حالی که وقتی برای تیمملی بازی میکردید، خودت ستاره بودی و روی مربی هم تاثیر میگذاشتی.
نه عزیزم، چرا ضد ستاره باشم. چرا نمیگویید عاشق بازیکن آمادهام! نمیدانم این ستارهها را از کجا آوردید. مگر بازیکن با بازیکن فرقی دارد؟ هرکسی خوب باشد و بتواند در تیمملی کمک کند، در ترکیب قرار میگیرد. فکر میکنم مهم راه استفاده از بازیکنان است و اینکه در چه موقعی به آنها بازی بدهی. وگرنه ستارههایی که خوب نباشند که به درد تیمملی نمیخورند.
همیشه به برانکو این انتقاد وارد بود که چرا از مسعود شجاعی خوب استفاده نکرده...
بله، این هم مثال خوبی است. واقعا به مسعود شجاعی شانس کمی داده شد. متاسفانه ما اسیر اسمها هستیم. مسعود همان بازیکنی است که با سه بازی در تی ملی برابر امارات و سوریه، به اوساسونا رفت. مربیاش در امارات به او اعتقاد نداشت، اما حالا اوساسونا او را خریده. مربیگری سلیقهای است.
در مورد معدنچی هم گفتند که بهخاطر یک مصاحبه او را دعوت نکردید.
کدام مصاحبه؟
ظاهرا معدنچی گفته که «هیچکس نمیتونه منو دعوت نکنه.»
من چنین چیزی نشنیدم. اولینبار است از شما میشنوم. اصلا اینطور نیست. مهرزاد آنقدر که از او انتظار داشتم، در بازی هایی که از او دعوت کردم خوب بازی نکرد. من که گفتم کیفیت بازیکن برای من مهم است. مثلا در مورد فریدون زندی میگفتند بهتر است پلیاستیشن بازی کند یا اینکه برود قبرس تعطیلات اما واقعا فریدون در تیم ما عالی بود. بعد از چند بازی هم کاملا آماده شد. واقعا در تاکتیک تیمی ما عالی کار کرد.
برنامه شما در سایپا چیست؟
من بهعنوان عضو هیاتمدیره آنجا هستم، همین.
یعنی این حرفهایی که میزنند و میگویند بازیکنان با قول شما برای تیمملی به سایپا میآیند، درست نیست؟
اصلا و ابدا. در مورد بازیکن گرفتن با من مشورت میکنند اما من در مسائل فنی دخالتی ندارم. مگر در مورد صابر میرقربانی این حرفها را نمیزدند. صابر بازیکن خیلی خوبی است اما میبینید که هنوز به تیمملی دعوت نشده...
بههر حال این حرفها هست...
بله، مثلا هاشم بیگزاده به من زنگ زد و گفت که چون عمل کرده، بعضیها به او گفتهاند از تیمملی خط میخوری اما به او گفتم خوب استراحت کن و بعد هم به تمرین برس چون اگر آماده باشی، حتما دعوتت میکنم. از این حرفها زیاد است اما من کار خودم را میکنم.
با روتهمولر چکار کردید؟
ما دو ساعت با هم صحبت کردیم. ایشان با فدراسیون فوتبال آلمان قرارداد دارد و از این به بعد فدراسیون است که باید در این رابطه مذاکره کند.
مثل همیشه پایان گفتوگو با علی دایی با صورت پرلبخند او همراه بود. دایی گرچه از دور تلخ و تند بهنظر میرسد اما به محض شکسته شدن یخ بیاعتمادیاش، فرد دیگری خواهد بود. همین دلیل هم هست که اکثر خبرنگارانی که با او مینشینند دیگر دلشان نمیآید چیزی علیهش بنویسند و احساس بهتری نسبت به او پیدا میکنند. مثل خود ما که قبل از مصاحبه، مقالهای داشتیم درباره بیاعتنایی دایی به بازیکنان ابومسلم. فعلا رفت به بایگانی.
گرچه موضع او نسبت به نقدها چندان باب طبع ما نیست، اما با توجه به کثرت روزنامههای ورزشی، میتوانیم حق را به دایی بدهیم.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|