مجموعه "چارخونه" که دیشب با تلویزیون خداحافظی کرد با همه نقاط قوت و ضعف در حالی استقبال 60 تا 70 درصدی مخاطبان را در پی داشته که مخاطب قدرت انتخاب ندارد و شاید این رضایت به نوعی کاذب باشد.
به گزارش مهر، صدا و سیما افزون بر تمام رسالتهای خود که امروز در هر خانه و زیر هر سقف شعبه دارد، یکی از توانمندیهایش برنامهریزی مستقیم برای پر کردن اوقات فراغت و تأمین صحیح نیاز به تفریح است. از میان گزینههای مختلف برای انبساط خاطر کار طنز در هر عرصه انتخابی پرمخاطب است.
طنز از ویژگیهایی برخوردار است که یکی از آنها نشاندن خنده بر لبهاست، خندهای که جزو نیازهای زندگی و از ضروریات جامعه بانشاط است. گفته میشود خنده در طنز از نوع هر خندهای نیست، بلکه خنده بر سادهدلیها یا خنده از روی تمسخر نقطه ضعفهاست. جنس خنده آن هم همیشه خنده از روی شوخی نیست، بلکه نیشدار است.
در واقع طنز تلنگری است بر اندیشه مخاطب که در پس خنده ناشی از آن توقع رسوب فکری نیز میرود. در طنز نمایشی داستان طنز از الگوی ساختاری متون ژانر دراماتیک پیروی میکند. یعنی داستان آن باید منطقی و دارای ساختار محکم باشد. در طرح داستان، طرح و توطئه، گرهافکنی، اوج و گرهگشایی باید مسیر منطقی طی شود و تنها استفاده از عنصر ناسازگاری و تضاد میان شخصیتها، موقعیت و حادثهآفرینی میتواند در قوت طنز و نیفتادن به ورطه لودگی خلل وارد کند.
در واقع نکتهای که طنز را متمایز میکند، اغراق در مسائل و شخصیتها و بزرگتر نشان دادن واقعیات است. این اغراقپذیری نیز اصول دارد، زیرا طنز در کنار ابعاد گوناگون آن کاری جدی است و اگر غلو آن بیش از اندازه شود، کار را ناموزون میکند از سوی مخاطب پس زده میشود. رسانه ملی در راستای اهداف و کارکردهای خود چندی است سنت طنزهای 90 شبی را در دستور کار خود قرار داده و به این وسیله توانسته جمع خانوادههای ایرانی را گرمتر کند.
امسال نیز همانند سالهای گذشته مجموعه طنز 90 شبی "چارخونه" از شبکه سوم سیما به کارگردانی سروش صحت روی آنتن رفت. صحت را تا پیش از این بازیگری توانا و نویسندهای خوشقریحه میدانستیم که اکنون باید به این پیشینه کارگردانی را نیز افزود. او در نخستین تجربه کارگردانی توانست بسیاری از بینندگان تلویزیون را در شبهای متوالی با خود همراه کند.
صحت در این کار از نویسندگانی چون محمدرضا آریان، علیرضا بذرافشان، حمید برزگر، علیرضا ناظرفصیحی، بهمن معتمدیان و ... بهره برد که با همه آنها کارهایی مشترک انجام داده است. در "چارخونه" چهرههایی چون حمید لولایی، مریم امیرجلالی، فلامک جنیدی، بهنوش بختیاری، محمد شیری و رضا شفیعیجم بار دیگر در کنار هم جمع شدند. شخصیتهایی که میتوان گفت بعضاً دست نخورده از مجموعههای طنز گذشته وام گرفته شدهاند.
مجموعه با تیتراژی متناسب با نام "چارخونه" آغاز میشود که می توان به روشنی تأثیر رضا عطاران و شاخصه های خلاقانه و برجسته کارهایش را در آن دید: بهره بردن از تصاویر به ظاهر بی ربط به مجموعه در عنوان بندی و آوازی نامتعارف با سیر آوازخوانی مألوف رسانه، بهترین شاهد بر این مدعاست.
"چارخونه" هر چند خاطره کارهای پیشین طنز را به یاد می آورد، اما در بخش میزانسن تلاش خود را کرده تا صحنه پردازی معقول و چشم نواز ارائه دهد. صحنه پردازی واقعگرایانه که سعی شده دکورها دارای نمادی از مشاغل ساکنان خود باشند مانند تابلو مرغ در راهرو خانه منصور، باند صوتی و ماکت هواپیما در خانه رعنا و حامد به همراه رنگآمیزی گرم و سنگین برای خانه شکوه و منصور، رنگهای شاد برای زوجهای جوان و ... با ایجاد تضاد گرافیکی تنوع تصویری خوبی در تدوین ایجاد کرده است.
اما متأسفانه تصویربرداری مجموعه از ضعف ها و خطاهای تکرارشونده رنج می برد. چنانکه حضور بوم صدابرداری در غالب نماها تا پایان مجموعه دیده می شود که به نظر نمی رسد کارکردی خاص برای این کار مورد نظر بوده باشد، چرا که حتی کاغذ دیالوگها نیز از گوشه قاب نمایان می شود!
گذشته از مباحث تکنیکی از نکات قابل بررسی مجموعه، سبک و نوع طنزی است که قالب مجموعه است. آنچه در "چارخونه" بیشتر دیده میشود، طنز موقعیت و بعضاً کلامی است که در قالب طنز خانوادگی نشانده و موجب توفیق این مجموعه شده است. چرا که طنز خانوادگی از جذابیت و تنوع خاص خود برخوردار است.
"چارخونه" برای ایجاد طنز موقعیت از تضاد میان شخصیت ها یا جابجایی نقش ها بهره می برد و در بعد طنز غیرکلامی به صورت یکنواخت و کشدار با بازی گرفتن از اشیاء، موقعیتهای طنز ایجاد میکند مانند دست به دست کردن مرتب ظروف بر سر میز غذاخوری یا پرتاب لیوان و سیب به بالا و ...
به این ترتیب طنز خانوادگی و طنز موقعیت، برای یکدیگر شرایطی فراهم می کنند که داستان با موضوعات خانوادگی و طنزی قابل قبول پیش برود. به لحاظ همین زمینه های طنز است که صحت به ایجاد موقعیت های طنز و بهره برداری از آن پرداخته مانند دعواهای شکوه با منصور بر سر فروغ، عکس العمل آنها هنگام قهر، خیالپردازی های حامد و رعنا و ...
گرچه بهره بردن از جابجایی نقش های جنسیتی چون نان آوری زن، خلقیات مردگونه شکوه، صفات بچگانه و سر به هوایی مردان و نیاز آنها به حمایت زنان تا اندازهای در مجموعه های قبلی هم دیده می شود، ولی در این مجموعه با اغراق بیش از اندازه رو به رو هستیم که موجب آسیب دیدن مجموعه و نوعی پس زدگی از سوی مخاطب می شود.
بیکاری حامد و نفقه خوری از زنان، استعفاهای پی در پی منصور در کنار شغل رعنا و منبع مالی بی انتهای شکوه دو خط پررنگ و موازی هستند که در طول داستان به جلو می روند و به ذوق بیننده آسیب میرسانند. ارائه الگویی تازه از زندگی زناشویی یعنی زندگی زیر دو سقف، دعواهای مکرر شکوه و منصور و اعمال قدرت و خشونت در عین مهربانی که روابط مخدوش ارتباطات خانوادگی را نشان می دهند، از مواردی هستند که در "چارخونه" مردان را در فرودست زنان قرار می دهد.
کاراکترها و ویژگیهای آنها در این مجموعه تکراری است اما گزینش بازیگران برای نقشها را می توان گزینشی صحیح و دور از ریسک دانست و اشکال را در تکراری بودن و نبود خلاقیت در شخصیت پردازی آنها دانست. شکوه با جوش آوردنهای معروف، منصور مردی بیکفایت در هر زمینه که حرف چندانی برای اظهار وجود قوی ندارد، حامد تیپ جدیدی که مخلوطی از خوانندگی بامشاد در "نقطهچین" و لهجه دار بودن گل مراد در "باغ مظفر" است و البته ترانههای نه چندان جذاب او و خیالپردازی هایش موقعیتهای خوبی برای مجموعه ایجاد کرد.
شخصیت رعنا نیز با ارائه بازی سطحی و بدون ویژگی خاص و شخصیت پردازی سردستی، در اندازههای تکمیل نقش حامد دیده میشود. پرستو اما در تضاد با روحیات رعنا به دلیل هیاهویی که از شاخصه های شخصیت داستانی اوست، بیشتر به چشم می آید و در زمان رکود داستان و بازیگری با حرکات بچگانه خود تنوعی کوتاه پدید می آورد. هر چند میزان و نوع جنب و جوش حرکتی وی به مثابه یک زن در خارج از بحث داستانی قابل تأمل است.
حضور فرخ که شخصیتی حاشیه ای و در این مجموعه خنثی به نظر می رسد را می توان مورد پرسش قرار داد که چرا به عنوان شخصیت دائمی در مجموعه حضور پیدا کرده است؟ به نظر می رسد نبود پرداخت قوی شخصیتها و ناهمگونی در بازیها ناشی از تعدد نویسندگان متنهاست که در شکلگیری شخصیت یکپارچه خلل وارد کرده است. اما نظیرشنبه از خوشپرداختترین شخصیتهاست که به دلیل روحیه دسیسه چینی و دورویی به طرح، توطئه و تعلیق داستان ها افزوده است.
مجموعه به لحاظ پرداخت داستانی نیز با نوسانهای زیادی همراه بوده که گاه موضوعات جدید مانند داستان لیگ برتر و ... را به خوبی لحاظ و گاه موضوعات تکراری، قدیمی و بدون جذابیت خاص داستانی مانند کلاهبرداری و طلبکاری را به صورت سطحی و دم دستی بیان می کند.
این مجموعه با همه قوتها و ضعفهایش توانسته استقبال 70-60 درصدی مخاطبان را در پی داشته باشد، آن هم با همین قالب کلیشهای و تکراری خود که حتی نوآوریهایش را با تکرار و کم دقتی از طراوت انداخته است. اما باید یادآور شویم که مخاطب در شرایطی است که قدرت انتخاب جز دیدن این معدود کارها ندارد و معمولاً بدون تحلیل و ارزشگذاری و تنها برای سرگرمی به تماشای اینگونه کارها روی میآورد و به همین دلیل شاید نوعی رضایت کاذب نیز داشته باشد.
|
|
|