هنگامی که زمزمه های رد صلاحیت برخی کاندیداهای جناح منتقد دولت و اصلاح طلبان در محافل سیاسی و رسانه ای پیچید ، راستگرایان سنتی که خود را آماده "توجیه" این ردصلاحیت ها می کردند، بارها و بارها گفتند و نوشتند که "ثبت نام فله ای، ردصلاحیت فله ای را هم به دنبال خواهد داشت."
قائلان این جمله قصار، بر این باور بودند که اصلاح طلبان و منتقدان دولت ، تعداد زیادی از نیروهای فاقد صلاحیت خود را که رد صلاحیت آنها "قطعی" است ، وارد فاز ثبت نام نامزدها کرده اند تا با ردصلاحیت آنها، بتوانند به مظلوم نمایی، با این عنوان که "فلان تعداد از نیروهای ما حذف شده اند"، افکار عمومی را به خود جلب و با کاندیداهای باقی مانده شان پیروز انتخابات شوند.
البته اینکه یک جریان سیاسی بخواهد از چنین حربه ای بهره گیرد تعجبی ندارد چه آنکه در بازی سیاست این قبیل شگردها و مانورها بسیار دیده می شود و امری متعارف به شمار می رود و می توان گفت که برخی گروه ها و اشخاص نیز در این دوره از انتخابات، چنین تاکتیکی را دنبال می کرده اند.
با این حال، یک اتفاق مهم، باعث شده است شعار صاحبان نظریه " ثبت نام فله ای، رد صلاحیت فله ای" با یک چالش مهم مواجه شود.
مبنای سخن آنها این است که جناح مقابل، کاندیدای فاقد صلاحیت خود را نیز به میدان می آورد تا با کوپن رد صلاحیت آنها، بقیه کاندیداهایشان موفق به کسب رای و فتح کرسی های مجلس شوند و از این رو، نباید نگران تعداد زیاد رد صلاحیت شدگان بود.
مطابق این دیدگاه، در واقع جناح مخالف، دو گروه کاندیدا وارد میدان کرده است: گروه اول، کاندیداهایی که از پیش رد صلاحیت شان قطعی است و صرفا برای مظلوم نمایی به بازی آمده اند و گروه دوم، نیروهای اصلی هستند که از رهگذر موجی که ردصلاحیت دوستانشان پدید می آورد، می توانند به کسب رای بیشتر امیدوار باشند.
در چنین وضعیتی حتی اگر اصولگرایان بتوانند فاتح مجلس آتی باشند، هیچ افتخاری برای آنها محسوب نخواهد شد چه آنکه بردن مدال طلا در مسابقه ای با یک دونده، تحسین هیچ تماشاگری را برنخواهد انگیخت.