این بار به سراغ زنی رفتیم که همچون دیگر زنان ایران اسلامی، الگوی خود را بانوی دو عالم قرار داده است. زنی که در اوج نشاط و جوانی انتخابی آگاهانه کرد و تصمیم گرفت سهمی از آن همه عشق و ایثار در طول 8 سال دفاع مقدس را داشته باشد و آنگاه بود که قدم در زندگی «سیدمحمدحسام آقاطاهری» گذاشت.
خبرگزاری فارس در آستانه روز میلاد حضرت فاطمه(س) به سراغ همسر «یک جانباز 70 درصد نابینا از هر دو چشم و قطع دو دست» رفته است.
گفتوگوی ما را با نرگس کیانیان که هماکنون یک دختر 10 ساله با نام «مریم» دارد، بخوانید:
* شما از قبل با آقای آقاطاهری آشنا بودید؟
نه! از طریق یکی از آشنایان با ایشان آشنا شدم و همدیگر را انتخاب کردیم.
* چی شد که این انتخاب را کردید؟
ماجرایش طولانی است. من سال 65 به دلخواه خودم برای ادامه تحصیل، رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه اهواز انتخاب کردم چرا که خوزستان را خیلی دوست داشتم. وقتی وارد خوزستان میشدم، احساس آرامش میکردم البته الآن هم اینگونه است.
* قبل از ادامه بحث بگوئید زمان تحصیل در جنگ، آن هم در اهواز، چه حالی داشتید؟
ما به رزمندهها حسودیمان میشد.
* برای کمک به مجروحان به بیمارستانهای اهواز میرفتید؟
بله! ما به بیمارستانهای مختلف اهواز میرفتیم و هر کاری که از دستمان بر میآمد برای مجروحان انجام میدادیم. البته ما در کار کادر پزشکی دخالت نمیکردیم بلکه کارهای جانبی مانند شستوشو و بتادین زدن به زخم، کمک به رزمندههای مجروح برای کارهایشان و غیره را انجام میدادیم. در حقیقت هر کسی هر کاری که انجام میداد، احساس افتخار میکرد.
* آن موقع چه حالی داشتید؟
انگار همراه رزمندهها شده بودیم. سعی میکردیم توفیق کمک به آنها را از دست ندهیم. یادم میآید یکی از رزمندهها را وقتی آوردند. تمام بدنش از ترکش سوراخ سوراخ شده بود و پزشک بیمارستان به ما گفت «بهتر است بتادین را رویش بریزید» و افزود «دردی که این رزمنده میکشد را اگر ما میکشیدیم، قالب تهی میکردیم».
راستش وقتی رزمندهها را با آن وضعیت میدیدیم احساس غم شدیدی میکردیم. اینکه چرا نمیتوانستیم به آنها کمک کنیم. گاهی آنقدر مجروح زیاد بود که روی زمین جای حرکت نبود و وقتی رزمندهای به شهادت میرسید برای اینکه خودمان را دلداری دهیم، میگفتیم. او چیز بالاتری میخواست و جایش اینجا نبود. خوش به این سعادتش.
* برگردیم به همان سؤال دوم، دوست داریم بدانیم انتخاب یک جانباز به عنوان همسر آیندهاتان چه دلیلی داشت؟
خب! همیشه با خودم فکر میکردم من که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. آخر میدیدم که رزمندهها با چه مظلومیتی سلامتشان را از دست میدهند. با خودم میگفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس میتوانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آنها را همراهی کنیم.
* برخورد خانواده و اطرافیان با این موضوع چه بود؟
به انتخابم احترام گذاشتند. من از مردم معمولی هیچ وقت ناراحت نشدم. هرگاه ما را در خیابان دیدند احترام گذاشتند. یادم میآید یک روز در خیابان مردی به سوی آقای آقاطاهری دوید. دستانش که از بازو قطع است را میبوسید و گریه میکرد.
مردم همیشه به آقای آقاطاهری احترام گذاشتند و ما این را همیشه دیدیم.
* روزهای سختی را گذراندید، درسته؟
سخت بود اما عنایت خدا همیشه شامل حال ما شده است. بگذارید یک مثال کوچک بزنم. ما یک پیکان داشتیم که هیچ وقت پیش نیامد این پیکان در بین راه خراب شود. گاهی اوقات همین که به دم در خانه میرسیدیم، خراب میشد و این چیزی نیست جز خواست خدا.
* خانم کیانیان، چه میشود که یک زن میتواند چون شما زندگی سخت و پرفراز و نشیب با یک جانباز را بپذیرد؟
ببینید! معتقدم که اول از همه خانمها باید خودشان را باور کنند. درست است که لطیف آفریده شدیم اما ضعیف آفریده نشدیم. منتهی باید ظرفیتهای بالقوه به بالفعل تبدیل شود. پس اول باید خانمها باور کنند که توانایی انجام خیلی کارها را دارند. البته توکل به خدا نباید فراموش شود.
* نظرتان درباره همسران جانبازان چیست؟
همسران جانباز سختیهای بسیار زیادی را تحمل میکنند اما هیچگاه لب به شکوه باز نکرده و در سکوت تحمل میکنند. آنها همه فرشتهاند. نه اینکه چون خودم همسر جانباز هستم این را میگویم بلکه واقعاً همسران جانباز فرشتههای روی زمین هستند. البته همه به جز من.
* به عنوان هدیه روز زن از آقای آقاطاهری چه میخواهید؟
چیز مادی نمیخواهم. جایگاه آقای آقاطاهری در آن دنیا خیلی بالاست و من نمیتوانم ادعا کنم که همیشه صبور و مهربان بودم. بالاخره یک روز خستگی، یک روز مریضی و غیره پیش آمده است. میخواهم ایشان مرا بابت دقایق و زمانهایی که ناملایمت داشتهام ببخشد و شفاعتم را کند.
* خانم کیانیان از مادر شدنتان بگویید؟ برای همسر یک جانباز این دوران بسیار سختتر از زنان معمولی است؟
در ابتدا فکر میکردم اگر فرزندم پسر باشد بهتر است و میتواند کمک دست آقای آقاطاهری باشد. آخر گاهی اوقات حضور من در کنار ایشان محدودیت دارد به همین دلیل فکر میکردم حضور فرزند پسر میتواند اوضاع را بهتر کند و پسر عصای دستشان شود اما راستش این جمله راست است که میگویند« خدا اگر کسی را خیلی دوست داشته باشد به او دختر میدهد».
* وقتی قرار بود 3 نفر شوید، چه حسی داشتید؟
وقتی قرار بود 3 نفر شویم، خیلی خوشحال بودم البته فکر میکردم که مسئولیتم سنگینتر شده است. بعضی اوقات به خودم میگفتم چرا بچهدار شدم و چگونه میخواهم این بچه را نسبت به شرایط پدرش توجیه کنیم. از سویی یک حالت خوشحالی و دلهره به خاطر این شرایط داشتم اما به این نتیجه رسیدم که خدا کمک میکند و به مرور زمان به آرامش رسیدم.
* دخترتان به این وضعیت پدر خو گرفت، درسته؟
بله! مریم از همان کودکی با دستان قطع شده پدرش بازی میکرد و همان طور که بزرگتر میشد شرایط پدر برایش طبیعی بود. از سویی لطف و عنایت خداوند نیز شامل حال ما میشد و دلهرهای که به خاطر فرزندم داشتم، رفع شد و او پدر را همان طور که هست پذیرفت و اکنون عاشق پدرش است.
* تا حالا پیش آمده که در روند کارهای اداری به خاطر جانباز بودن همسرتان دچار مشکل شوید؟
یک بار قرار بود مریم آندوسکوپی شود و چون کودک بود باید بیهوشش میکردند. به همین دلیل مسئولان بیمارستان گفتند که باید پدر مریم حتماً حضور داشته باشد و تعهد دهد. هر چقدر که ما گفتیم پدرش جانباز است و نمیتواند بیاید؛ نپذیرفتند. ما نیز مجبور شدیم که کلی مسیر را آن هم در ترافیک به خانه برگردیم و آقای آقاطاهری را با خود به بیمارستان ببریم. جالب اینکه همین که مسئولان آن بخش ایشان را دیدند. کلی شرمنده شدند و عذرخواهی کردند و اصلاً تعهد هم از ایشان نگرفتند.
* وضعیت معابر شهری را برای عبور و مرور جانبازان چگونه ارزیابی میکنید؟
متأسفانه پیادهروها هم سطح نیست و برای جانباز نابینایی مثل آقای آقاطاهری به هیچ وجه مساعد نیست. گاهی آنقدر پیادهروها نامساعد است که مجبور میشویم از کنار خیابان عبور کنیم و گاهی اوقات اتومبیلهایی نیز کنار خیابان پارک است و ما دیگر مجبور میشویم در خیابان تردد کنیم. حالا شما تصور کنید ماشینی از پشت سر میآید و راننده با خودش فکر میکند اینها چه افرادی هستند که بدون توجه دست در دست هم در خیابان تردد میکنند. البته وقتی از کنار ما میگذرند تازه متوجه میشوند که آقای آقاطاهری جانباز است.
*به نظرتان اگر بخواهیم به درستی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت داشته باشیم، باید چه کنیم؟
باید اقدامات فرهنگی از کلیشه بودن در آید. فیلمهایی که برای جانبازان ساخته و یا اقداماتی که برای آنان انجام میشود، به همین چند روز مناسبتهای مربوط به دفاع مقدس و روز جانباز و آزاده منتهی میشود. در حالی که میتوان از این کلیشهای بودن خارج شد و این برنامهها را در طول سال پخش کرد چرا که جنگ ما جنگ ارزشی بود و با فطرتها سازگاری داشت. پس نیاز به آموزش و یاد دادن نیست تنها باید یادآوری کرد. در حقیقت باید با روش باطنی پیش رویم و پیوسته خدا را یاد کنیم.
نرگس کیانیان آستین های همسر جانباز خود سید محمد حسام آقا طاهری را برای گرفتن وضو بالا میزند
نرگس کیانیان جوراب های همسر جانباز خود را برای گرفتن وضو از پایش در می آورد
سید محمد حسام آقا طاهری جانباز هفتاد درصد به همراه همسرش نرگس کیانیان در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار اجتماعی
محسن قوز فیش - نروژ - نروژ |
خداییش اجر این خانم را با هر چی که بسنجی کم گفتی!
اجرت با فاطماه زهر (س) |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
fati1378 - فرانسه - پاریس |
افرین به تو خانم عزیز من تو را درک می کنم انشااله همیشه خوش باشید از خداوند برای همه جانبازان وهمسراشان سلامت مخواهم |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
iranppp - آلمان - دوسلدورف |
عجب شیرزنی. |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
yasekabood6633 - ایران - اصفهان |
از وطن دوستان عزیز خواهشمندم مطالبی را که مورد مطالعه قرار می دهند نظر بدهند که افراد وطن فروش که تعداد انها هم انداک هست با اراجیفها که در سر دارند نتوانند در مورد جمهوری اسلامی ایران نظری بدهند.صلوات |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
hani_gooli - آلمان - بن |
این ادم ها ارزششون خیلی بیشتر از اینهاست امیدوارم خدا سایه اش رو بالاسر خانواده اش نگه داره اگر اینها نبودن معلوم نیست ما الان کجا بودیم چو چه می کردیم. |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
khasteh - فرانسه - استراسبورگ |
در این جمهوری....... چه لاشخورهایئ که با خون این عزیزان به نون و نوا نرسیدند. |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
markez - لبنان - بیروت |
دستت درد نکنه که واقعا ادم هستى من از طرف خودم از شما ممنونم امیدوارم که زنده باشید و سلامت |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
ehsan2008 - انگیس - لندن |
افرین به هر دوی شما.که واقعا از خود گذشته اید.خدا بهتون اجر بده و صبر. |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
parvaz39 - آلمان - هامبورگ |
یه نوع احساس شرمندگی بهم دست داد. امّا خیلی دلم میخواد بدونم از برکت سر ایشون چقدر
امثال آقای رفسنجانی کاسب شده و در ضمن چرا با خود آقای طاهری صحبتی نداشتید؟
|
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
maryam97 - مالزی - پنانگ |
چقدر کار این زن زیباست فقط ایمانشون هست که به اونها کمک میکنه خوشا به سعادتش. |
دوشنبه 3 تیر 1387 |
|
fardad - انگلستان - لندن |
یاس کبود اصفهان. تو یه جوجه اخونده ...... وطن فروش تویی و همپالگیات. حیوون بی شرم اونا رفتند شهید شدند و جانباز که دست دشمن به دست ناموس اون مملکت نخوره تا پلیس اون مملکت امروز عوض اون دشمن دست رو ناموس من و تو بلند کنه بعد تو عرب پ...... میچسبونی به جمهوری اسلامی و به ما بچه های اواره تو غربت هم میگی وطن فروش. بذار یه چیزیو بهت بگم.به خون اون شهیدا هم قسم میخورم که راستشو میگم اما قرار نیست باورش کنی. زمان جنگ خونه ما جنوب شهر بود. من بچه بودم. قاسم و رضا همسایه های مابودند. به جرم عرق خوری یه روز شلاق خوردند. هنوز یادمه قاسم بعد از شلاق با چه وضعی راه میرفت. چند هفته بعد جفتشون رفتند سربازی جبهه. با اختلاف دو هفته هم شهید شدند بعد شما ...... همه شهیدای مارو با وقاحت تمام میگید بسیجی بودند.ای لعنت بر شما که خون اون شهیدارو میچسبونید به خودتون و به اسلام ...... از خودتون. تو چی میدونی ما تو این غربت دور از خانواده هامون چی میکشیم که به ما میگی وطن فروش.بدبخت ماها اینجا خجالت میکشیم بگیم ایرانی هستیم.این مملکتی که شما.... بی ابرو کردید و با بی شرمی تمام خودتونو به اون شهیدایی میچسبونید که شلاقشون زدید. بچه هایی که اینجا الان نزدیک به 40 سال دارند نصف بیشترشون تو جبهه جنگیدند و همشون پناهنده اند و تمام وجودشون نفرت از این حکومته ولی اگه جنگ بشه من و تو نخواهیم رفت ولی اینا باز هم میرند بعد تو بی.... به اینا میگی وطن فروش. خیانتی که این رژیم به خون این شهیدا کرد منتظر باش که تاریخ به امید خدا قرار بالاخره بنویسش. بعد تو میمونی با یه خجالتی که تا مرگت همراه تو خواهد بود که وفادار این حکومت ننگین و شیطانی بودی. |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
shiva66 - هلند - خرونینگن |
یاس کبود. یه خورده چشماتو باز کن عزیزم. من خودم یه نفر اینجا می شناسم که از یرداران جبهه جنگ بود. فکر میکنم اندازه سالهای سن من و شما توی جنگ بود. خیلی چیزا هم حاضر بودن بهش بدن. اما پناهنده شد. میدونی چرا؟ یه خورده فکر کنی بد نیست. |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
alipourdk - دانمارک - لونگبو |
fardad - انگلستان - لندن
حقا که وطن فروشی کسی به شما نگفته که الاف شوید شما رفتین دنبال ایا شیتان . چون در ایران نتوانستید ایاشی کنید خدا بیشتر از الافت کند . لونگبو |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
mehraeen - ایران - تهران |
فداکاری و عشق این زن جدا از جنایتها و خیانتهای رژیم است . |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
koresh - انگلیس - لندن |
من اگه جای این مرد بودم اینقدر مردانگی داشتم که از دنیا ساده یه دختر ساده لوح استفاده نکنم دنیای خودخواهی و خرافات موج میزند امثال این مرد برای منافع اخوند گول خوردند و امثال این زن دل به خرافات دل خوش کرده و تن به بردگی دین مردسالار داده |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
clevermajid - ایران - مشهد |
منو یاد پدر شهیدم انداخت...... |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
فاتح - ایران - تهران |
fardad - انگلستان - لندن
لطفا جو گیر نشو . جوانانی که در جبهه ها جنگیدند کاملا به اسلام پایبند بودند و تمام افتخارشون شهادت در راه خدا بود . آنچه که باعث پیروزی ما در این 30 سال شده پایبندی مان به اصول محکم اسلام عزیزست و هر جا که شکستی رخ داده دلیلش دور شدنمان از فرامین قرآن و امامان معصوم بوده . لذا به شما توصیه میکنم بجای توهین به هموطنان خود اندکی فکر کن و سرنوشت ابدی خودت رو به این عمر کوتاه نفروش . زنده باد اسلام |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
CITY CENTER - امریکا - کالیفرنیا |
اجر هر دوشون با حضرت فاطمه (س)
اللهم عجل لولیک الفرج |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
ali-vienna - اتریش - وین |
درود بر این شیر زن، درد و بلاش بخوره بر سر همون ها که جنگ را الکی الکی ادامه دادند (منظورم اصلاً خدایی نکرده آیت الله خمینی نبود!!!!!!!!)
جالب اینکه، وقتی یک عکس از ملاقات جرج بوش با سربازان زخمی شده امریکایی گذشته بودند، همه فحش میدادند، حالا به به و چه چه رفت بالا.
فرق اون با این چیه؟
قوز فیش جان، بزرگ ترین توهین که به این زن میتونستی بکنی همین بود
و yasekabood6633 - ایران - اصفهان:
همشهری، آخه جمهوری اسلامی چی داره که ما خراب کنیم؟ اقتصاد درست داره؟ آبرو و اعتبار در سطح جهان داره؟ محبوبیت در بین مردم داره؟ آخه چی داره؟ |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
zartosht's girl - هند - بنگلور |
فاتح - ایران - تهران
چشمات رو باز کن زرتشتیها و مسیحیانی که خونشون واسه ایران ریخته شد ببینی. فامیل ما هم لابد مسلمون شده خبر نداشتیم؟! افتخار ما مردن واسه خاکمون بود نه مردن واسه تازی ملخ خور. |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
koresh - انگلیس - لندن |
شهیدان انسانهای نادان و برخی به زور به جنگ برده شدند وناخواسته در خدمت منافع شیطان اخوندهای انگلیسی قرار گرفتند شهادت مثل سقراط در راه اندیشه و اخلاق ارزش است نه خودکشی دینی در راه ظلم |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
khasteh - فرانسه - استراسبورگ |
خدا میدونه که کسایئ برای وطن رفتن و کشته شدن که حتی بعضی هاشون به خدا هم اعتقادی نداشتند چه برسه به جمهوری ........ اونوقت ببین منافع جنگ نصیب چه اشغالایئ شد ! |
سهشنبه 4 تیر 1387 |
|
koresh - انگلیس - لندن |
فاتح - ایران - تهران
کدام ارزشها سنگسار صیغه تن فروشی شرعی قطع دست و پا تجاوز به دختر باکره غیر از مسلمان بقیه کافر و نجس و قتلشان مباح زن عقلش ناقص و برای شهوت مرد جن دعا و خرافات حور پری ترور مخالف و هزاران دستور دیگر ان ارزشهایی است که شما از ان دم میزتید چه ارزشهایی |
چهارشنبه 5 تیر 1387 |
|
farj00n - کانادا - ونکوور |
koresh - انگلیس - لندن
بهتر است ... و بمیری وقتی معنی ایثار در راه وطن را نمی دانی !
تو به درد نوکری اربابات تو انگلیس می خوری و بس ! همان جا هم تا ابد بمون و در گند و تعفنی که الان دورت جمع کردی ...، در این سایت هم دیگه نیا ، چون تو کشوری به اسم ایران را نباید بشناسی و اخبارشو بخونی !
آن اندیشه و اخلاق را هم بزن به دیوار نگاه کن تو ، چون تو هنوز از انسانیت بوئی نبردی که بخوای حرف از اندیشه بزنی ! شرم بر ما که امثال تو هموطن ما باشی. |
چهارشنبه 5 تیر 1387 |
|
koresh - انگلیس - لندن |
farj00n - کانادا - ونکوور
از حرف زدنت معرفت اخوندی را نشان دادی ان انگلیس هم رفیق اخوند و مکاران بیسوادی چون تست اگه ضعیف و نادان نبودی که توهین نمیکردی نوچه |
پنجشنبه 6 تیر 1387 |
|
farj00n - کانادا - ونکوور |
برو همبرگرتو فلیپ کن ،الان رئیست می اندازتت بیرون !
دست انگلیس درد نکنه که امثال تو را جا داده ، آنجا هم هوا بارونیه ، بوی گندت جمع و جور میشه ! |
پنجشنبه 6 تیر 1387 |
|