مردی که 18 سال قبل دختری 7 ساله را به قتل رسانده بود به خاطر عذاب وجدان خودش را تسلیم پلیس کرد.
این مرد که حمید نام دارد و اکنون 37 ساله است روز سه شنبه هفته پیش به پلیس آگاهی اصفهان مراجعه کرد و از جنایتی که در دوران سربازی اش مرتکب شده بود پرده برداشت. حمید که بسیار متاثر و ناراحت به نظر می رسید در اعترافاتش گفت؛ من سال 68 در ایلام خدمت سربازی ام را می گذراندم و به لحاظ مالی بسیار در مضیقه بودم در آن شرایط دشوار که امیدی به آینده نداشتم هر از گاهی به شهرستان الیگودرز که محل اقامت پدر و برادرم بود می رفتم و از آنان مبلغی به عنوان کمک هزینه دریافت می کردم ولی آنها نیز وضع مالی خوبی نداشتند و خودشان برای امرار معاش با مشکلات زیادی دست به گریبان بودند. به همین خاطر نیز آخرین بار وقتی برای گرفتن کمک نزد آنها رفتم از پرداخت پول به من سر باز زدند و مرا از خودشان راندند. پس از این اتفاق امیدم را به زندگی به طور کامل از دست دادم. افسرده شده بودم و نمی دانستم برای رهایی از آن وضعیت فلاکت بار باید چه راهی در پیش بگیرم. هر وقت از محل خدمتم بیرون می آمدم بدون هدف و مقصد در خیابان ها پرسه می زدم و در افکار آزاردهنده خودم غرق می شدم تا اینکه در آخرین روزهای خدمت طاقتم را از دست دادم و یک روز پس از سفر به الیگودرز وقتی مشغول قدم زدن در کوچه پس کوچه های شهر بودم دختربچه یی حدوداً 7 ساله را مشاهده کردم که به تنهایی مشغول بازی بود و گوشواره یی به گوش داشت. با دیدن گوشواره وسوسه شدم. به طرف دختربچه رفتم و در یک لحظه دستم را روی دهانش گذاشتم و وی را به سمت خانه یی مخروبه بردم و در آنجا گوشواره ها را از گوشش درآوردم. در همان هنگام بود که متوجه شدم دخترک بر اثر فشار دست من خفه شده است. با مرگ کودک به شدت وحشت زده و دچار دلهره شدم. هرگز تصور نمی کردم روزی به خاطر پول مجبور به آدم کشی آن هم قتل یک دختر خردسال بشوم.
حمید ادامه داد ؛جسد را در همان خانه متروکه رها کردم و به سرعت فراری شدم و پس از سپری شدن آخرین روزهای خدمتم در ایلام، راهی اصفهان شدم. خیلی تلاش می کردم قتل آن دختر را از یاد ببرم، اما موفق به این کار نمی شدم و چهره دخترک از مقابل چشمانم دور نمی شد. شب ها نمی توانستم بخوابم و روزها آرام و قرار نداشتم.
در شرایطی که عذاب وجدان یک لحظه هم مرا آسوده نمی گذاشت به این فکر افتادم که خودم را تسلیم کنم اما از ترس نتوانستم این کار را انجام بدهم. در آن ایام به عنوان کارگر ساختمانی زندگی و روزهای سختی را سپری می کردم تا اینکه بالاخره ازدواج کردم و صاحب دو دختر شدم که اکنون 12 و 8 ساله هستند. هر چند تصور می کردم ازدواج و بچه دار شدن خاطره تلخ الیگودرز را از ذهنم پاک می کند ولی این اتفاق نیفتاد و هر وقت دخترانم را می دیدم به یاد مقتول می افتادم. آنقدر عصبی بودم که مرتب با همسرم دعوا می کردم و او را نیز آزار می دادم. در این مدت نیز بارها به فکر تسلیم شدن افتادم و هربار پشیمان شدم تا اینکه اخیراً به مطالعه کتب دینی پرداختم و از این طریق توانستم با نفسم مبارزه و خودم را برای تسلیم شدن قانع کنم. متهم به قتل در ادامه اظهاراتش گفت؛ اکنون برای مجازات آماده ام و امیدوار هستم خانواده آن دختر و خداوند مرا ببخشند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عبرت پس از اعترافات حمید وی بازداشت و پرونده یی در این رابطه به دادسرای جنایی اصفهان ارجاع شد و بازپرس حجت اسدی تحقیقات برای بررسی صحت و سقم ادعاهای متهم را آغاز کرد. در جریان بررسی های صورت گرفته مشخص شد منطقه یی که حمید مدعی است دختر 7 ساله را در آنجا ربوده و به قتل رسانده سال ها قبل تبدیل به بزرگراه شده است و از خانواده آن دختر هیچ اطلاعاتی در دست نیست. با این وجود تعدادی از ساکنان قدیمی آن محله شناسایی شدند و در بازجویی ها تایید کردند که سال 68 جسد دختری خردسال در یک خرابه پیدا و به خاک سپرده شد. بنابراین گزارش هم اکنون تحقیقات برای شناسایی اولیای دم مقتول و یافتن جسد دختر 7 ساله ادامه دارد.
|
|
|
|
|
|
|
|