معمایی بنام انگلیسی بودن

معمایی بنام انگلیسی بودن

به نظر من، بزرگترین ویژگی و جذابیت انگلستان و مردمانی که خود را انگلیسی می نامند آنست که تعریفی تاریخی برای ملیتشان ندارند
چهار بخش تشکیل دهنده پادشاهی متحد بریتانیا هریک روز ملی خاص خود را دارد و مبدأ هرچهار تاریخ به قدیسان دنیای مسیحیت مربوط است. چند روز پیش روز سن جورج بود و نوبت روز ملی انگلستان، ولی کمتر کسی این روز به یادش بود یا می دانست برای نشان دادن انگلیسی بودن چه باید بکند!

گوردون براون، نخست وزیر اسکاتلندی این دیار دستور داد پرچم انگلستان رادر کنار پرچم ملی بر فراز ساختمان های دولتی به اهتزاز درآورند، ولی چند سالی است که انگلیسی ها در جستجوی هویت گویاتری هستند.

بزرگترین مراسم امسال، که بیشتر به نمایش سیرک شباهت داشت تا روز ملی، در میدان ترافالگار لندن برگزار شد. با وجود کم لطفی جورج قدیس که بادی تند و بارانی سیل آسا پیشکش مریدانش کرد، برنامه ها متنوع بود. در یک غرفه، شیرچای و بیسکویت می فروختند و در غرفه ای دیگر سبزیجات و میوه های بومی انگلستان را به نمایش گذاشته بودند.

در کنار چند سخنرانی آتشین درباره "انگلستان همیشه سبزو خرم"، برای سرگرمی مردمی که از کنار این میدان بزرگ در وسط یکی از شلوغ ترین نقاط مرکز لندن می گذشتند، رقص و موسیقی ای برپا بود که به موسیقی و پایکوبی خاص مردمان آمریکای لاتین بیشتر شباهت داشت. ظاهرا، خود برگزار کنندگان هم نمی دانستند چه چیز را باید جشن بگیرند. پیشنهادهای من بماند برای آخر!

تلاش برای کشف هویت انگلیسی و حساسیتی که این "جستجو" در میان بعضی از مردمان بومی وسیع ترین بخش این جزیره بر انگیخته، بیشتر ناشی از گسترش احساسات ملی گرایانه در میان مردمان اسکاتلند و ویلز است که درحالیکه خوب می دانند اگر به زبان انگلیسی تکلم نکنند کلاهشان پس معرکه است، ولی می خواهند آموزش زبان های بومی سرزمینشان را در مدارس اجباری کرده و در مورد اسکاتلند، حتی راهشان را جدا کرده و استقلال سیاسی پیدا کنند.

بچه های انگلیسی، اسپاگتی را خوشمزه ترین غذا می دانند و پدر و مادرهای آنها، خورش هندی کاری جوجه با سس ماست را. بدون این " انگلیسی ها" انگلستان امروزی، انگلستان نخواهد بود.

پیامد اینگونه نمایش های ملی گرایانه از طرف همسایگان کوچکتر انگلستان و پافشاری حزب های محلی آنها بر داشتن زبان و آداب و رسومی جدا از برادر بزرگتر، واکنشی اغلب غیر دوستانه به بار آورده است. در مراسم میدان ترافالگار، اعتراض پر سر و صدای چند نفر که خود را لندنی و انگلیسی اصیل معرفی کردند این بود که چرا سراسر میدان با پرچم های سن جورج تزئین نشده است و مردم سرودهای میهنی سال های جنگ را فراموش کرده اند!! گویی اسکاتلندی ها و مردمان ویلز و ایرلند شمالی از جنگ معاف بودند. شاید به همین دلیل بود که در شهر منچستر، پلیس ۹ نفر را به علت سر دادن سرودهای نژاد پرستانه بازداشت کرد.

بر گردیم به روز ملی انگلستان. به نظر من، بزرگترین ویژگی و جذابیت انگلستان و مردمانی که خود را انگلیسی می نامند آنست که تعریفی تاریخی برای ملیتشان ندارند.

مردمانی که از زمان دو قرن تسلط رومی ها براین جزیره تا امروز، چه در جنگ یا صلح، با ملت های دیگر در هم آمیختند؛ از وایکینگ ها گرفته تا دیگر اروپائیان، ازسرزمین های دور و نزدیک همه آمدند، ماندند و" انگلیسی" شدند. مردمانی که پادشاه فرانسوی و هلندی داشتند و اصل و نسب خانواده سلطنتی فعلی شان هم آلمانی است؛ آنها هم آمدند و آنگلو ساکسون و انگلیسی زبان شدند.

انگلیسی های امروزی، غیر از بومیانی که در طی قرون، خون رومی و فرانسوی و آلمانی و هلندی و دهها ملل دیگر در رگهایشان جاری شد، بیشتر نسل دوم و سوم هندی ها و پاکستانی ها و بنگلادشی ها و مردمان جزایر دریای کارائیب و آفریقائی های مهاجر هستند که مثل اروپائیان در اینجا ریشه دوانده اند.

نقش آنها درتکامل آداب و رسوم و سلیقه های ملی انگلستان حیاتی و غیر قابل انکار است. دهها سال است که موسیقی مردمی این جزیره ریشه های بومی خود را فراموش کرده و تب و تاب آفریقایی و کارائیبی پیدا کرده است. بچه های انگلیسی، اسپاگتی را خوشمزه ترین غذا می دانند و پدر و مادرهای آنها، خورش هندی کاری جوجه با سس ماست را. بدون این " انگلیسی ها"، انگلستان امروزی، انگلستان نخواهد بود.

iroony - ایران - تهران
یکی از دوستان که در انگلستان تشریف دارند به ما توضیح میدهد با این اوصاف مردم جزیره هم به یکدیگر ناسزاهای نژاد پرستانه روا میدارند یا همدیگر رو به پایمال کردن حقوقشون متهم میکنند(مثل آنچه در ایران شاهد آن هستیم)و یا اینکه برخورد دولت با کشوری مثل اسکاتلند در مورد استقلالش چیست و مردم اسکاتلند ویلز و ایرلند شمالی اصولا استقلال طلب هستند یا خیر...ممنون .....
شنبه 7 اردیبهشت 1387

ali81_uk - انگلستان - منچستر
آی گفتی!!! منم میخواستم همینو بگم!!! دیگه اصالت رو اینجور چیزا از مد افتاده.
دو سال و نیم پیش که پا به این کشور گذاشتم در همون لحظه ورود، انگار یه ظرف اب یخ ریختن رو سرم!!! اینجا 180 درجه با اون تصوری که من از اروپا داشتم فرق میکنه... مخصوصا شهری که من هستم «منچستر» و بصورت مشخص «راشولم» که دقیقا ادم به یاد اسلام اباد پاکستان و کلکته هند می افته!!!
حالا میفهمم که چرا تو ایران میگفتن اونور اب همش سرابه!!
شنبه 7 اردیبهشت 1387

farhad_uk - انگلیس - لندن
ای بابا هیچ ملتی مثل ما ایرانها عاشق کشورشون نیستاند درود بر پهلوی نه ابی نه قرمز دنیا و برق شیراز
یکشنبه 8 اردیبهشت 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.