اما آنچه در آلمان به موضوع روز تبدل شده تنها منحصر به این کشور و آلمانی ها نیست؛ فقر ممکن است گریبانگیر هر سالمند شهروند اتحادیه اروپا، از جمله مهاجران ساکن این منطقه شود.
پیری در غربت
با افزایش فقر در میان سالمندان در اروپا، مهاجرین هم در پیری در شرایط دشواری قرار می گیرند.
ایرانیان میانسالی که کمی پس از انقلاب به کشورهای خارجی مهاجرت کرده اند، اکنون سنین سالخوردگی خود را پشت سر می گذارند. شمار زیادی از آنها فرصت نیافتند که با درآمد شغلی و پرداخت بیمه بیکاری برای دوران سالخوردگی خود سرمایه ای بیاندوزند.
مشکل دیگر سالمندان مهاجر ایرانی نپذیرفتن و کنار نیآمدن با شرایطی است که با آن درگیر هستند. تصور آنها از زندگی سالخوردگی نوعی است که آنرا در ایران دیده بودند. عدم امکان نگهداری از سالخوردگان در خانه و یا مراقبت دائم از سوی فرزندان نیاز آنها به امکانات دولتی را افزایش داده است.
![]() | ![]() ![]() |
این امکانات که برای مثال در آلمان به شکل انجام خدمات از سوی مراکز کلیسایی و یا مراکز خدمات دولتی یا خصوصی است همواره آن چیزی نیست که خواست سالمندان مهاجر ایرانی ساکن این کشور را تامین کند.
"من دلم نمی خواهد به خانه سالمندان بروم اولا برای اینکه آنجا خانه آخر است و همینکه به آنجا بروم چند وقت دیگر می میرم و دوم اینکه من در آنجا دق می کنم. نمی توانم با هیچکس حرف بزنم. بچه هایم که در نقاط مختلف دنیا پراکنده هستند و دخترم هم که اینجاست نمی خواهد یا شاید هم نمی تواند از من نگهداری کند."
اینها را "زهرا" می گوید که بیش از ۲۰ سال است در آلمان زندگی می کند.
ندانستن زبان
راه حل دیگر غیر از رفتن به خانه سالمندان استفاده از خدمات موسساتی است که در خانه ها به پیران رسیگی می کنند. فرم این خدمات با توجه به وضعیت جسمی سالمندان متفاوت است از سرزدن هفته ای یکبار تا روزی چند بار متغییراست.
"آنا ماریا" فیلیپنی است و سالها در دفتر خدمات کلیسایی کاریتاس به سالمندان یاری می رساند. او می گوید: "بیشتر کسانی که من به آنها رسیدگی کرده ام مهاجرین بوده اند و ایرانیان زیادی به خصوص در سالهای اخیر به این جمع اضافه شده اند. مشکل من این است که عده ای از آنها مسلمانانی هستند که دلشان نمی خواهد به دلایل مذهبی کسی به خانه شان برود و در زندگیشان دخالت کند."
او در ادامه می افزاید: "مشکل عمده مسئله ندانستن زبان است که برقراری ارتباط با آنها را مشکل می کند. ایرانیان به خصوص تمایل دارند که یک هموطنشان به سراغشان برود."
با افزایش عمر مهاجرت در میان ایرانیان، پیری در غربت به موضوع تازه ای تبدیل می شود که با توجه به گستردگی مهاجرت در سال های بعد از انقلاب و نبود تجربه ای از این دست، باید راه چاره تازه ای برای آن یافت.
![]() | ![]() ![]() |
گروهی از سالمندان ایرانی که هر هفته در یک مرکز فرهنگی جمع می شوند از خوشی ها و آلام پیری در غربت چنین می گویند: "در غربت پیری سخت تر است. امکانات رفاهی از ایران بیشتر است اما همدلی کمتر است. در ایران آدم زودتر پیر می شود ولی خوب ناز آدم را بیشتر می کشند. در ایران پیرها برای خودشان ارج و قربی دارند ولی اینجا کسی آدم را تحویل نمی گیرد."
یکی از ایرانیان ساکن خارج کشور که به فکر کمک به سالمندان بوده، "غزاله شفیعی" است که در پاریس دفتر خدماتی برای سالمندان دائر کرده است: "در فرانسه هم موضوع فقر در میان سالمندان از موضوعات مطرح است و دولت به دنبال یافتن راه حل هایی در این زمینه بوده. در فرانسه ۲۵هزار نفر بالای صد سال زندگی می کنند و با افزایش تعداد پیران نیاز به نیرو و سازمانهایی که به آنها کمک کنند بیشتر می شود."
خانم شفیعی می افزاید: "در میان پیران ایرانی که تحت مراقبت ما هستند، برخورد با وضعشان متفاوت است. عده ای از این خدمات قدردانی می کنند و گروهی دیگر با توجه به موقعیت اجتماعی، مالی خود آنرا در شان خود نمی دانند."
هشداری به وضعیت پیران در آینده و فقری که زندگی سالخوردگی آنها را تهدید می کند، نگرانی بیشتری را متوجه وضعیت مهاجرین می کند که به هرحال معمولا در مقایسه با شهروندان اروپایی از امکانات اجتماعی کمتری برخوردار هستند.
|
|
|
|
|
|