جدیدترین مصاحبه محمد رضا گلزار

جدیدترین مصاحبه محمد رضا گلزار

اگر مغایر با ترویج و تبلیغ فرهنگ اصیل اسلامی نباشد می‌خواهیم درباره زندگی یک هنرمند ایرانی بنویسیم. راستش نمی‌دانم اصولا درج زندگی هنرپیشگان کشورمان خوب است یا خیر؟ اما این را می‌دانم که باید بهترین باشیم چون لیاقت خوانندگانمان بیش از اینهاست. ما بدهکار شماییم.
     اگر قرار باشد محور همه فعالیت‌های سال‌های اخیر و آینده تلاش اقتصادی برای تولید ثروت، اشتغال‌زایی و افزایش شاخص خوشبختی ایرانیان باشد، چگونه باید با جوانی که در طول پنج سال گذشته یکی از عوامل ایجاد گردش‌مالی 50 میلیارد ریالی در سینمای ایران بوده است، برخورد کرد؟ می‌شود در ساختمان‌های غیرخصوصی با تکیه بر پول نفت نشست و برای همین حداقل‌های سینمای ایران خط و نشان رسانه‌ای کشید، اما خروجی چنین رویه‌‌ی رسانه‌ای چیست؟ آیا در جهت تامین منافع ملی و کارآمد نشان دادن نظام در عرصه سینماست؟ ظریفی می‌گفت: اولین گام برای اجرای اصل 44 تغییر فضای فلسفی ذهن‌مان است. تا زمانی که مجری‌های رسانه ملی در برخورد با یک مجموعه خصوصی رسانه‌ایی، صنعتی و یا کشاورزی می‌گویند: اسمش را نمی‌بریم چون تبلیغ می‌شود، یعنی آن‌که هنوز فلسفه اقتصادی حاکم بر ذهن‌مان اصل چهل و چهاری نیست.
    جوان ایران امروز، در عرصه دانش، ورزش و هنر خروجی سه دهه گذشته انقلاب و سزاوار قدردانی هستند. بسیاری از این دخترها و پسرها همسن جمهوری اسلامی ایران و فرزندان انقلاب محسوب می‌شوند. اگر ما صدها و هزاران گلزار، مهدوی‌کیا، رضازاده، محمد اصفهانی، حاتمی‌کیا و بسیاری نخبه علمی و دانشگاهی جوان داشته باشیم، بهره‌وری کشورمان افزایش می‌یابد و یا آنکه نداشته باشیم؟ پس موجودی‌مان را تضعیف نکنیم، چرا که انحراف در استعدادهای عرصه‌های مختلف و بی‌انگیزه کردن آنها توطئه دشمن است، توطئه‌ای که اگر خطرناک‌تر از حمله نظامی نباشد کم‌اهمیت‌تر از آن نیست. 
    
  
    
  ما چندین گفتگو با تو داشتیم، اما آیا امکان دارد یک تعریف متفاوت از محمدرضا گلزار برای ما بگویی؟ 
    گلزار: متولد اول فروردین ‌هستم، لیسانس مکانیک دارم و فرزند سوم خانواده می‌باشم، یک برادر و یک خواهر بزرگ‌تر و یک برادر کوچکتر از خود دارم. از کودکی به فکر درس و مشق بودم و در کنار آن موسیقی و البته ورزش به ویژه شنا و اسکی. در دهه شصت پدرم در مقطعی سرپرست باشگاه پاس بود و به همین خاطر، من هم با او به تمرینات تیم پاس می‌رفتم که در گفتگوهای قبلی به طور کامل در رابطه با خاطرات آن زمان برایتان گفتم... از دوران کودکی سعی‌ کردم، اسکی را به شکل حرفه‌ای ادامه بدهم و در کنار آن به والیبال هم بپردازم که هر دویشان میسر شد، ضمن این‌که بگویم در محله اندیشه تهران حوالی خیابان شریعتی بزرگ شدم.
    
     در کودکی عاشق سینما بودی؟
    گلزار: نه، آن زمان مشغولیت ذهنی من تنها درس بود و ورزش می‌کردم. یعنی وضعیت خانوادگی‌مان این طور اقتضا می‌کرد، از آن دست بچه‌هایی بودم که درس و مشق در اولویت بود، از طرفی پدرم علاقه داشت که در رشته تحصیلی خودش مکانیک، تحصیلاتم را ادامه بدهم، اما من عاشق دندانپزشکی بودم. در مدرسه جزو بچه‌های درسخوان بودم، پیش از دیپلم، چند بار در کنکور شرکت کردم و در دو رشته مترجمی زبان و مهندسی مکانیک شاخه سیالات قبول شدم، آن زمان رشته ریاضی می‌خواندم، اما سال آخر دبیرستان تغییر رشته دادم و به رشته تجربی رفتم تا در کنکور تجربی شرکت کنم و بتوانم در دندانپزشکی قبول شوم، ولی آن سال مصادف شد با تغییر ساختار آموزشی و ضرایب خاصی که در نظر گرفتند، به همین خاطر نتوانستم در رشته دندانپزشکی قبول شوم، به ناچار برگشتم به سراغ مهندسی مکانیک که یک سال قبل از دیپلم قبول شده بودم، یعنی همان رشته‌ای که پدرم دوست داشت من در آن ادامه تحصیل بدهم. در رابطه با پرسش شما هم باید بگویم، بله، سینما را دنبال می‌کردم، اما فکر نمی‌کردم روزی به این دنیا کشیده شوم، در آن زمان از بازی خسرو شکیبایی بسیار خوشم می‌آمد، کم و بیش هم به سینما می‌رفتم، اما نگاهم به آن نگاهی جدی نبود.
    
     و درعین حال به موسیقی علاقه داشتی؟
    گلزار: بله، ابتدا پیانو می‌نواختم، پیانو را به شکل حرفه‌ای ادامه دادم و در کنار آن گیتارمی‌نواختم و در چند سال اخیر هم که نواختن پرکاشن را آغاز کردم و زمان زیادی را برای تمرین اختصاص دادم. البته اگر به یاد داشته باشید گاهی اوقات در کنسرت‌های گروه آریان، پرکاشن هم می‌‌نواختم اما باید بگویم علاقه من به موسیقی از جایی آغاز شد که به دنبال آرامش بودم، موسیقی به من آرامش لذت‌بخشی می‌دهد و تاثیر عجیبی بر روحیه من می‌گذارد. سال‌هاست که این حس را با خودم دارم.
    
     ابتدا آریان، سپس وقفه و حالا دوباره گروه دارکوب؟ چه اتفاقی افتاد که این وقفه پیش آمد؟
    گلزار: آریان کاری مشترک بود بین چند دوست که گروه را پایه‌ریزی کردند و من هم جزوی از آن بودم، آریان در زمانی تاسیس شد که نیاز موسیقی پاپ بود، به واقع آریان به مانند یک کودک بود که من هم سهمی در رشد و پرورش آن داشتم. پیش از این که آلبوم اولمان به نام «گل آفتابگردون» روانه بازار شود، چندین کنسرت در کیش و قشم برگزار کردیم، استقبال از آن غیرمنتظره بود، خودمان هم باور نمی‌کردیم. استقبال چندین هزار نفره از آن... به عبارتی آریان دوران خوبی در زندگی هنری من بود، دورانی که به همراه دیگر اعضای گروه، روزهای خوبی را پشت سر گذاشتیم اما بعد سینما وارد زندگی‌‌ام شد و فصل جدیدی را در زندگی‌ هنری‌ام رقم زد. ورود من به سینما هم، همان طور که بارها گفتم از یک ملاقات آغاز شد، در ایام عید در سواحل خزر در رستورانی ایرج قادری را دیدم، اگر اشتباه نکنم عید سال 79 بود، او را برای کنسرت آریان در 15 فروردین در تهران دعوت کردم. 
    آن زمان برنامه‌ای برای بازیگری نداشتم و خود سینما هم جزو اولویت‌های من نبود. قادری همان جا به من پیشنهاد بازیگری داد، پیشنهادش برای من بسیار غیرمنتظره بود، به او گفتم که با این مقوله آشنا نیستم و من در موسیقی حرفه‌ای‌ایم، از او فرصت خواستم، با این حال در کنسرت تهران به او پاسخ مثبت دادم، حالا که به آن روزها فکر می‌کنم، متوجه می‌شوم که این خواست خدا بود که آن روز اتفاقی قادری را ببینم و فصل جدیدی در زندگی‌ام رقم بخورد، پس از بازی در سام و نرگس، فکر و ذکرم سینما شد و علاقه‌ای دو چندان به آن پیدا کردم، سعی کردم مطالعه‌ام را بیشتر کنم از طرفی کار موسیقی به شکل حرفه‌ای احتیاج به وقت و انرژی زیادی دارد، آن زمان به همراه «آریان»، کنسرت‌های زیادی برگزار می‌کردیم و به همین خاطر نیاز به تمرین زیادی داشت، همچنین ضبط ترانه‌های جدید و برنامه‌های مختلف نیاز به این داشت که تمام وقت و نیرویم را صرف موسیقی کنم... ولی سینما وقت بیشتری از من می‌گرفت، ناگزیر بودم از این دو، یکی را انتخاب کنم، مدتی هر دو را دنبال کردم، اما احساس کردم که انرژی‌ام تحلیل می‌رود، این شد با وجود علاقه‌ای که به موسیقی داشتم، اما به خاطر سینما، با گروهی که به آن علاقه زیادی داشتم و خودم در بزرگ شدن آن نقش داشتم، خداحافظی کنم و در نهایت تصمیم گرفتم به سینما بپردازم... پس از 6 سال که از آریان کنار کشیدم، دوباره متوجه شدم که علاقه دوران کودکی‌ام به سراغم آمده و تشنه آن شدم، یعنی «موسیقی»... به این خاطر تصمیم گرفتم که به همراه تنی چند از دوستان، یک گروه موسیقی تشکیل دهم، اما دلم می‌خواست کار جدیدی ارائه بدهم، یک کار تازه در موسیقی و این شد که به همراه همایون نصیری یکی از دوستانم به فکر تاسیس گروه «دارکوب» افتادیم، گروهی که تمامی اعضای آن پرکاشن می‌نوازند. یک موسیقی تلفیقی از موسیقی آفریقایی و موسیقی جنوب ایران، که اولین کنسرتمان هم در دبی برگزار شد و جمعیتی سه هزار نفری به سالن آمد که باعث خوشحالی‌مان شد که در شماره گذشته حمید عسگری برایتان از آن کنسرت گفت و شما هم نوشتید.
    
     و کنسرت تهران چه شد؟ حتی بلیط هم فروختید؟
    گلزار: برای کنسرت مجوز دریافت کردیم، قرار بود کنسرت را درسالن اندیشه حوزه هنری اجرا کنیم، نزدیک به هفت هزار بلیط هم برای چند شب فروخته شد، اما در آخرین لحظات به ما گفتند برگزار نخواهد شد، سپس تصمیم گرفتیم که در سالن وزارت کشور برگزار کنیم، اما برای روزهایی که می‌خواستیم کنسرت را اجرا کنیم، سالن اجاره داده شده بود... ولی در اولین فرصت این کنسرت را در تهران برگزار خواهیم کرد.
    
     بیشتر تهیه‌کننده‌ها یقین دارند که گلزار تماشاگران را به سالن‌های سینما می‌کشاند، نظر خودت غیر از این است؟
    گلزار: به هرحال تهیه‌کننده‌ای نیست که دوست نداشته باشد، تماشاگران را به سالن سینما بکشاند، اما من فکر نمی‌کنم اگر چنین مسئله ای، البته با یک رویکرد مثبت اتفاق بیفتد، اشکالی داشته باشد، اگر نتیجه فروش فیلم است و این مسئله به چرخه اقتصادی سینمای ایران در شرایط حاضر کمک می‌کند، باید آن را به فال نیک گرفت، چرا که این سود اقتصادی می‌تواند به تولید فیلم‌های جدید کمک کند، حال چه ایرادی دارد که من هم با توجه به توانایی‌هایم که به قول منتقدین، به خاطر چهره‌ام! می‌‌باشد، در چنین شرایطی کمک حال اقتصاد بیمار سینمای ایران برای فروش فیلم‌ها باشم، به نظر شما این اشکالی دارد؟ و این به نفع شما هم است؟
    گلزار: به هیچ عنوان، آتش‌بس دو میلیارد و دویست میلیون تومان در تهران و شهرستان فروخت، اما سودی برای من نداشت، ما قراردادمان قبل از تصویربرداری یک فیلم است و در آن شرایط نمی‌دانیم که فیلم موفق می‌شود یا نه؟ البته در آتش‌بس و پس از فروش، تهیه‌کننده از عوامل تقدیری به عمل آورد که این مسئله در دیگر فیلم‌ها اتفاق نیفتاد.
    
     یعنی شما فکر می‌کنید، فیلم‌های شما تجاری نیست و بازی در این گونه فیلم‌های تجاری، مانع نمی‌شود که تماشاگران با استعدادهای شما بیشتر آشنا شوند؟ 
    گلزار: بگذارید واضح‌تر بگویم، من چنین هدفی ندارم که فیلمی بفروشد، چون وقتی یک فیلم می‌فروشد، چیزی از درآمد آن نصیب من نمی‌شود. ضمن این‌که این دلیل درستی نیست که تمام فیلم‌هایی که خوب می‌فروشند، ممکن است کارهای خوبی نباشند و تماشاگر به صرف دیدن من به سینما بیاید... مگر آتش‌بس و توفیق اجباری فیلم‌های بدی بودند یا کما فیلم ضعیفی بود؟ اما برای من این حسن را دارد که وقتی تماشاگر فیلمی را که من در آن بازی می‌کنم، می‌پسندد، انرژی‌ام مضاعف می‌شود، یک انرژی مثبت... صبح، که از خواب بلند می‌شوم و خودم را آماده می‌کنم تا سر صحنه بروم، انرژی چند برابر دارم که همین برای من کافی است اما نکته مهمی که در مورد پرسش شما باید به آن اشاره کنم، ماندگاری است، من سعی می‌‌کنم ماندگار شوم و همیشه تلاش کردم که ضعف‌هایم را رفع کنم، خیلی‌ها آمدند و رفتند، مهم ماندگاری است، تنها در سینما این‌طور نیست، در ورزش هم اوضاع به این شکل است.
    
     اما برخی از منتقدان در نشریات غیرخصوصی این نظر را دارند که سیمای خوش باعث موفقیت شما شد، نظر خودتان چیست؟
    گلزار:متاسفانه در طول این سال‌ها، قضاوت‌های غیرمنصفانه علیه من کم نبوده است. فراز و نشیب در کارنامه هر بازیگری به چشم می‌خورد و من هم از این حیث مستثنی نیستم و این امر در دنیای سینما و بازیگری طبیعی است. این عده دوستان با غرض‌ورزی به من نگاه می‌کنند، اگر در فیلمی بازی کنم و آن فیلم خوب از آب در نیاید، تمامی مشکلات را به من وصل می‌کنند و اگر خیلی خوب از آب در بیاید، سهمی برای من قائل نیستند که این مسئله باعث تعجب من هم شده است.متاسفانه قضاوت آنان نسبت به من، به گونه‌ای است که حقیقت را زیر پا می‌گذارند، درصورتی که ما همه در یک خانواده هستیم و در خانواده سینما هر کس جای خودش را دارد و هیچ کس جای دیگری را تنگ نمی‌کند، با این حال باید بگویم که گاهی اوقات متاسفانه ما دچار حسادت می‌شویم و به جای این‌که با نقدهای درست واشاره به ضعف‌ها در صدد رفع آن برآییم و با اشاره به قوت‌ها درصدد تقویت هم باشیم، سعی می‌کنیم تنها یکدیگر را متهم کنیم!
    
     و شما از چنین غرض‌ورزی‌هایی ناراحت می‌شوید؟
    گلزار: به هیچ عنوان، چون جنس این گونه از دوستان! را می‌شناسم، نه تنها ناراحت نمی‌شوم، بلکه در کارم انرژی چند برابر می‌گیرم، شاید بگویید من چه فشاری را تحمل می‌کنم، اما خوشبختانه باید بگویم فشاری بر روان من نیست، فشار برای آنانی است که نمی‌توانند چنین شرایطی را تحمل کنند، بالعکس من از این شرایط هم خیلی راضی هستم، می‌‌دانم که هر چقدر فیلم‌های من با موفقیت بیشتری روبه‌رو شود، این گونه انتقادها هم بیشتر می‌شود، اما من در زندگی‌ام سعی کرده‌ام، همیشه گام‌های درست را انتخاب کنم و حرکتم رو به جلو، و به سوی هدفی مشخص باشد، موفقیت با روش‌های درست... 
    
     به هر حال باید قبول کرد که این هم بخشی از ویژگیهای شخصیتی برخی ازماست که طاقت دیدن موفقیت کسی را نداریم؟
    گلزار: امیدوارم این گونه نباشد. ولی این مردم هستند که انتخاب نهایی را انجام می‌‌دهند اگر گلزار را قبول نداشته باشند، به سراغ فیلم‌هایش نمی‌روند، می‌خواهم بگویم نظر اصلی، نظر مردم است.
    
    
خوشبختانه مردم از فیلم‌های شما، استقبال زیادی هم به عمل آوردند، بارها با شما در خیابان و کوچه و سینماها برای
    اکران خصوصی فیلم‌هایت از نزدیک همراه بودیم و می‌دیدیم که چقدر بامحبت با مردم برخورد می‌کنی؟ این راز موفقیت شماست؟

    گلزار: مردم را در هیچ کجا نباید نادیده گرفت، این راز موفقیت همه می‌تواند باشد، اگر من بازیگر، توانستم به درجه‌ای هر چند کم از موفقیت برسم، این به خاطر قضاوت و نوع نگاه مردم است که مرا پذیرفتند ضمن این‌ که در درجه اول خواست خدا بوده... زمانی که در کوچه و خیابان مردم مرا می‌بینند، از من انتظاردارند که با آنها عکس یادگاری بگیرم و یا به آنان امضا بدهم، این نشان‌دهنده محبت آنان است و این ابراز محبت را باید جوابگو باشم. من فردی نیستم که دچار غرور بی‌جهت شوم، این ویژگی را از اشخاصی که از نزدیک با من برخورد دارند، می‌توانید بپرسید... من آدمی هستم که همیشه سعی می‌کنم اگر کسی به من محبتی کرد، درصدد جبرانش بر بیایم. می‌‌خواهم بگویم که علاقه بین من و مردم باید دو طرفه باشد، اگر خدا خواسته من به موفقیتی برسم، به واسطه همین مردم بوده است.
    
    
در زندگی شخصی‌تان با مشکل مواجه نمی‌شوید؟ روزی که به همراه هم به اردوی تیم ملی رفتیم، از نزدیک دیدیم
    که چه طور در ترافیک اتوبان گیر افتادید و مجبور شدید پاسخگوی هوادارانتان باشید؟
    گلزار: چنین مسائلی جزء جدایی‌ناپذیر از حرفه ماست، من هم با آن کنار آمده‌ام و چند سالی است که بخشی از زندگی من شده است، به عبارتی با آن انس گرفتم. همیشه سعی می‌کنم در بین آنان باشم، اغلب فیلم‌هایم رادر میان مردم و در سینما می‌بینم و سعی‌ام در سال‌های اخیر همواره این بوده که چه در سینما و چه در برخوردهای روزمره‌ام، مردم را راضی نگه دارم.
    
     اما نباید استعدادهای نهفته‌ات را فراموش کرد؟
    گلزار: مهمترین عامل موفقیت من خداوند است. خداوند است که در وجود بندگانش این استعدادها را قرار می‌دهد. اگر توفیقی در زندگی‌ام داشته‌ام، تنها به خاطر لطف اوست. هر چه خواستم از او خواستم و همیشه هم پاسخ گرفته‌ام، خداوند است که نیروی سعی و تلاش را در وجود من گذاشته تا من از آن بهره ببرم و من هم از این نعمت او استفاده می‌کنم. من هم بنده‌ای هستم مثل سایر بندگان خداوند، یک «آدم معمولی و ساده»، هر چه دارم از لطف بیکران اوست. همیشه هم مشکلات و درددل‌هایم را با خداوند در میان می‌گذارم و دستم را به سوی او دراز می‌کنم. اوست که به بنده‌اش ارج و قرب و عزت می‌‌دهد، ما کاره‌ای نیستیم. اگر هم استعدادی هست، او به من بخشیده است.
    
     حالا برایمان بگو، در حال حاضر سینما یا موسیقی؟ 
    گلزار: هر دو، هر دوی آنها جزو علایق زندگی من است و نمی‌توانم آنها را کنار بگذارم، حال شاید در زمان‌هایی یکی را به نفع دیگری کنار گذاشتم، اما هر دوی‌شان زندگی هنری‌ام را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند. یعنی سال‌هاست که با آن زندگی می‌کنم.
    
     عده‌ای می‌گویند که شما دوست دارید فقط بازی کنید و به فیلمنامه توجه چندانی ندارید؟
    گلزار: به هیچ وجه این طور نیست، خودتان می‌دانید در سال‌های اخیر حتی به بعضی از پروژه‌ها پاسخ منفی دادم، سربازان جمعه کیمیایی که یادتان است یا فیلم لبه پرتگاه بهرام بیضایی... اما باید این مسئله را در نظر گرفت که با توجه به شرایط کنونی سینمای ایران، برخی انتخاب‌های من هم در جهت کمک به سینما است، حضورم در فیلم‌هایی که می‌تواند تماشاگر را به سالن‌های سینما بکشاند، یا عامه‌پسند است و به عبارتی آشتی دوباره‌ای میان مردم و سینما به وجود می‌آورد را می‌‌پذیرم. گرچه باید اشاره داشته باشم گاهی اوقات با توجه به انرژی که من گذاشتم، اثر کار آن طور که باید، نمی‌شود که این در دنیای سینما امری عادی و طبیعی است، ولی در بعضی از زمان‌ها پیش‌بینی‌ها درست از آب در می‌آید، درست مثل آتش‌بس و توفیق اجباری که آثاری بسیار تماشاگرپسند بودند و همچنین از کیفیت بسیار خوبی هم برخوردار بودند اما اجازه بدهید به نکته‌ای اشاره کنم. در حال حاضر به حساسیت‌هایی در فعالیت‌های هنری‌ام رسیده‌ام که شاید در آینده در کمتر کاری ظاهرشوم، به خصوص که اگر حدس بزنم، آن کار رضایت‌بخش نخواهد بود... روی فیلمنامه‌ها هم باید مطالعه بیشتری داشته باشم، همچنین گروهی که قرار است با آن کار کنم از فیلمبردار تا کارگردان و... را هم باید در نظر بگیرم.
    
     می‌خواهیم به این پرسش راحت پاسخ دهید، کدام یک از فیلم‌هایی که در آن بازی کرده‌اید را بیشتر دوست دارید؟
    گلزار: تمامی نقش‌هایم را دوست دارم، اما از بازی در آتش‌بس، بوتیک و توفیق اجباری خیلی راضی هستم.
    
     تماشاگر گلزار را با ظاهری آراسته و خوش‌لباس در ذهن خود جای داده، خودت چه فکر می‌کنی؟ همیشه بازی
    در این فیلم‌ها را انتخاب خواهی کرد؟

    گلزار: به هیچ عنوان، اگر از من بخواهند در فیلمی بازی کنم و البته مطمئن باشم که اثر، کاری قابل دفاع است و من باید موهایم را از ته بتراشم، قبول می‌کنم، مطمئن باشید.
    
     آتش‌بس چرا آنقدر به دل بیننده نشست ؟
    گلزار: دلیل اصلی‌اش حساسیت‌های تهمینه میلانی بود، او کارگردان باتجربه‌ای است و با اعتماد به من، شرایط را به گونه‌ای رقم ‌‌زد که بتوانم در اجرای نقشم موفق باشم. از طرفی خود من هم سر فیلمبرداری انرژی زیادی گذاشتم، با خانم میلانی، سر فیلم «آتش‌بس» ساعت‌ها می‌نشستیم و صحبت می‌کردیم، نتیجه بسیار خوبی هم می‌گرفتیم... به طور حتم آتش‌بس یکی از فیلم‌های پرفروش با موضوع اجتماعی در تاریخ سینمای ایران بود.
    
     در توفیق اجباری هم، اوضاع بدین شکل بود؟
    گلزار: فیلمنامه توفیق اجباری، فیلمنامه‌ای زیبا و خواندنی بود که توسط پیمان عباسی نوشته شد که جا دارد از او تشکر کنم. زمانی که فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم، شباهت‌هایی بین من و شخصیت اصلی داستان وجود دارد، رویه اصلی قصه را دوست داشتم، به نظر من نشان دادن مشکلات هنرمندان و بازیگران، کار قشنگی بود، خیلی‌ها می‌گفتند که بازی در این فیلم کار خطرناکی است و شاید به اعتبار من صدمه بزند، گرچه تمام فیلمنامه هم زندگی من نبود، برای مثال من ازدواج نکرده‌ام، اما در داستان توفیق اجباری فردی متاهل بودم.
    
     خانه خودت لوکیشن اصلی فیلم بود؟
    گلزار: بله، ابتدا لوکیشن این فیلم در جایی دیگر بود که این مسئله، کار را برای گروه کمی مشکل می‌کرد، به خصوص از لحاظ رفت و آمد. بنابراین پیشنهاد دادم که خانه خودم لوکیشن اصلی فیلم باشد، قرار بود تصویربرداری حدود 11، 12 روز طول بکشد، اما نزدیک به یک ماه طول کشید که خاطرات خوبی برای من و گروه رقم زد، گرچه حرف و حدیث‌های زیادی هم بعدها گفته شد که گلزار برای کمک به تهیه‌کننده چنین کاری کرد، متاسفم برای کسانی که هنوز معنای رفاقت‌های دوطرفه را نمی‌دانند! این که خانه من لوکیشن اصلی فیلم بشود یک تصمیم گروهی بود.
    
  
   در زمان تصویربرداری چند باری به شما سر زدیم، کاملا مشخص بود که انرژی زیادی صرف کرده‌ای، ضمن این‌که  نقش کارگردان را نباید نادیده گرفت. 
    گلزار: محمدحسین لطیفی از آن دست کارگردان‌های باهوش است، اگر به او پیشنهادی بدهی، در رابطه با آن فکر می‌کند و آن را عملی خواهد کرد. از همین جا می‌گویم، او هرگاه از من بخواهد، برایش بازی خواهم کرد...
    
     می‌توانی برایمان بگویی که کدام یک از قسمت‌های توفیق اجباری به واقعیت زندگی شما می‌پرداخت؟
    گلزار: اگر بخواهم به طور کلی و گذرا به این پرسش پاسخ بدهم، باید بگویم بخش‌های مربوط به زندگی خانوادگی، بخش‌های غیرواقعی فیلمنامه بود، در واقع در این فیلم، من نمادی هستم از قشر بازیگرانی که چنین مشکلاتی دارند، ولی آن قسمت‌هایی که در رابطه با برخورد من با مردم در فیلم دیدید، بر پایه اتفاقاتی است که برای من طی این سال‌ها افتاده بود.
    
     دلایل اصلی موفقیت توفیق اجباری را در چه می‌دانی؟
    گلزار: سادگی و صمیمیت. تماشاگر احساس می‌کند که با او راحتی... زمانی که تماشاگر را به زندگی شخصی خودت می‌‌بری، او هم با این فیلم راحت برخورد می‌کند چرا که فکر می‌‌کند به او نزدیک شدی... اگر برای مردم احترام قائل شوی و به ارزش آنها پی ببری طبیعی است که جوابت را هم خواهی گرفت. جا دارد از تمامی عوامل تشکر کنم که در این فیلم تمام انرژی خود را صرف کردند تا کاری خوب از آب در آید.
    
     دوست داشتی با بازی در توفیق اجباری چه پیامی بدهی؟
    گلزار: به مردم بگویم، شهرت و معروفیت تمام سینما نیست، بلکه این حرفه سختی‌های زیادی دارد که تنها بخشی از آن را در توفیق اجباری دیدید.
    
     در یک سال اخیر، باز هم تعدادی از نشریات علیه شما مطالبی نوشته‌اند و یا مصاحبه‌های خیالی چاپ کرده‌اند، همچنین  یک سایت قلابی هم به نام شما تاسیس کرده‌اند، نظرتان چیست؟ 
    گلزار: شما با خلق و خوی من آشنا هستید، آدم ساده‌ای هستم و دوست ندارم از موقعیت خود سوءاستفاده کنم. در مورد اهالی سینما باید بگویم، نمی‌دانم چرا با این‌که همه، از یک خانواده هستیم، تا می‌بینیم شخصی یا اشخاصی در این وادی به موفقیت می‌رسند، به صورت علنی با او دشمنی می‌‌کنیم، از این دوستان می‌‌خواهم، زمانی که فیلمی فروخت از حسادت حرص نخورند و بدانند که همه عوامل، از فروش آن به سهم خود بهره خواهند برد، من نه در خارج و نه در داخل سینما با کسی مشکل ندارم، مخالفانم را هم نمی‌شناسم ، نه نامشان را می‌دانم، نه هدفشان را، البته جنس‌شان را می‌‌شناسم، ضمن این‌که برای چندمین بار روی سخنم با مطبوعاتی است که از قول من گفتگوهای خیالی چاپ می‌کنند، دوستان، آقایان، عزیزان، این راهی را که در پیش گرفته‌اید، راه و روش درستی نیست و پولی که از این طریق به دست می‌آید، خوردن ندارد. در مورد سایت‌های قلابی هم باید بگویم، جدیدترین روشی که جهت تخریب یک سری از بازیگران شناخته شده مورد استفاده قرار می‌گیرد، همین سایت‌های قلابی است که هزینه آن توسط افرادی خاص با هدف تخریب چهره‌های سرشناس پرداخت می‌شود. هیچ سایتی زیرنظر من نیست، هیچ‌ ایمیل و آی‌دی هم ندارم، هیچ‌گونه ارتباطی با این‌گونه وب سایت‌ها و سایت‌ها ندارم و تمامی آنچه را که در این سایت‌ها ملاحظه می‌‌کنید دروغی بیش نیست، هر چه که به نام من و با تصاویر من در این‌گونه سایت‌هاست را به شدت تکذیب می‌‌کنم، همه آنها دروغ است و کلاهبرداری می‌‌باشد که امیدوارم هر چه زودتر مقامات قضایی و انتظامی با چنین افرادی برخورد کنند. در مورد دوستان سینمایی هم باید بگویم اگر هدفمان رشد سینماست باید رقابت بر آن حاکم باشد، اما رقابتی سازنده، نه حسادت و تنگ‌نظری که اصل رقابت را زیر سوال ببرد... باید همه دست به دست هم بدهیم و به یکدیگر کمک کنیم. اگر گلزار در انتخاب نقش‌هایش هم روزی اشتباه کرده، باید شرایطی را فراهم کنیم که او در مسیر درستی قرار بگیرد، نه این‌که او را بکوبیم... روال کار حرفه‌ای‌ها در سینما، رقابت سازنده است.
    
    
در مورد گروه دارکوب، که به اجماع برایمان گفتی، اما یادمان می‌‌آید که یک گروه موسیقی هنرمندان هم می‌‌خواستی
    تشکیل بدهی، به کجا رسید؟

    گلزار: بله، با دوستان خوبم امین حیایی و حسام نواب‌صفوی قرار بود این کار عملی شود که موقعیتش پیش نیامد، اما در آینده دنبالش را خواهیم گرفت.
    
     اما والیبال... می‌گویند در یک سال اخیر، دو دستگی اتفاق افتاده، می‌خواهیم نظرت را بگویی که علاقه‌مندان به تو که بارها برای تشویقت به سالن‌ها آمده‌اند، برای دیدن بازی‌هایت کجا بیایند؟
    گلزار: تیمی که من در آن بازی می‌‌کنم تیم والیبال «چی‌توز»، هنرمندان پارسه است، تمرینات‌مان را دنبال می‌‌کنیم، اگر مردم دوست دارند، می‌‌توانند برای دیدن بازی‌هایمان که از طریق رسانه‌ها، اطلاع‌رسانی می‌‌شود، به محل برگزاری بازی‌ها بیایند، ضمن این‌که جا دارد از آقای یغمایی و شرکت چی‌توز که زحمات زیادی برای این تیم متحمل شدند، تشکر ویژه‌ای داشته باشم.
    
     فوتبال؟
    گلزار: فوتبال همچنین طرفداران ویژه خود را دارد و چه بخواهیم و چه نخواهیم پرطرفدارترین ورزش دنیاست... به علی دایی تبریک می‌‌گویم که عضوی از فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) شده است. امیدوارم، تیم ملی کشورمان با قدرت در مسابقات مقدماتی جام‌جهانی حضور به هم رساند و از حقانیت فوتبال ایران دفاع کند. به وحید شمسایی هم تبریک می‌‌گویم که برای چندمین بار بهترین فوتسالیست آسیا شناخته شده است، برای این پدر مهربان که سه دختر گل دارد، آرزوی موفقیت می‌‌کنم. وحید از دوستان خوب من است، مثل سایر فوتبالیست‌ها که شاهدید بارها با هم به اردوی تیم ملی رفتیم و با آنان بودم (گفتنی است در ویژه نوروز خانواده‌سبز، یک گزارش کامل و خواندنی از دیدار محمدرضا گلزار با فوتبالیست‌های معروف ایران به شکل تصویری به چاپ خواهد رسید) ضمن این‌که در سال‌های اخیر فوتبال ایران با نزول روبه‌رو بود، اما مقام وحید باعث شد تا از حقانیت‌مان در فوتبال آسیا دفاع کنیم. 
    
     و خواهرزاده‌هایت؟
    گلزار: خواهرزاده‌هایم را همان‌طور که می‌‌بینید، عزیز من هستند، این آقا پسر نامش «برسام» است و این دختر کوچولو، هم اسمش «آویسا» که در صحنه‌ای از فیلم توفیق اجباری هم بازی کرده است. همان جایی که من یک دختر کوچولو را در آغوش گرفتم. ارتباط خیلی خوبی با آنان دارم، آنها هم مرا دوست دارند و تمام فیلم‌های مرا می‌‌بینند، از آنجا که «برسام» بزرگ‌تر است، ارتباط بیشتری با فیلم‌های من برقرار می‌‌کند.
    
     از بردیا برادر کوچکت برایمان بگو؟
    گلزار: برادر نازنینی که سنگینی بیشتر کارهای من برعهده اوست و همیشه یار و یاور من بوده و حق برادری را به خوبی در حق من ادا کرده است. امیدوارم بتوانم روزی زحماتش را جبران کنم.
    
     احساست نسبت به پدر و مادرت چیه؟
    گلزار: دستشان را می‌‌بوسم، آنها صمیمی‌ترین دوستان من هستند و همیشه با آنان در امور زندگی‌ام مشورت می‌‌کنم... هر چقدر به آنان محبت کنم، باز هم کم است، یادمان باشد که محبت به پدر و مادر، موجب محبت خداست.
    
     و اگر حرفی باقی مانده؟
    گلزار: از تمام افرادی که برای من زحمت کشیده‌اند، تشکر می‌‌کنم دوستان دیروز و امروز، با هیچ کس مشکلی ندارم و از خداوند متعال می‌خواهم که ایران و ایرانی را سربلند کند، قدر کشورمان و نعمت‌های خداوند را بدانیم و در همه حال شکرگزار خداوند باشیم. از شما دوستانم در مجله خانواده‌سبز، همچنین از مدیران نشریه که همیشه و در همه حال به من امید دادند و مطالبی نوشتید که انرژی و انگیزه‌ام چند برابر شود، سپاسگزارم... یاعلی...

taxi - ایران - رشت
خیلی مغرور و از خود متشکره روزنامه های زرد گندش کردن!
پنج‌شنبه 11 بهمن 1386

Nickolas99 - کانادا - تورنتو
آره بابا الکی گندش میکنن. به ایرج قادری نه یه آقایی . نه یه جناب قادری . نه احترامی . بهش میگه قادری . انگار داره در مورد بچش حرف میزنه.
پنج‌شنبه 11 بهمن 1386

سمانه - ایران - کرج
سلام خیلی ممنون به خاطر گفتگویی که با آقای گلزار داشتید.
پنج‌شنبه 11 بهمن 1386

Nickolas99 - کانادا - تورنتو
دیگه دوره گلزار به پایان رسیده فقط نیما شاهرخی هه هه ...
پنج‌شنبه 11 بهمن 1386

dokhtare khoshkele irooni - استرالیا - ملبورن
اصلا هم اینطور نیست گلزار بهترین بازیگر ایران هست همه هم دوسش دارن هر کی هم دلش نمی خواد سرشو بکوبه به دیوار مرسی
جمعه 12 بهمن 1386

Sougand - ایران - طهران
به نظر من همیشه باید هنر یک هنرمند مورد انتقاد قرار بگیره .نه نظر شخصی هر فرد...ممنون از سایت خوبتون.
جمعه 12 بهمن 1386

taxi - ایران - رشت
هنرمند!!! استاد فراهانی به راحتی عنوان هنرمندو قبول نمی کنه اونوقت این هنرمنده!فققط عشق دخترای جواده
جمعه 12 بهمن 1386

melodi - انگلستان - نیوکاسل
در فیلم هایی که بازی می کنه اصلا مایه نمی ذاره. اصلا برای بازیگری ساخته نشده نه تحصیلات این کارو داره و نه استعدادشو فقط رو حساب قیافش بازیگرش کردن. وجود همچین آدم های بی هنری در سینما به دلیل خر تو خری سینمای ایرانه
جمعه 12 بهمن 1386

pesare_iruni - ایران - تبریز
آقایون و خانم های محترم که از این آقا بدشون میاد لطفا حسادت نکنن همین.
یکشنبه 14 بهمن 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.