اظهارات یک دختر جوان در خصوص عامل جنایت شهرک صدف فاش کرد مرد جوان در پی عشق پنهانی و برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش زن و نوزاد چهارماهه خود را به قتل رسانده است.
به گزارش خبرنگار ما متهم 22 ساله که محمدجواد نام دارد ساعت 30/6 صبح روز چهارشنبه 21 فروردین ماه همسر 24 ساله اش به نام نجمه و کودک چهارماهه اش به نام پارسا را به قتل رساند. او یک ساعت و نیم بعد به محل کارش رفت و به خاطر جراحتی که در پی این جنایت در دستش ایجاد شده بود مرخصی گرفت و به منزل مادرش مراجعه کرد. وی بدون آنکه حرفی از کشتن اعضای خانواده اش بزند به استراحت در آنجا پرداخت و سرانجام ساعت 30/9 شامگاه همان روز به همراه مادر و خواهرش به منزل خود بازگشت و با صحنه سازی پلیس را در جریان کشته شدن نجمه و پارسا قرار داد. وی همان روز با توجه به سرنخ های موجود به عنوان مظنون اصلی قتل بازداشت شد و سرانجام در بازجویی های تخصصی در برابر حسین اصغرزاده - بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی - به جنایت هولناک خود اقرار کرد و گفت به خاطر بیکاری و مشکلات مالی از بچه دار شدن بسیار ناراحت بوده و همین مساله وی را به فردی عصبی تبدیل کرده بود.
محمدجواد توضیح داد شب قبل از قتل پارسا گریه می کرد و نجمه هم نمی توانست او را آرام کند. «گریه های پسرم تا 4 بامداد ادامه یافت و مرا به شدت عصبی کرد به همین خاطر نیز ساعت 30/6 صبح او و همسرم را کشتم.»
در کنار اعترافات مرد 22 ساله تحقیقات نشان داد وی که چهار سال قبل با همسرش آشنا شده و بعد از یک سال و نیم نامزدی با او ازدواج کرده بود پیش از این نیز بر سر مسائل مختلف با نجمه اختلاف داشته و حتی یک بار تصمیم گرفته بود او را طلاق دهد. با روشن شدن جزئیات قتل مادر و پسر، محمدجواد برای ادامه تحقیقات به اداره 10 پلیس آگاهی انتقال یافت تا اینکه دیروز دختری جوان با حضور در شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران ابعاد تازه یی از کشتار در شهرک صدف را برملا کرد. این دختر از نقشه قبلی محمدجواد برای از بین بردن همسرش خبر داد و گفت؛ من دو سال قبل در دانشگاه با محمدجواد آشنا شدم و او که خودش را مجرد معرفی کرده بود، باب دوستی با من را باز کرد و با ابراز علاقه گفت قصد دارد با من ازدواج کند. پس از گذشت مدتی از این جریان محمدجواد اظهاراتش را تغییر داد و گفت؛ با دختری دیگر عقد کرده اما بدون برگزار شدن مراسم عروسی به خاطر مشکلات به وجود آمده قصد دارد وی را طلاق دهد. این مساله شکل رابطه ما را تغییر داد و من به محمدجواد گفتم به خاطر ازدواج اول وی و همچنین وضع مالی نامناسبش پدرم به خواستگاری او جواب رد خواهد داد. با این وجود محمدجواد همچنان اصرار داشت به دوستی اش با من ادامه دهد. وی به من گفت چون در حال حاضر باید اقساط مهریه نامزدش را بپردازد وضع مالی اش مساعد نیست اما به زودی پولدار می شود. به هر حال دوستی من و محمدجواد در سایه دروغگویی ها و فریب های وی ادامه یافت. هرگاه هم به محمدجواد می گفتم رابطه ما سرانجام خوبی نخواهد داشت او توجهی نمی کرد و حتی یک بار چاقویی زیر گلویم گذاشت و گفت اگر بخواهم از جدایی مان حرف بزنم ابتدا من و سپس خودش را می کشد. در نارضایتی و سکوتی اجباری هر از گاهی با این مرد به تفریح می رفتم تا اینکه فهمیدم وی متاهل و همسرش باردار است. پس از آن بود که به محمدجواد گفتم دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم به خواسته اش عمل کنم. محمدجواد که خود را در بن بست دیده بود به من گفت سمی خریده تا با ریختن آن در غذای نجمه، جنین او را سقط کند.
دختر جوان ادامه داد؛ از آن زمان به مدت 5 ماه هیچ ارتباطی با محمدجواد نداشتم تا اینکه یک روز که والدینم در منزل نبودند او سوار بر موتورسیکلتش به مقابل خانه ما آمد و در حالی که یک گالن بنزین در دست داشت گفت آنجا را به آتش می کشد من هم از ترس پذیرفتم به دوستی ام با وی ادامه دهم تا اینکه صبح روز حادثه به من تلفن زد و گفت افرادی نجمه و پارسا را کشته اند. محمدجواد به من گفت چون احتمال دارد پلیس به وی مظنون شود نباید به موبایل او زنگ بزنم یا برایش پیامک بفرستم. البته او به من اطمینان داد که خودش در این قتل نقشی نداشته است. محمدجواد گفت پس از گذشت چند روز خودش با من تماس می گیرد و رابطه مان را مجدداً به حالت عادی بازمی گرداند.پس از اظهارات این دختر جوان مشخص شد هر چند محمدجواد مردی عصبی بود و از مشکلات اقتصادی رنج می برد اما این مسائل و گریه شبانه کودکش تنها انگیزه او از این جنایت نبوده و وی قصد داشته با برداشتن نجمه و پارسا از سر راهش به دختر مورد علاقه خود برسد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|