آبها از آسیاب افتاده و دیگر کمتر کسی است که به ناکامی تیم ملی در عرصه جام جهانی فکر کند، اما شنیدن و آگاهی از پشت پرده هایی که کمر تیم ملی را شکست هیچ گاه خالی از لطف نیست. علاوه بر این اما مهمترین هدف از بازگشت به عقب و نگاه به پشت سر، آموختن درسهایی ذی قیمت از پیروزیها و ناکامیهاست.
در گفتگو با فخرالدین بگوویچ مربی دروازه بانهای تیم ملی قسمتی از حوادث خرداد و تیر تیم ملی را مرور کردیم.
در این مطلب بخشهایی خواندنی تر و اعجاب انگیزتر را مرور خواهیم کرد. حالا برانکو در ایران نیست و تمایلی هم به صحبت در مورد آن روزهای جهنمی ندارد. به همین دلیل هم سراغ فخرالدین رفتیم چه او هم در بطن حادثه بود و هم به عنوان همزبان برانکو به عنوان محرم او در بسیاری از تصمیم گیریها نقش داشت. موقع مصاحبه با او، برانکو البته چندین بار روی موبایلش زنگ زد و پس از مطلع شدن از این که درحال مصاحبه است نکاتی را به او یادآوری کرد و از او خواست که نکاتی را هم بازگو نکند. آنچه پیش روی شماست ماحصل گفتگوی مفصل با این مربی تیم ملی در جام جهانی است.
* به نظر می رسد اصرار شما در مقاطعی برای حضور ثابت میرزاپور درون دروازه موجب شده او اکنون چهره مثبتی نزد مردم نداشته باشد (ماجرای SMS ها را برای فخرالدین توضیح دادیم).
** اصلاً این طوری نیست که او آدم منفوری باشد، دروغ است و واقعیت ندارد. هرگز ملت از ملی پوش قهرمانش نفرت پیدا نمی کند. من درک می کنم پرسپولیس و استقلال هواداران خاص خودشان را داشته باشند، اما این دلیل هم سبب نمی شود که آنها به قهرمان ملی پوش خودشان توهین کنند. اگر شما به خاطر داشته باشید، در دوره بلاژویچ هم خیلی انتقاد کردند که چرا از برومند و فنایی استفاده نمی کنیم. من برخلاف میل خبرنگاران در همان بازی اول برابر عربستان اصرار کردم میرزاپور درون دروازه بایستد. در آن بازی نیمی از ورزشگاه فریاد می زد برومند و نیمی دیگر فنایی، اما به این معنی نبود که آنها از میرزاپور متنفر هستند، چون با رسیدن هر توپ به وی مورد تشویق واقع می شد.
من بین مردم زیاد رفته ام، به غیر از شما خبرنگاران، کمتر مردمی را دیدم که از او بدشان بیاید. هرچند فکر می کنم چون نسبت به خبرنگاران یک مقاومت خاص دارد، این طوری با او رفتار می کنند.
* نظر کلی کارشناسان براین است که برانکو مربی ترسویی بود و برای نیمکت جام جهانی کوچک بود وگرنه تیم ملی به مرحله دوم صعود می کرد؟
** ما چه کار داریم که ترس داشته باشیم. این بازیکنان هستند که به درون زمین می روند و باید بجنگند، پس اگر این طوری است، بازیکنان برزیل و مربی آنها چه باید بگوید که این همه ستاره دارند و نتیجه هم نگرفتند. درواقع بازیکنان ترسو بودند. آنها از خانواده هایشان می ترسند؛ از ملت، کادر فنی، رییس باشگاه و مربیان باشگاهیشان می ترسند.
* برانکو در آلمان شب قبل از دیدار برابر آنگولا با صدایی بلند در لابی هتل کرونه گفت که «بازیکنان از پشت به من خنجر زدند؟»
** نه همه بازیکنان، چون 23بازیکن در اردو حضور داشتند، فقط نمی توانیم این خیانت را به تمام بازیکنان خلاصه کنیم، چراکه بازیکنانی داشتیم که با تمام وجود تلاش می کردند و به خاطر ملت می جنگیدند. هاشمیان و مهدوی کیا با وجودی که درد شدید داشتند و خودشان را روی زمین می کشیدند ولی بازهم از کار فرار نمی کردند. زندی بیچاره به زور آمپول برابر آنگولا به میدان رفت، اما اگر بخواهیم مقصر اصلی را به ملت ایران معرفی کنیم، می توانم به جرأت بگویم که آقای کریمی عامل اصلی تمام این اتفاقات است.
* چرا برانکو با کریمی برخورد نکرد؟
** برانکو به خاطر ملت ایران این کار را نکرد، فقط به خاطر ملت. برانکو معتقد بود که نباید بی عدالتی اجرا شود، چون اگر قرار بر اخراج علی کریمی بود، در کنار وی سه بازیکن دیگر هم باید اخراج می شدند. اشتباه ما این بود که آنها را باید در شروع کار اخراج می کردیم، اما گفتیم باید به آنها شانس داده شود، چه بسا به کار آیند. خود من یکی از طرفداران علی کریمی بودم که می گفتم یک مصدومیت سنگین را پشت سر گذاشته است و نیاز به زمان دارد.
* شاید اگر بازیکنان خاطی اخراج می شدند و نظم تیمی برقرار می شد، تیم ملی نتایج بهتری می گرفت.
** نه، این طوری نبود. ما در جام جهانی فقط حق تعویض بازیکنان مصدوم را داشتیم. آقای رئیس جمهور با این پیام ما را بدرقه کرد: «بروید آن جا و محترمانه کار بکنید و تا جایی که امکان دارد، ورزشکارانه رفتار کنید». حالا من از شما سؤال می کنم اگر کادر فنی، کریمی، عنایتی و کاظمیان و یک بازیکن دیگر را اخراج می کرد، چه انعکاس و بازتابی نزد ملت ایران داشت.
* اگر برانکو این کار را می کرد، آن وقت نمی گفتند که او مربی ترسویی بود و ما نتیجه نگرفتیم، حداقل نظم و انضباط را رعایت می کردیم.
** در آن لحظه اولویت ما نتیجه نبود، بلکه انعکاس اخبار برای مسؤولان فدراسیون مهم بود. اگر این کار را می کردیم، می دانستید نه تنها در ایران، بلکه در سطح افکار عمومی دنیا چه بازتابی پیدا می کرد. با سه بازیکن مصدوم و چند اخراجی، آن وقت باید با 18بازیکن به جام جهانی می رفتیم. ما اشتباه کردیم که در همان شروع کار کریمی و آن بازیکنان را اخراج نکردیم. گفتم که حساب مصدومیتش را کردیم، واقعاً برانکو او را مثل پسرش دوست داشت!قبل از بازی با بوسنی گفت: «حالم خوب نیست. آزادم کنید بروم خانه».
برانکو هم گفت: مشکلی نیست، اگر نمی خواهی، بازی نکن، اما نمی گذارم خانه بروی. به طور کلی باید بگویم علی کریمی یک ترسوی واقعی بود! من شنیدم که او هم مثل سایرین نام ملت ایران را به دهان گرفته تا گناهانش را پاک کند.
* کریمی بارها به برانکو و اطرافیانش توهین کرد و بعدها به ساک پزشک تیم ملی لگد زد. این ادامه همان ملاحظات نبود؟
** برخوردهای او فوراً به خودش بازگشت، او یک ترسوست. می دانید چرا او از ملت ایران معذرت خواهی می کند چون می ترسد. در آلمان 50 درصد هم تمرین نکرد و دائماً شنا می کرد و حمام آفتاب می گرفت و از نظر او کادر فنی و تک تک مربیان به درد نمی خوردند. بازیکنان به درد نمی خوردند و کادر پزشکی، آشپز و هیچی به درد نمی خورد. نه تنها دایی، بلکه هیچ یک از هم بازیهایش را قبول نداشت. او معتقد بود که آنها هیچ کارایی ندارند. می دانید ترسو یعنی چه؟ بازی آخر تیم ملی برابر آنگولا برانکو ارنج را خواند و ذخیره ها معلوم بودند و هیچ کس عکس العملی نشان نداد. بازی شروع شد و نیمه دوم را یک به صفر آغاز کردیم. همه بازیکنان آمدند داخل رختکن جز کریمی و عنایتی. حتی آنها خوشحال نشدند که ما بازی را مساوی کردیم.
برانکو گفت: که بگویید کریمی خودش را آماده تعویض کند و من به برانکو گفتم که چرا صدایش می زنی وقتی نمی خواهد بازی کند. برانکو گفت که الان می خواهم ملت ایران بفهمند که او چه انسانی است. 15دقیقه بیشتر باقی نمانده بود که گفت من بازی نمی کنم. بهتر است به جوانترها میدان بدهید. او می توانست دروغ بگوید: «آقای برانکو من پایم درد می کند و نمی توانم بازی کنم، خدا نگهدار!» ولی این موضوع را می خواهم بازگو کنم، وقتی شما برای ملت و کشورت بازی می کنی، آن وقت است که باید حداقل ورزشکارانه بازی کنی. نمی روی با دیگران حمام آفتاب بگیری و واکمن به گوش تمرین کنی و به همه فحش بدهی. حداقل به احترام مردم با تمام وجود کار می کنی. من 50 سال از کریمی پیرتر هستم، 30روز تمام بود که به هیچ یک از اعضای کادر فنی یک بار هم سلام نکرد.
* واکنش شما چه بود؟
** من شخصاً به برانکو ایوانکوویچ پیشنهاد کردم با امضای کادر فنی نامه ای بنویسیم به باشگاه بایرن مونیخ و زیرش را امضا کنیم که او در تیم ملی چقدر زشت و زننده رفتار می کرد. زمانی که من رو به روی بایرن مونیخ بازی می کردم، او اصلاً به دنیا نیامده بود که حالا اینقدر کلکهای حرفه ای می زند. شما ببینید چه دوره و زمانه ای شده است.
* دستیاران برانکو تأثیر زیادی روی عملکرد تیم ملی نداشتند و آنها فقط به خاطر بی آزار بودن در کنار برانکو قرار گرفتند.
** هیچ جر و بحثی در این زمینه وجود ندارد. ما اعضای کادر فنی می آییم و نظراتمان را مطرح می کنیم و در آخر این برانکوست که تصمیم نهایی را می گیرد. این بحث فقط در اذهان عمومی مطرح است.
* فرکی در مصاحبه ای گفته که به برانکو توصیه کرده بود که، دایی را تعویض کند؟
** این مصاحبه فرکی مرا تعجب زده کرد و تأکید می کنم برانکو و دادکان همیشه از این کادر فنی حمایت کرده اند و آنها همیشه توافق می کردند و به من چیزی نمی گفتند. این موضوع یادم است که برانکو همیشه می گفت در قراردادم ذکر شده که می توانم یک دستیار از کرواسی بیاورم. اگر این کمک مربی به ایران می آمد، 300 تا 400هزار دلار هزینه داشت و برانکو جهت صرفه جویی سجادی و فرکی را به کادر فنی اضافه کرد. سجادی به غیر از مربیگری دروازه بانها در برخی مسایل دیگر کمک می کرد. حالا می گویند چرا دو مربی دروازه بانها در تیم ملی ایران وجود داشت.
* کمتر تیمی در دنیا وجود دارد که دو مربی دروازه بانها در کنار همدیگر داشته باشد.
** ما هر دو مربی دروازه بان نبودیم، بلکه دو دروازه بان سابق بودیم. کرواسی هم سه مربی داشت که دروازه بان بودند. من مربی دروازه بانها بودم و سجادی زمانی که کار نداشت به کمک من می آمد.
* پس هیچ زمان برانکو با سجادی کار نداشت، چون همیشه در کنار شما بود!
** گفتم که اگر کاری نبود می آمد کمک من. سجادی به جای آن مربی کروات که در قرارداد برانکو قید شده بود کار می کرد.
* خیلیها معتقدند که شما به برانکو خط می دادید؟
** طبیعی است که من چهار سال در کنار برانکو زندگی کردم و عادی است که با هم بیشتر از سایرین همفکری کنیم.
* قضیه پورسانت گرفتن برای دعوت از بازیکنان توسط برانکو چی بود؟
** ما فقط می توانیم بابت حمایت ملت ایران برای حضور در جام جهانی تشکر کنیم و از خبرنگارانی که هم خوب نوشتند و هم بد، سپاسگزاری کنیم، اما آن خبرنگارانی را که دروغ نوشتند و به حیثیت مربیان تیم ملی لطمه زدند به خدا واگذار می کنیم. آنها باید یک روز نزد خدا پاسخگو باشند. من یک مسلمان هستم و کشور ایران یک کشور اسلامی است و همه ما به خداوند اعتقاد داریم و باید نزد او محترم باشیم.
* رفتار کریمی در جام جهانی باعث ناراحتی کادر فنی شده بود. چرا با او برخورد نکردید؟
** هیچ کس مثل کریمی به تیم ملی ضربه نزد. اما دایی یک ورزشکار بزرگ است که تقریباً هیچ لکه سیاهی در کارنامه کاری او وجود ندارد. او در هر باشگاهی که حضور داشته کاپیتان تیمش بوده و مدت زیادی کاپیتان تیم ملی بوده و بهترین گلزن دنیا. دیگر چه انتظاری باید از او برای کسب افتخار داشت.
* این موضوع چقدر واقعیت داشت که کریمی و نکونام به دایی پاس نمی دادند تا او را خراب کنند؟
** در تیم ملی کسی به خاطر من، شما یا قلعه نویی بازی نمی کند. بلکه همه ما برای مردم به میدان می رویم و یا کار می کنیم. نکونام از محبت من برخوردار بود، پنج سال بود که قبل از هر بازی من نوار پارچه ای سبزرنگ حضرت ابوالفضل را دور دستش می بستم، ولی متأسفانه دیدم او هم افتاد تحت نفوذ علی کریمی او از کریمی پرسیده بود که اگر به بوندس لیگا برود وضعیتش چگونه می شود. کریمی گفته بود: «اینجا نیا، خود من هم در پایان فصل آینده به امارات بر می گردم تا پولم را در بیاورم». نکونام مرا مأیوس کرد، برانکو همیشه او را به سمت جلو هل می داد. درحالی که او به لحاظ ارزشهای فنی سزاوار این همه محبت برانکو نبود. این که آنها نمی خواستند به دایی پاس ندهند، قبول. اما آنها به لحاظ بدنی آنقدر کم آورده بودند که نمی توانستند به توپ برسند، چه برسد به این که بخواهند به دایی پاس ندهند. شما هم دیدید که نکونام دو کارت زرد گرفت که اصلاً نیازی نبود. علی کریمی به نحوی تمرین می کرد که انگار خودش را برای لیگ پیشکسوتان آماده می کند. آنها برای حضور در تورنمنتی چون جام جهانی، باید از یک سال پیش خودشان را آماده می کردند. نه این که از 10، 15روز پیش تازه یادشان بیفتد در جام جهانی بازی دارند.
* واقعاً علت دعوت از عنایتی و کاظمیان با توجه به این که برانکو آنها را قبول نداشت چه بود؟
** آنها در دقیقه آخر دعوت شدند. این دو از تشویق هواداران برخوردار بودند و فقط به خاطر تعداد هوادارانشان دعوت شدند نه کیفیت بازیشان. عنایتی بهترین گلزن لیگ بود و کاظمیان در تیمش تأثیرگذار و برانکو فقط به خاطر ملت ایران آنها را دعوت کرد، تأکید می کنم، فقط به خاطر ملت ایران.
* پس برانکو نقشی در دعوت شدن آنها نداشت؟
** زندگی و فوتبال ورزشکاران به خاطر هواداران می گذرد. هواداران پرسپولیس و استقلال بی سابقه اند. باور کنید مثل آنها در دنیا وجود ندارد و برانکو و همه ما به خاطر آنها دست به هر کاری زدیم. ما این دو بازیکن را نبردیم جام جهانی که بازی کنند، بلکه فقط یک پاداشی بود برای موفقیتهای باشگاهیشان. اما آنها از این موقعیت سوء استفاده کردند و نشان دادند که سزاوار هیچ چیز نیستند.
* پس چرا مبعلی را به تیم ملی دعوت نکردید؟ او را هم که مردم دوست داشتند.
** در مورد مبعلی باید بگویم خیلی از هافبکهای حاضر در تیم ملی بهتر از او بودند و در ثانی چون در ایران بازی نمی کرد هواداران خودش را نداشت. مبعلی هیچ زمان فیکس نبود یا ذخیره بود یا سکونشین. مبعلی را خیلی دوست دارم او جوان خوبی است.
* مردم علت دعوت نشدن مبعلی به تیم ملی را از چشم شما می بینند.
** من 25سال است که مربی هستم و پنج سال آخر در ایران بودم. هیچ زمانی نه عاشق بازیکن شدم، نه متنفر. اگر سرمربی از من نظر بخواهد، من نظرم را می دهم.
* چه نظری روی مبعلی دارید؟
** مبعلی چهار سال است خودش را به تیم ملی تحمیل کرده است، اما آنقدر عالی نبود که رقیبانش را کنار بزند.
* چه بلایی بر سر تیم ملی آمده بود که بعد از جام جهانی اکثر بازیکنان می گفتند «ما با هم دوست نبودیم؟»
** عامل اصلی شکست برابر مکزیک بود، اگر با مکزیک مساوی می کردیم یا حتی پیروز می شدیم همه چیز عالی پیش می رفت و آن بازیکنان که اسمشان را بردم ساکت می شدند و چه بسا به دور بعد هم صعود می کردیم. بعد از باخت برابر مکزیک بود که تخریب جو داخل تیم شروع شد. در رأس این تخریبها عنایتی و کریمی قرار داشتند که کادر فنی و دادکان به خاطر منافع ملت آنها را برنگرداندند.
* تمام این مسایل را که عنوان کردید قبول، اما به لحاظ فنی کجای کارتان ایراد داشت؟
** من گفتم همیشه بازیکن ناراضی وجود دارد. آنهایی که بازی می کردند، راضی بودند و برخی که نیمکت نشین بودند ناراضی. هیچ کس حق ندارد جو تیمی را تخریب کند. به شما گفتم اگر جام جهانی نبود چهار بازیکن را اخراج می کردیم ولی به خاطر شرم برابر مردم و فوتبال ایران هیچ بازیکنی را نمی توانستیم برگردانیم.
* می گویند برانکو 800میلیون تومان از کل قرارداد یک میلیون و 110هزار دلاری را گرفته و بقیه را فدراسیون فوتبال گرفته است؟
** نخیر، من شهادت می دهم. می گویند برانکو یک میلیون و دویست هزار دلار گرفته و 800 میلیون تومان بابت ویلا، آپارتمان، راننده و غذا به اضافه خرجهای عجیب و غریب دیگر و علاوه بر آن می گویند 700هزار دلار اختلاس شده یعنی دو میلیون و هفتصد هزار دلار هزینه شده که سراسر دروغ و افتراست. قرارداد برانکو در فدراسیون و فیفا وجود داردو هتل آپارتمان گلشهر هم هست، بیایند و بپرسند. اگر فکر می کنند مربی خارجی نیازی به خواب، مکان، غذا، مترجم و راننده ندارد مثل برانکو، دنیزلی و آری هان پس چرا مربی خارجی جذب می کنند. تمام اولویت های گفته شده را آری هان و دنیزلی هم داشتند و نتیجه هم نگرفتند، اما برانکو نصف آنها امکانات و قرارداد داشت و نتیجه هم گرفت در صورتی که آنها باید به دلیل مربیگری در باشگاه 50 درصد هم از برانکو ارزان تر باشند که برعکس قیمتشان دو برابر برانکو هم بود.
* اما مخارج برانکو بنا به گفته مصطفوی خارج از حساب و کتابهای معمول بوده است؟
** گفتند مخارج هتل 800هزار دلار بود، من فکر می کنم، کل هتل را بشود با یک میلیون دلار خرید.
* وضعیت قراردادتان با فدراسیون فوتبال به کجا رسید؟
** من و برانکو با فدراسیون فوتبال قرارداد داشتیم نه با آقای دادکان و مصطفوی. من به مصطفوی گفتم که حاضرم برای توسعه فوتبال جوانان و نوجوانان از حقوق خودم هم بگذرم، اما بخشی از پاداش فیفا حق تک تک اعضای کادر فنی و حتی کارمندان کمپ تیم ملی فوتبال است. من نمی خواهم کار به فیفا کشیده شود و از طریق این مصاحبه یک ماه دیگر به فدراسیون مهلت می دهم وگرنه به فیفا شکایت می کنم، چون من دیگر بازنشسته می شوم و به آن پاداش احتیاج دارم. این پاداش حق کادر فنی تیم ملی بوده و هست.
* قضیه دوپینگ واعظی را در اردوی تیم ملی پیش از جام جهانی شنیدید؟
** چنین چیزی امکان ندارد چون واعظی دروازه بان خوبی بود و براساس تواناییهایش به اردوی تیم ملی دعوت شد و من فقط به خاطر محدودیت او را حذف کردم و نه دوپینگی بودن، چون طالب لو و رودباریان از واعظی کمی بهتر بودند و در باشگاههایشان به قهرمانی رسیده بودند. باور کنید رحمتی هم فقط به خاطر این که بعد از دیدار برابر شموشک مصدوم شد و درون دروازه استقلال قرار نگرفت به تیم ملی دعوت نشد.
* شایعه دخالتهای دادکان در امور فنی چقدر صحت داشت؟
** او به معنی واقعی کلمه یک مرد بود که فقط قلبش به خاطر وطنش می تپید. باور کنید در برخی مواقع خودش را جلو می انداخت تا تیم ملی ضربه نخورد. دادکان هیچ زمان دخالت نمی کرد و حتی در برخی موارد بدون آن که لیست تیم ملی را نگاه کند، کارمان را تأیید می کرد.
دادکان یک رییس واقعی بود که در سلامت کامل کار می کرد و به دنبال منافع شخصی نبود، اما چون باج نمی داد او را هم مثل برانکو کوبیدند و من به خاطر تمام زحماتی که برای فوتبال ایران کشید به نشانه احترام سر تعظیم فرود می آورم.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|