البته این تهدید عملی نشد و پس از مذاکره مسئولین باشگاه شیرین فراز با سران سازمان لیگ، این تیم بازی خود مقابل تیم مس کرمان در هفته بیست و چهارم لیگ را برگزار کرد.
پیش از این استقلال اهواز، یکی دیگر از دو باشگاه خصوصی در میان 18 باشگاه حاضر در لیگ برتر فوتبال ایران نیز چندین بار تهدیدهای مشابهی را مطرح کرده بود که همگی بینتیجه ماندند.
مشکلات این دو باشگاه به خوبی نمایانگر یکی از معضلات بزرگ در فوتبال ایران است و آن اینکه مالکیت خصوصی در ساختار فعلی فوتبال ایران امری بسیار دشوار است.
علت اصلی آن هم به اعتقاد کارشناسان این است که آزادسازی باید بر خصوصیسازی مقدم باشد، در حالیکه در بازار ورزشی ایران شرایط آزاد و رقابتی وجود ندارد.
استقلال و پرسپولیس
با وجود اینکه مسئولین همواره تاکید میکنند که به حکم برنامه چهارم توسعه و همچنین اصل 44 قانون اساسی، باشگاههای ورزشی دولتی هم باید به بخش خصوصی واگذار شوند و همواره از مزایای فراوانی که واگذاری باشگاهها به بخش خصوصی برای توسعه فوتبال ایران در پی دارد صحبت میشود، اما تاکنون ارادهای واقعی برای خصوصیسازی باشگاههای فوتبال وجود نداشته است.
به عنوان نمونه، در مورد پرسپولیس و استقلال، بزرگترین باشگاههای فوتبال ایران، مجوز واگذاریشان در سال 84 به تصویب هیات وزیران رسید و به سازمان خصوصیسازی نیز تفویض شد.
در همان زمان حتی کارشناسانی برای تعیین قیمت واقعی باشگاه پرسپولیس معرفی شد، اما به دنبال انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان رییس جمهور و با توجه به تغییر و تحولات آن دوره سازمان تربیت بدنی، موضوع واگذاری پرسپولیس نیز متوقف ماند.
در دوره دولت فعلی، با انتصاب مقامات نزدیک به دولت در هیات مدیره پرسپولیس و استقلال توسط محمد علیآبادی، معاون رییس جمهور و رییس سازمان تربیت بدنی که سازمان متبوعش مالک اصلی این دو باشگاه است، حتی در مسیری مخالف خصوصیسازی نیز حرکت میشود.
مقاومت دربرابر خصوصی سازی
چندی پیش، امیررضا خادم، رییس کمیته تربیت بدنی مجلس هفتم نیز پس از جلساتی با مدیران و مسئولین باشگاههای دولتی، از مقاومت آنها برای واگذار شدن به بخش خصوصی خبر داده بود.
واگذاری باشگاهها به بخش خصوصی در ایران از طریق سازمان خصوصیسازی انجام میشود، و با توجه به زیانده بودن اغلب باشگاهها، واگذاری آنها باید به صورت مزایده و خارج از بورس صورت بگیرد.
اما از آنجایی که باشگاههایی مثل پرسپولیس و استقلال علیرغم سابقه طولانیشان داراییهای فیزیکی خاصی نیز ندارند و باید منابع انسانی و بازیکنان آن ارزشگذاری شوند، و همچنین به دلیل شفاف نبودن صورتهای مالی و عدم ثبت قراردادهای بازیکنانشان، قیمتگذاری باشگاهها نیز با مشکلاتی روبرو است.
اما حتی اگر ارادهای هم برای خصوصیسازی باشگاههای فوتبال در ایران وجود داشته باشد و این باشگاهها واقعاً به بخش خصوصی واگذار شوند، در ساختار اقتصادی ایران بعید است که بخش خصوصی بتواند از عهده باشگاهداری برآید و بتواند تنگناهای مالیای را که شیرین فراز کرمانشاه و استقلال اهواز با آن مواجهاند، حل کند.
دست بسته باشگاه ها برای کسب درآمد
در واقع باشگاههای فوتبال، به دلیل ساختار غیرآزاد اقتصاد ایران و فقدان قوانین لازم، منابع درآمدی بسیار محدودی دارند.
بزرگترین مانع درآمدزایی باشگاههای ایران، امتناع صدا و سیما از پرداخت حق پخش مسابقات به باشگاههاست که اصلیترین منبع درآمد در ورزش محسوب میشود.
علاوه بر آن عدم رعایت قانون حق مولف (کپیرایت) در ایران، کسب درآمد از محل فروش پیراهن تیم و اقلام تجاری هواداران (Fan articles) که دارای نشان باشگاه هستند را نیز بسیار دشوار میسازد.
مقایسه منابع درآمدی لیگ برتر فوتبال ایران با پنج لیگ بزرگ جهان به خوبی نشاندهنده ساختار متفاوت در بازار فوتبال ایران است.
فروش حقوق پخش تلویزیونی در فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، انگلیس و آلمان به ترتیب 56، 56، 51، 31 و 29 درصد کل درآمدهای باشگاهها را تشکیل میدهد.
حمایت های مالی (اسپانسرینگ) و فروش اقلام تجاری نیز به ترتیب 28، 25، 25، 35 و 44 درصد است. اما در ایران، در سه دوره نخست لیگ برتر فوتبال، اصلیترین منابع درآمد، تبلیغات (73 درصد) و فروش بلیت (23 درصد) بوده است.
مادامی که این مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران برطرف نشوند و آزادسازی اقتصادی انجام نگیرد، واگذاری باشگاههای فوتبال به بخش خصوصی نه تنها دردی را از فوتبال ایران دوا نمیکند، بلکه چه بسا ممکن است به مشکلات آن نیز بیفزاید.
|