فروشنده ماهواره راننده مسافرکش را به قتل رساند

فروشنده ماهواره راننده مسافرکش را به قتل رساند
فروشنده ماهواره که مرد راننده یی را قربانی یک اشتباه کرده و وی را در مرکز پست برق شهرستان ملارد به قتل رسانده بود دیروز محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه محاکمه این متهم علی دلداری نماینده دادستان تهران در جایگاه قرار گرفت و از کیفرخواست صادره دفاع کرد. وی گفت؛ هفتم مرداد ماه سال 85 ماموران گشت کلانتری ملارد حین انجام وظیفه به یک ماشین پراید که در کنار جاده رها شده بود مشکوک شدند و آن را مورد بررسی قرار دادند. ماموران متوجه شدند جنازه مردی در صندوق عقب خودرو پنهان شده است. به دستور بازپرس ویژه قتل جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و بررسی های اولیه نشان داد شب قبل از پیدا شدن جسد مرد جوانی به نام مرتضی به کلانتری مراجعه کرده و مدعی شده شاهد یک قتل بوده است.با شناسایی هویت مقتول مشخص شد وی مردی 65 ساله به نام علی است که در پست برق ملارد به قتل رسیده است. در ادامه تحقیقات حسین - متهم به قتل- دستگیر شد و در جلسات بازپرسی به قتل اعتراف کرد. او از نظر دادسرا مجرم است و من به عنوان نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی را دارم، اما در خصوص مرتضی متهم ردیف دوم پرونده، وی ابتدا از نظر دادسرا مبرا شناخته شد اما با اعتراض اولیای دم، پرونده در دادگاه عمومی شهریار مورد بررسی قرار گرفت و قاضی دادگاه وی را نیز مجرم تشخیص داد و با توجه به کیفرخواست تقاضای رسیدگی در این خصوص را هم دارم.سپس فرزندان مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفتند و برای متهم ردیف اول تقاضای قصاص و برای مرتضی متهم ردیف دوم درخواست مجازات کردند.یکی از دختران مقتول گفت؛ اگر مرتضی در اداره را باز نمی کرد متهم ردیف اول نمی توانست پدر من را به داخل ساختمان ببرد و به قتل برساند. به همین خاطر او نیز باید مجازات شود.در ادامه به دستور قاضی کوه کمره یی - رئیس شعبه 74 دادگاه کیفری - حسین متهم ردیف اول در جایگاه حاضر شد و گفت؛ اتهام قتل عمد را قبول دارم و علی با ضربات چاقوی من کشته شد اما هیچ قصدی برای قتل وی نداشتم.

وی ادامه داد؛ من اپراتور برق هستم و در اداره برق ملارد کار می کردم. دو هفته بود که از پست ملارد به جای دیگری منتقل شده بودم، اما هنوز وسایلم آنجا بود. من در اوقات فراغتم به فروش و نصب تجهیزات ماهواره می پرداختم. چون تازه خانه خریده بودم و باید قسط می دادم احتیاج به پول بیشتری داشتم. چند روز قبل از حادثه سیروان، مردی که از وی ریسیور می خریدم، پیشم آمد و گفت 30 دستگاه ریسیوری که خواسته بودم در یک خودرو است و او کرایه ماشین را هم داده است.من چند لحظه به داخل خانه رفتم اما همین که به کوچه بازگشتم سیروان گفت راننده اتومبیل حامل ریسیورها متواری شده و دستگاه ها را هم برده است. پول ریسیورها را داده بودم، باید مرد راننده را پیدا می کردم. به سیروان گفتم اگر محدوده یی را که ماشین گرفتی بگردیم راننده را پیدا می کنیم.متهم در ادامه اعترافاتش گفت؛ در این مدت مرتب با سیروان در ارتباط بودم و فشار می آوردم که راننده را پیدا کند. تا اینکه روز حادثه تماس گرفت و گفت مرد راننده پراید سواری است که اکنون در میدان شاه عباسی کرج منتظر مسافر است، بلافاصله خودم را به آنجا رساندم و از طریق مشخصات ماشین که سیروان داده بود آن مرد به نام علی را پیدا کردم، به بهانه دربستی سوار ماشین شدم و او را به محل پست برق ملارد کشاندم. روز جمعه بود، مرتضی آن روز کشیک بود. مرتضی را راضی کردم در را برایم باز کند. همراه علی وارد ساختمان پست شدیم. به سیروان زنگ زدم و گفتم آنجا هستیم. قرار شد من علی را معطل کنم تا سیروان برسد چون راننده با سیروان طرف حساب بود. بیشتر از 45 دقیقه گذشت و سیروان نیامد، بهانه می کرد و می گفت؛ نتوانسته آدرس پست برق را پیدا کند، علی متوجه شده بود که من قصد دارم معطلش کنم و خواست بیرون برود، من در را بستم تا او را نزد خودم نگه دارم. در این هنگام مرد راننده شروع به مقاومت کرد و گفت؛ هفته پیش هم به همین طریق از او زورگیری کرده اند و اجازه نمی دهد این حادثه دوباره تکرار شود. بعد چاقویی درآورد و ضربه یی به گونه من زد. من هم چاقویی از وسایلم درآوردم و ضربه یی به سینه اش زدم، علی غرق در خون روی زمین افتاده بود. در همین حین مرتضی رسید و گفت اگر علی فرار کند علیه مان شکایت می کند. من هم پس از شنیدن این حرف ضربات بعدی را زدم و علی کشته شد.

حسین اضافه کرد؛ بعد از قتل فهمیدم سیروان حقیقت را به من نگفته بود و علی آن راننده سارق نبود اما کار از کار گذشته بود. جسد را داخل صندوق عقب پراید گذاشتم و در بیابان رها کردم اما سرانجام دستگیر شدم.پس از دفاعیات این مرد مرتضی متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد و گفت؛ من اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم چون نمی دانستم حسین چه قصدی دارد و برای چه می خواهد وارد محوطه پست برق شود. وقتی حسین تماس گرفت به من گفت برای انجام یک کار کوچک به پست می آید. پذیرفتم چون او همکار من بود و مدت ها با هم کار کرده بودیم. حسین با مردی پراید سوار وارد پست شد، من هم برای سرکشی رفته بودم. صدای تهویه های پست برق هم آنقدر زیاد است که چیزی از مکالمات شان نمی شنیدم. بعد به اتاقم رفتم و چند دقیقه یی استراحت کردم. سپس صدای فریادهای حسین را شنیدم، بیرون رفتم و دیدم مرد پرایدسوار غرق در خون است، وحشت زده شدم. حسین جسد را در صندوق عقب خودرو گذاشت، بعد هم زمین را که خون آلود بود شست. متهم افزود؛ من قبل از اینکه پست را تحویل دهم به خاطر اینکه بدحال بودم به خانه ام برگشتم. به همسرم گفتم شاهد چه صحنه یی بودم. به پلیس زنگ زدم و به من گفتند باید به کلانتری اندیشه خبر دهم. حدود 9 شب بود که به کلانتری اندیشه خبر دادم و بعد هم با ماموران سراغ حسین رفتیم و بازداشتش کردند.

بعد از دفاعیات دو متهم پرونده و وکیل مدافع حسین، پنج قاضی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران (کوه کمره یی، تردست، باقری، سالاری و معتمدی) برای تصمیم گیری در خصوص پرونده وارد شور شدند.
pakzad - ایران - آذربایجان
واقعا دلخراش بود
خدا یه خانوادش صبر بده
چهار‌شنبه 21 فروردین 1387

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.