داستان زندگی اشرف پهلوی۱۴

داستان زندگی اشرف پهلوی14

سفر دیگر اشرف پهلوی به مصر، در سال 1321 به دلیل بیماری مادرش و ضرورت عمل جراحی او انجام شد. وی پس از رسیدن به قاهره بار دیگر سبکسری های گذشته اش را از سر گرفت و روز و شب هایش را در کلوپ های رقص و نایت کلاب های قاهره و اسکندریه سپری می کرد. اشرف در جریان همین سفرها و هرزه گردی ها، در یکی از کلوپ های شبانه، با جوانی به نام احمد شفیق که کارمند دونپایه اداره بیمه مصر بود، آشنا شد و پس از چند جلسه رفت و آمد تصمیم به ازدواج با او گرفت و ماجرا را به اطلاع برادرش رساند و خواستار موافقت وی با این وصلت گردید.
به دنبال این درخواست، محمدرضا پهلوی طی نامه ای از محمود جم، سفیر کبیر ایران در قاهره می خواهد تا به صورت محرمانه در اطراف احمد شفیق تحقیق کند و نتیجه آن را به اطلاع وی برساند. پس از رسیدن این نامه محمود جم به سرعت دست به کار شد و پس از انجام تحقیقات در اطراف احمد شفیق، طی گزارشی به شاه نوشت:
«اطلاع بدی راجع به احمد ندارم، اما او کارمند شرکت بیمه است و وضع خانواده او همطراز والا حضرت اشرف نیست». (72)
احمد شفیق پسر رئیس دفتر خدیو مصر بود، که پس از عزل خدیو و نشستن ملک فواد بر سریر سلطنت از مصر تبعید شده بود و در اروپا زندگی می کرد. در این میان تصمیم اشرف در جهت ازدواج با پسر «شفیق پاشا»، سبب ناراحتی ملک فاروق شد که این ازدواج را مغایر شئون خانواده های سلطنتی ایران و مصر می دانست، زیرا ازدواج خواهرش «فوزیه» با «محمدرضا پهلوی» آنها را به هم پیوند داده بود:
«با رفتن رضا، اشرف و شمس هر دو از شوهرانشان جدا شدند. اشرف برای دیدار پدر به آفریقای جنوبی رفت و پس از مراجعت توقفی در مصر داشت. او در آنجا عاشق یک فرد مصری به نام احمد شفیق شد و خواستار ازدواج با او گردید. در بازگشت به ایران مسئله را با محمدرضا مطرح کرد و محمدرضا خواست که شفیق را ببیند. او به ایران دعوت شد و با محمدرضا ملاقات کرد. او را پسندید و موافقت کرد. »(73)
محمدرضا پهلوی نظر شمس پهلوی را هم در این مورد جویا می شود و پس از دریافت نظر مساعد و موافق شمس پهلوی، طی نامه ای به اشرف از او می خواهد تا برای جدایی از علی قوام و ازدواج با احمد شفیق، از پدرش رضا پهلوی - که در ژوهانسبورگ به صورت تبعیدی زندگی می کرد - کسب اجازه نماید. اشرف موضوع را به اطلاع رضاخان رساند و پس از چند بار مکاتبه سرانجام موافقت پدرش را به جدایی از علی قوام و ازدواج با احمد شفیق جلب کرد و به این ترتیب پس از مدت ها رابطه نامشروع با احمد شفیق، در دی ماه 1322 اشرف از علی قوام طلاق گرفت و سپس به همراه احمد شفیق به تهران آمد و در تاریخ 25 اسفند ماه 1322 رسماً با او ازدواج کرد.
پس از انجام تشریفات ازدواج، مجلس شورای ملی با تصویب یک لایحه به احمد شفیق تابعیت ایرانی داد و وی را ایرانی الاصل شناخت و شاه نیز ابتدا وی را به عنوان مستشار هواپیمایی و سپس به عنوان معاون وزیر راه و مدیر عامل شرکت هواپیمایی ایران منصوب کرد.
اشرف پهلوی در این ایام سر از پا نمی شناخت. جدایی از علی قوام و ازدواج با احمد شفیق او را بر سر نشاط آورده بود. وی در این روزها همراه او در محافل و مجامع مختلف شرکت می کرد و در مصاحبه با جراید مختلف از چگونگی آشنایی اش با احمد شفیق می گفت. مصاحبه با خبرنگار آلمانی نمونه ای از این گونه مصاحبه هاست. او در این مصاحبه از چگونگی آشنایی اش با احمد شفیق حرف زد و او را عشق بزرگ خود خواند:
«در بحبوحه زمانی که من فوق العاده در فعالیت های سیاسی و اجتماعی بودم، با شوهر فعلی ام که عشق بزرگ مرا در زندگی ام تشکیل می دهد، آشنا شدم. احمد شفیق شوهرم، فرزند یک مورخ و وزیر مصری است. در سال 1943 من برای ملاقات پدر خود به ژوهانسبورگ رفتم و در راه پادشاه مصر، فاروق را ملاقات کردم و در کلوب «فراوسیار» در یک ]شرطبندی مسابقه[ اسب دوانی شرکت نمودم. موقعی که فاروق به کسی که نفر اول شده بود جایزه می داد، من چندان توجهی نداشتم که او کیست و در مدت سه ماه اقامت در قاهره نیز حادثه جالبی رخ نداد. ولی در 15 ماه مه 1944 با همان قهرمان سوار کار که کسی جز احمد شفیق نبود، ازدواج کردم. شفیق یک مرد ورزشکار و قابلی است و برادرم اداره هواپیمایی کشور را تحت نظر او قرار داد». (74)
در کتاب ملکه پهلوی درباره احمد شفیق شوهر سابق اشرف و سوابق او آمده است:
«اشرف یک موقعی رفته بود به مصر و در آنجا با یک شوفر تاکسی مصری آشنا شد و او را آورد به تهران و ما هم مساعدت کردیم و به کمک مجلس شورای ملی برایش ملیت ایرانی تصویب کردیم و او را پروبال دادیم و حتی رئیس هواپیمایی مملکت شد و حسابی بار خودش را بست و تا می توانست دزدید و خودش را چاق کرد! بعدش چه کار کرد؟ بدون اینکه اشرف را طلاق بدهد رفت مصر و دیگر هم نیامد. »(75)
محمدمسعود در برابر اشرف
هنگامی که اشرف علی رغم مخالفت های «ملک فاروق» برادر «فوزیه» اولین همسر شاه - که این ازدواج را یک رسوایی و فضاحت برای دو خانواده سلطنتی ایرانی و مصری می دانست - با احمد شفیق ازدواج کرد و او را به ایران آورد، کوشید تا به هر نحو ممکن شغلی برای او دست و پا کند در این میان «محمد مسعود» به عنوان مدیر یکی از پرشمارگان ترین نشریه در کشور - مرد امروز - با قلم بی پروایش به اشرف و قانون شکنی هایش حمله می برد:
«دیروز خبری انتشار یافت مبنی بر اینکه آقای احمد شفیق همسر بانو اشرف پهلوی از طرف وزارت راه به سمت مستشاری هواپیمایی منصوب گردیده است.
قطع نظر از اینکه معلوم نیست ایشان مستشار کدام هواپیمایی شده اند و از کی اصولاً سرویس هوانوردی در وزارت راه تشکیل یافته است، اصولاً به فرض تحقق، باید پرسید:
1- استخدام مستشار خارجی بدون تصویب مجلس شورای ملی چگونه امکان پذیر شده است؟
2- اگر واقعاً برای هواپیمایی داخلی مستشاری لازم بود چرا از ممالکی که امتحانات خود را در این فن داده اند استخدام نشده اند؟!
3- کدام مرجع علمی یا رسمی صلاحیت آقای احمد شفیق را برای این سمت تصدیق کرده است؟
ما انتظار داریم آقای وزیر راه ضمن جواب این پرسش ها حقیقت مطلب را برای مردم ایران روشن نماید. »(76)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
72- معتضد، خسرو، اشرف در آیینه بدون زنگار، جلد دوم، ص .70
73- فردوست، حسین، خاطرات، جلد اول، انتشارات اطلاعات، چاپ نهم، فروردین 1378، صص 231-.230
74- شیفته، نصرالله، زندگینامه و مبارزات سیاسی دکتر مصدق، تهران، نشر کوشش، صص 193-.197
75- کتاب ملکه پهلوی، ص .347
76- نشریه مرد امروز، شماره 58، مورخه 11/3/.1325

dandy - امارات - امارات
جالب بود از این داستانها بیشتر بگید...اشراف زنی فوق العاده خوشگذرونی بود
شنبه 11 اسفند 1386

shayan96 - ایران - تهران
همون بهتر که ر‍زیم عوض شد این از اون شاه بی اراده که اراده اش دست اینو اون بود و اون از اشرف خوش گذران که بیت المال را خرج خوش خوشگذارانیهای خودش می کرد اگر همچین دولتی از خاندان سلطنتی وجود داشت محال بود بر سر کار بمونه چون مردم الان؛ بی سواد که نیستند و حاضر نبودن به خاطر آزادی ، حکومت دزدو چپاول گر را داشته باشند هر چند هر حکومتی خوبی و بدیهایی داره .
شنبه 11 اسفند 1386

+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.