البته افزایش موارد بزهکاری و اوباشگری در میان نوجوانان بریتانیا خبر نشنیده ای نیست ولی آنچه که مرگ دلخراش گری نیولاو، پدری با همسر و ۳ دختر نوجوان را تکان دهنده تر کرد، و خیلی ها راهم نسبت به سلامت جامعه بشدت نومید ونگران، انگیزه حمله ۳ نوجوان ۱۶، ۱۷ و ۱۹ ساله به این مرد ولگد کوب کردن او به قصد کشت بود.
در یک کلام، ماجرا از این قرار بود که گری نیولاو از داخل خانه ۳ نفر را می بیند که در خیابان ظاهرا قصد شکستن شیشه اتومبیلش را داشتند؛ به بیرون می رود تا آنها را متفرق کند ولی درمحاصره آنها لگد کوب می شود و در اثر خونریزی داخلی می میرد.
هر ۳ نوجوان محکوم، بیکار، سابقه بزهکاری داشته و در هنگام واقعه تحت تاثیر مواد مخدر و مشروبات الکلی بودند. بعد از صدور حکم دادگاه، هلن نیولاو، بیوه مقتول گفت میلیونها نفر از مردم در این احساس با او شریک هستند که شهرها و خیابان های مملکت به تصرف جمعی از جوانان اوباش، بی بند وبار و بی رحم در آمده است.
فردای آنروز، دیوید کامرون، رهبر حزب اقلیت محافظه کار حرفی را به میان کشید که سال ها است از مردم شنیده شده است: بازگرداندن نظام وظیفه. رهبر دولت سایه در این دیار افزایش میزان جرائم و اوباش گری در میان نوجوانان را مساله ای سراسری خواند که با گذراندن یکی دو قانون از مجلس رفع شدنی نیست. مشکل آنقدر حاد و سراسری شده که دولت بودجه ای اضطراری برای نصب چارچوب های مغناطیسی فلزیاب در مدارس کنار گذاشته است تا شاگردان نتوانند با کارد و چاقو وارد مدرسه شوند.
خدمت نظام بیش از پنجاه سال پیش در این دیار لغو و سربازی به صورت شغلی داوطلبی درآمد |
این را می گویند استیصال! کسی پرسید که چرا دانش آموزان ( دختر و پسر) باید چاقو حمل کنند؟ و اگر پاسخی پیدا شد درباره اش چه کردند؟ ثالثا، هر کلانتری در این دیار به شما خواهد گفت که بیشتر این جرائم بیرون از محوطه مدارس رخ می دهد. نهایتا، از سرافکندگی نصب فلز یاب در سردر مدارس گذشته، بهتر نبود اگر پدر و مادرها جیب فرزندانشان را جستجو می کردند؟
راه حل، به گفته دیوید کامرون، ایجاد تغییراتی بزرگ در نگرش های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به مساله بی بندوباری و گرایش نوجوانان به خشونت، بی اعتنایی به قانون و حقوق شهروندان است. یکی از پیشنهادات رهبر حزب محافظه کار، بازگشت به نوعی خدمت نظام، یا به گفته او، خدمت ملی ۶ هفته ای است. در تشریح نسخه درمانی خود، آقای کامرون می گوید: "برنامه ای اجباری که به هر نوجوان ۱۶ ساله مسئولیت و وظایف شهروندی بیاموزد و در آنها این احساس را بیدار کند که عضوی از جامعه این کشورند و اوقات جوانی را به بطالت نگذرانند."
خدمت نظام بیش از پنجاه سال پیش در این دیار لغو و سربازی به صورت شغلی داوطلبی درآمد.
تنها خاصیت اجباری بودن آن، البته به غیر از فراگیری فنون دفاع از آب و خاک وطن، یاد دادن انضباط سربازی به جوانان بود که در قالب سلسله مراتب فرماندهی و مقررات ارتش، آنهم در مدت زمانی بلند معنی پیدا می کند.
از حق نباید گذشت که موضع جدید آقای کامرون، با توجه به مخالفت سرسختانه بیشتر جامعه شناسان و روانشناسان با هرگونه رژیم اجباری برای نوجوانان، اقدامی متهورانه است، ولی اگر رهبرحزب محافظه کار، که امیدوار است در انتخابات بعدی به نخست وزیری برسد، واقعا باور دارد که در عرض ۶ هفته می توان نوجوانی را که همسایه اش را سر هیچ و پوچ زیر لگد خود می کشد با آداب و رسوم شهروندی آشنا کرد، یا از کره مریخ آمده و یا خیلی شانس آورده که هنوز به یک جمع اوباش ۱۶ ساله مسلح به چاقوی ضامندار برخورد نکرده که یکی از سرگرمی هایشان شرط بندی بر سر کتک زدن و با مشت به زمین انداختن افراد معلول و ضبط تمام ماجرا با دوربین تلفن همراه و فرستادن آن برای همدستان است.
|