جذابیتها و مشکلات نمایندگی مجلس شورای اسلامی

جذابیتها و مشکلات نمایندگی مجلس شورای اسلامی

قهرمان بهرامی حالا دیگر شصت سال دارد، او 48 ساله بود که تصمیم گرفت خودش را نامزد نمایندگی شهرستان لنجان در استان اصفهان بکند اما در آن زمان یعنی انتخابات مجلس پنجم نتوانست رأی اکثریت را جلب کند .

چهار سال بعد وقتی مبارکه پس از تقسیمات جدید کشوری برای نخستین بار به عنوان شهرستانی مستقل از شهرستان لنجان صاحب کرسی در مجلس شد، آقای بهرامی توانست در انتخابات مجلس ششم رقبایش را کنار بگذارد و یکی از مستأجران چهار ساله "خانه ملت" شود.

با این حال او در انتخابات بعدی نتوانست از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و مهر ردصلاحیت روی پرونده اش نشست.

قهرمان بهرامی مدرک کارشناسی (لیسانس) مدیریت بازرگانی دارد، بازنشسته شرکت ذوب آهن اصفهان است و قبل از نمایندگی بیمارستانی را در مبارکه اداره می کرده است.

آقای بهرامی در گفتگو با ما از مشکلات و جذابیتهای دوران نمایندگی اش می گوید:


با چه شعارهایی در انتخابات مردم را بسوی خود جلب می کردید تا به شما رأی بدهند؟

هر زمانی برای خودش شعارهای خودش را دارد، آن زمان هم شعارهای خاص خود را داشت مانند اندیشه آزاد و دیگر شعارهایی که در دوره اصلاحات رایج بود.

اینها شعارهای روز بود و ما از این شعارها استفاده کردیم، مردم از این شعارها استقبال کردند، حضور مستمر چند ساله من در شهرستان و آشنایی ام با مردم عادی نیز باعث موفقیتم در کسب آرای اکثریت مردم شد و وارد مجلس شدم.

توی شهرتان شما از قوم یا طایفه خاصی بودید که مثلاً مردم طایفه یا قومتان به شما رأی داده باشند؟

نه! قوم و طایفه ما خیلی هم بزرگ نبود، طایفه ای معمولی بود ولی من بنا بر موقعیت شغلی که قبل از نمایندگی ام داشتم، سر و کارم با مردم زیاد بود؛ سالها مدیر بیمارستان بزرگی بودم که این باعث آشنایی ام با مردم شد، بخصوص در دوران جنگ که با مجروحان جنگی سرو کار داشتم.

گذشته از این بیرون از کار هم ارتباط تنگاتنگی با مردم داشتم وگرنه من پول زیادی نداشتم و با اندک هزینه در مبارزه انتخاباتی شرکت کردم.

 
 مردم عادی بیشتر در شهرستانها از وظایف نمایندگان آگاه نیستند، فکر می کنند که نماینده در مجلس تمام اختیارات و قدرت را دارد، کلید بانک مرکزی در اختیارش است و تمام وزرا زیر نظرش هستند مثلاً یکی می آید و ازش ماشین می خواهد و می گوید از وزیر بگیر اگر نداد استیضاحش کن
 
قهرمان بهرامی

حال چند سالی گذشته و دیگر گفتن این مبلغ محرمانه نیست، می شود بگویید چقدر هزینه تان شد؟

این هیچوقت برای من محرمانه نبوده و همیشه هم گفتم، من در دوره ششم بیست میلیون تومان هزینه کردم در صورتی که رقبایم حدود صد تا دویست میلیون هزینه شان شد.

البته تعداد زیادی از دوستان و بستگان برای من مجانی کار کردند و انتظاری هم نداشتند، اعتقاد من این بوده که نامزد نمایندگی آن قدر باید هزینه کند که فردا شد وامدار مردم نباشد، بعضی از نمایندگان خودشان را وابسته می کنند به سرمایه داران و بعد هم مجبور می شوند به آنها وابسته بمانند و فقط مخصوص آنها فعالیتهایی بکنند.

یعنی واقعاً چنین اتفاقی می افتد؟

به هر حال این موضوع وجود داشته، مثلاً وقتی کسی به نمایندگی انتخاب می شد، مجتمع فولاد مبارکه یا ذوب آهن اصفهان رسماً یک خودرو در اختیارش می گذاشت و این نماینده چهار سال در اختیار این شرکتها می ماند، من سعی کردم از این امتیازات استفاده نکنم.

ولی شما عضو کمیسیون اقتصادی مجلس بودید، جایی که میلیاردها تومان می تواند در آن جابجا شود، آن جا به هر حال جایی است که خیلی امکانات و فرصتها در اختیار نماینده هست.

من چهار سال منشی کمیسیون اقتصادی بودم، عضو هیئت رئیسه بودم، برای کسانی که اهلش باشند درست است میلیاردها تومان پول در کمیسیون جابجا می شود ولی من چون اهلش نیستم، نمی دانم.

خیلی از این بحثها و سؤالهایی که می شود حالت شایعه دارد ولی بعضیهایش هم درست است، ممکن است در کمیسیون اقتصادی فقط دو نفر چنین کاری بکنند، در حالی که ۲۳ نفر عضو کمیسیونند و این باعث می شود که همه زیر سؤال می روند، مثلاً وقتی که من می گویم که پولی ندارم یا پولی به جیب نزدم، کسی باورش نمی شود، می گویند مگر می شود؟ باورشان نمی شود که من چهار سال کاری نکردم.

ولی مثلاً الآن خیلی از نمایندگان عضو هیئت مدیریه فلان شرکت یا فلان کارخانه اند و این امتیازات را از دوران نمایندگی شان به دست آوردند.

عرض کردم که خیلیها هستند، وقتی که در مجلس ۲۹۰ نماینده هست پس از میان اینها چند نفر می توانند از این کارها بکنند، حالا کسانی هستند در مجلس که در حد بالا هستند و از قبل از طریق یک سری برنامه ها با سرمایه گذاران در ارتباط بودند ولی نماینده ای که از شهرستان می آید نمی تواند از این کارها بکند.

حالا شما با بیست میلیون هزینه انتخاباتی وارد مجلس شدید، حقوق شما در طول آن چهار سال چقدر بود؟

یک میلیون تومان حقوق ماهیانه با یک سری از مزایا، خودم رانندگی می کردم و احتیاجی به راننده نداشتم و سعی می کردم هزینه های متفرقه نداشته باشم، دفتر کوچکی داشتم که فردی عادی هفته ای دو سه روز آنجا کار می کرد و من به او چهل پنجاه هزار تومان می دادم، بقیه روزها را بیشتر خودم یا پسرم یا بستگان بدون انتظار پول آنجا کار می کردند، در تهران هم در محله ای معمولی در مرکز شهر خانه اجاره کرده بودم.

 وقتی کسی به نمایندگی انتخاب می شد، مجتمع فولاد مبارکه یا ذوب آهن اصفهان رسماً یک خودرو در اختیارش می گذاشت و این نماینده چهار سال در اختیار این شرکتها می مان
 
قهرمان بهرامی

شما در هر حال نماینده شهرستان کوچکی بودید، مشکلاتتان چه بود؟ مردم حوزه انتخابیه تان که برای دیدنتان به تهران می آمدند چه مشکلاتی داشتند؟

من از ظهر هر چهارشنبه که مجلس تعطیل می شد می رفتم شهرستان و تا آخر وقت جمعه آنجا بودم، چون این سه روز آنجا بودم دیگر لازم نبود که مردم بیایند به تهران، مگر اینکه کسی در تهران کاری داشت و بعد می آمد پیش من و من می بردمش خانه خودم و ازش پذیرایی می کردم.

آیا جابجا شدن از شهرستان به تهران و دومرتبه بازگشتن به شهرستان از لحاظ خانوادگی مشکلی برای شما ایجاد کرد؟

این به هر حال یک سری مشکلاتی دارد مانند مشکلات فرهنگی برای بچه ها، هزینه زندگی در تهران که نسبت به شهرستان بالاست، محدود شدن ارتباطات و رفت و آمد با بستگان که خیلی بندرت می شود.

آیا نمایندگانی هستند که وقتی از شهرستان به تهران می آیند، مثلاً هوس کنند دو تا زن یکی در شهرستان و یکی در تهران داشته باشند؟

بله اتفاقاً از این مسائل داشتیم، بعضی تهرانیها هم شاید این مسئله را داشته باشند، این در فرهنگ ما ایرانیهاست دیگر! منتها چون من هیچ کمبودی نداشتم به این فکرها نیفتادم.

می گویند یکی از چیزهایی که در مجلس اتفاق می افتد این است که نمایندگان به وزرا یا معاونان وزرا برای یک سری کارها مراجعه می کنند و ازشان درخواستهایی یا به آنها سفارشهایی می کنند، مثلاً اینکه به فلانی کاری یا شغلی بدهند، چقدر این چیزها درست است؟

به هر حال این چیزی طبیعی است در ایران و رایج است که یک سری از کارها با ارتباطات انجام می شود، من برای پیشرفت کارهام پیش وزیر، معاونان و مدیرکل، استاندار یا هر کسی که لازم بود می رفتم و کمک می گرفتم ولی برای کارهای شخصی از این کارها نمی کردم، برای همین هم یک سری از دوستان از دستم ناراحت شدند که در دوره بعدی از من جدا شدند.

آیا مثلاً فامیلی پیش شما می آمد و می گفت که پسرم تازه دانشگاهش تمام شده می شود کاری در وزارتخانه ای برایش پیدا کنید؟

اینها زیاد است، مثلاً افرادی هستند که خانه مجانی یا خودرو مجانی می خواهند.

 وقتی که من می گویم که پولی ندارم یا پولی به جیب نزدم، کسی باورش نمی شود، می گویند مگر می شود؟ باورشان نمی شود که من چهار سال کاری نکردم
 
قهرمان بهرامی

نمایندگان از مزایایی برخوردارند، خیلیها فکر می کنند که همه به این دلیل نماینده می شوند تا از این مزیتها استفاده کنند. این آواز دهل شنیدن از دور است یا اینکه واقعاً این مزیتها وجود دارد؟

هر کسی که به مجلس می رود هدفی دارد، یکی برای خدمت می رود یکی برای موقعیت اجتماعی نمایندگی می رود یکی هم برای جیب پرکردن.

آن کسانی که برای مسائل اقتصادی می روند مسلماً دنبال این قضایا هستند و کانالهایش را پیدا می کنند ولی کسانی که برای خدمت می روند از روز اول برنامه ریزی می کنند و یک سری شایعاتی هم هست مخصوصاً در شهرستانها که وقتی نماینده ای یک دوره انتخاب شد دیگر مادام العمر حقوق می گیرد در صورتی که این طور نیست و از روزی که ما از مجلس بیرون آمدیم حقوقمان قطع شد و هیچ چیز هم نداشتیم.

یعنی واقعاً از حقوق مادام العمر خبری نیست؟

نه، خبری نیست، در مجلس چهارم پیشنهادی برای حقوق مادام العمر داده شد که رأی نیاورد ولی اثرش هنوز در افکار عمومی هست، حتی اگر کسی ده دوره نماینده باشد هم حقوق مادام العمر نمی گیرد.

اگر اتفاقات جسمی برایشان پیش بیاید چه؟

آنها در دوره نمایندگی زیر پوشش بیمه اند یا اگر بمیرند بیمه عمر شامل حالشان می شود.

شما تیم حفاظتی هم داشتید؟ کسانی بودند که از شما به عنوان نماینده محافظت کنند؟

نه این تیمهای حفاظتی تنها تا دوره سوم وجود داشت، یعنی هر نماینده ای دو محافظ داشت و معمولاً دو تا پاسدار دنبال یک نماینده بودند ولی از دوره سوم به بعد که ترورها کمتر شد و مقداری امنیت بیشتر شد، این هم منسوخ شد.

اگر بخواهیم نگاه کلی بکنیم، بزرگترین مشکلات نمایندگی در ایران چیست، یعنی نمایندگان چه گرفتاریهایی را پشت سر می گذارند؟

یکی از مشکلات این است که مردم عادی بیشتر در شهرستانها از وظایف نمایندگان آگاه نیستند، فکر می کنند که نماینده در مجلس تمام اختیارات و قدرت را دارد، کلید بانک مرکزی در اختیارش است و تمام وزرا زیر نظرش هستند مثلاً یکی می آید و ازش ماشین می خواهد و می گوید از وزیر بگیر اگر نداد استیضاحش کن.

انگار نماینده باید جزئی ترین کارها را انجام بدهد، هر کسی پول ندارد بهش پول بدهد، هر کس خانه ندارد بهش خانه بدهد و ماشین بدهد و غیره، فکر می کنند اینها وظیفه نماینده است و چون نماینده نمی تواند همه این کارها را انجام بدهد معمولاً بیشتر نمایندگان شهرستانها بیشتر از یک دوره موفق نیستند و دوره بعد دیگر رأی نمی آورند.

مهمترین وجه مثبت نماینده بودن چیست؟

بالاخره یک سری امتیازهایی هم دارد، هرکس که انتخاب بشود بین مردم استان و خیلی قسمتهای ایران شناخته می شود ولی بعضی وقتها برای همین دلیل نماینده نمی تواند در خیابان راه برود یا زندگی عادی داشته باشد.

ولی شناخته شدن باعث راحتی بعضی از کارها می شود، مثلاً شما به عنوان نماینده می توانید از بانکها براحتی وام بگیرید.

درست است، به هر حال این هم جزو امتیازاتی است که می ماند.

بالاخره شما در این دوره که تهران بودید و مستأجر بودید توانستید خانه بخرید؟

چرا، من آپارتمان کوچکی خریدم ولی از پول مجلس نبود، البته بعد از چند سال با فروش ماشین و زمینی که در اصفهان داشتم.

دلتان برای صندلی مجلس تنگ شده؟

نه.

یعنی اگر امکانش باشد دوست دارید نماینده بشوید؟

خوشحال می شوم چون می توانم روی یک سری طرحهای نیمه تمام کار کنم.

arash_alr - ایران - تهران
نمیدونم چراحرفهای ایشون باورم نمیشه.
متاسفانه 99٪ ما ایرانیها تا به یک جایی میرسیم میخواهیم تا میتونیم جیبمون رو پر کنیم یا برای خودمون امتیاز های مختلف فراهم کنیم.
دیگه هیچکس به فکر خدمت کردن نیست.

شنبه 25 اسفند 1386

sarami - ایران - خرم آباد
arash_alr - ایران - تهران
عزیزم من که خدمت سر بازی رفته بودم و ان هم دو سال در( خت) مقدم بودم
بخدااااااااااااااااااااای نبود تو چرا خدمت نمیری؟
شنبه 25 اسفند 1386

sotedelan - هلند - المیره
ما باید چقدر ساده لوح باشیم که بعد از 30 سال بازم بخواهیم دروغ و نیرنگ رونشناسیم......حالا صدهزارمرتبه شکر اصفهانی جماعت روکل دنیا میشناسند.و میدونند اگر یک نان بکسی غرض داد انتظار داره یک دور بادورشکه دور میدان امام مهمون باشه..من چون بزرگشده اونجام میگم .وگر نه اصفهانی رو اصفهانی میشناسه..برا خودو فامیلش خوبه.اما نمیخواد خیرش به همسایش برسه... این یکی هم سر بقیه .مسخراست یکجا دزدی بشه ..اما اقا دست نگذاشته باشه..زبونم لال پاک پاک باشه...متاسفم حناتون دیگه رنگی نداره....با تشکر...
شنبه 25 اسفند 1386

khasteh - فرانسه - استراسبورگ
جذابیتهاش جیب پر پول مشکلاتش چرت زدن رو صندلی .
یکشنبه 26 اسفند 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.