آفساید را که می دیدم نه به حقوق نابرابر فکر می کردم نه به روسری سفید ها نه به هیچ کمپین دیگری. فقط به این فکر می کردم که چه خوشی های کوچکی از ما گرفته شده بود. چه شادی های ساده ای که نه قرار است رژیمی را عوض کند نه کسی را بترساند. دیدن یک بازی. چیزی از این ساده تر ممکن است؟ رقصیدن. شنیدن. خواندن. اینها آنقدر ساده و کوچکند که اصلا دیده نمی شوند چه برسد به ترساندن کسی.
یاد آن دوران می افتم که دستگاههای ویدو را در کمد دیواری بین تشک ها پنهان می کردند جرم هم دیدن فیلم شعله بود و رقص روی شیشه. یا آن وقت ها که نوار کاست جرم داشت.
کودکی ما از این طرف این ترس ها را داشت و از آن طرف آن کارتون های غم بار را که همه اش یکی گم شده بود و بعد یکی با بدبختی دنبالش می گشت. هاج, حنا, نل ,بل و سباستین, بنر و همه همه مادرشان گم شده بود. بعد هم بدبختی این بود که همه مادرهایشان لابد بی حجاب بودند که ما هیچ وقت ندیدمشان که لااقل خیالمان راحت شود اینها به مادرشان رسیدند.
فکر می کردم مگر ما چه می خواستیم؟ یادم است از ده سالگی دم در مدرسه یک نفر می ایستاد که کیف بقیه را بگردد. یک نفر از خود بچه ها که ببیند بقیه آینه و رژ و نوار نیاورند مدرسه. بعد هم یک مدت می گفتند موهایتان را از وسط باز نکنید. بعد گفتند شلوار فلان نپوشید. چقدر از این بکن نکن های بی خود وارد زندگی ما کردند. مگر داشتن عکس پائولو مالدینی جرم بود؟ ( من به جرم داشتن یک مجله خارجی که عکس پائولو مالدینی و نامزدش را در بحبوبه جام جهانی نود و چهار داشت تا مرز اخراج از مدرسه رفتم.)
بعد هم تا بود آن همه عزا داری بود. هر هفته حداقل یکبار باید آن مارش عزا را می شنیدیم. یادتان است روزهای عزادارای حتی آن آهنگ روی کارتون ها را هم نداشتیم؟
شاید اگر فضا فقط یک ذره بازتر بود. فقط یک ذره بیشتر می شد خندید اینهمه دوری هم نبود. این همه آدم از ایران جدا نمی شد. اینهمه فکر و خیال نبود. آدم اگر بتواند بخندد خیلی راحت تر با شرایط کنار میاید. اگر فقط از این شادی های کوچک داشتیم...
منبع : https://www.balootak.com/2008/01/792.php
babaktoronto - کانادا - تورنتو |
این حرفها را دیگه نزنیها سوسک میشی. ما خارج نشین ها هم(این درست اصطلاحیه که طرفدارای اخوندا به ما اطلاق کرده اند) همه مرفه نق نقو و بیدرد و ضد وطن و ترسو که فقط از راه دور حرف میزنیم و ..... هستیم که حق اظهار نظر در مسایل کشورمونو نداریم . و فقط باید تو ایران باشی تا حق اعتراض داشته باشی(دیگه نمیگه اگر تو ایران باشی که به محض اعتراض تیکه بزرگه گوشته) یا اگر هم خارج هستی اگر طرفدار این انقلابی حق اظهار نظر داری و .... این نظر سینه چاکای این نظامه ضمنا این انقلاب هم کارش درسته شادی هم نمیخواهیم اصلا گناهه این حرفا. شادی کیلویی چنده؟ فقط گریه کنید.تا به بهشت برید |
دوشنبه 17 دی 1386 |
|
bahram1 - ایران - تبریز |
خداییش کاری کرده اند که من یکی دیگه هیچ اعتقادی به عزاداری و این آیین و رسوم ندارم. به ائمه بی احترامی نمی کنم اما دیگه زیاد هم برام ارزش معنوی نداره تو وفاتشون ناراحت باشم . وقتی شادی نباشه غصه هم مفهوم نداره. همه چی پوچه. آفرین به اونایی که مخشو داشتن و از این مملکت رفتند |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
CHINAMROOSH - ایران - ایران |
درود بر چنین احساس صمیمی و پاک که با سادگی و بی آلایشی تام دردی کهن در سینه ها را از اعمالسیاستهایی ضد انسانی و ابلهانه به زیبایی بر زبان قلم جاری ساخته است . |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
nafas - ایران - ارومیه |
این تندروی و کندروی هاست که مارو عقب نگه داشته است.رفتار تند یک عده ای در اوایل انقلاب خیلی ها رو دلسرد کرد.این عده الان هم در گوشه کنار دیده میشوند.اما فراموش نکنیم خیلی ها حداقل پشت پرده با این رفتارها مخالفت میکردند.مصاحبه یکی از مسءولین صدا وسیما را میخواندم که گفته بودند در سالهای جنگ یکی از مسءولین رادیو پیشنهاد کرده بودند که در ماه رمضان آهنگ های سنتی نیز پخش نشود ودر تلویزیون گویندگان و مجریان ریش بگذارند{حالا نمیدانم ریش چه ربطی به روزه داری دارد خدا میداند} این خبر به گوش امام رسیده بود که ایشان گفته بودند به این حضرت آقا بگویید گوش دادن به موسیقی اینچنینی اگر حرام است رمضان وغیر رمضان نمیشناسد و ریش گذاشتن در رمضان هم بر معنویت کسی تاثیر نمیگذارد ودستور داده بودند که با اینگونه رفتارها برخورد شود. |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
مولانا - ایزان - تهران |
نه بابا!=خاک وطن طوطیای چشم ایرانیان ایران نشین است |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
hari - انگلستان - بیرمینگهام |
من 30سال دارم.راست نوشتئ.پاراگراف اخر اشک رو تو چشام نشوند.انقاابشون همه رو کافرکرده من دوست ندارم مسلمون باشم اگه اسلام اینه.اینا زندگی رو به خاطر یه خنده یه دلخوشئ کوچیک که بتونی د کنار خانوادت باشی رفتن.کجا اساام گفته مردم رو تو فشار بزار ی تا ازدواج نکنن .کوشن اونائیکه واسه اسلام انقلابکردن.فقط زندگیما رو حروم کردن.یه زمان میخندیدم هرکسیمگفت نسل سوخته.اما حالا میگریم از اینکه من خودم هستم اون نسل.من زندگی واسم معنی نداره.زندگی که خانواده داری .وطن.دین.جان.خوشی.تناهمه دراسم .نه در واقعیت.با این دولت ما فقط مردگان متحرک هستیم.خدا سزای این نسل کشی رو زودتر بهشون بده الهی |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
parviz1 - انگلستان - کترینگ |
من فکر میکنم که این ملاها اومدن تا دین و تمام اعتقادات مردم را از بین ببرند و خدایش موفق هم بودن.اون زمانها مردم چون از خدا و اخرت میترسیدن خیلی کارهای زشت مثل دزدی و وو را بد میدونستن و از اون دنیا میتر سیدن انجام نمیدادن.بعد دیدن که خود ملاها که همه این چیزها رو گفته اند گناه میکنن و حتی جنهیاتی که خیلی از بی دینها نمیکنند این ملاها میکنن .اذم فکر میکنه لابد اون ور هم خبری نیست نه حسابی و نه کتابی. همه چیز حساب داره سعی کنید با دوستان و فامیل بگو بخند وشاد باشید و زندگی کنید و قدر همدیگر را بدانیم و با شادیهای یکدیگر شریک شویم. عاقبت ملایان را هم بزودی میبینیم .بشرط اینکه یکبار دیگر هم دل و متحد باشیم.به امید روزهای شاد و رقص و سرور شادی در ایران عزیز.
|
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
ali_salimi_tooyserkani - ایران - تویسرکان |
هیچ شکی ندارم که رفتارهای افراطی که این چند دهه بر ما روا داشته شد و به طور گسترده ای روحیات و عقاید و فرهنگ نسل انقلاب رو هدف گرفت به این عنوان که مردم رو انقلابی و مسلمان بار بیاره . . درست عکس اون چیزی که آقایون میخواستند نتیجه داده و در آینده هم خواهد داد. شاید بگید که نه اکثر مردم انقلابین و اینجور چیزا ولی ناگزیر نسلی به وجود امده و خواهد آمد که به تمام ارزش های آقایون انقلابی بی اعتنا است و به هیچ وجه هم قشری انگشت شمار نیست بلکه همه میدونیم که الان درصد بالایی از جامعه ما رو تشکیل میدن که با بی تفاوتی در حالی که توانایی ایجاد تغییر در وضع موجود رو ندارن در عین پوچی درونی ناشی از سست شدن ارزش های معنوی (که مسوولش همین آقایون انقلابی و سیاست گذاران جمهوری اسلامی هستن ) نسل بی احساس و پوچ رو به وجود اوردن که مثل جماعت گوسفندان با اینکه میدونن آخر عاقبت همه شون سلاخی شدنه هز چیزی که صاحب گله!! جلوشون میریزه میخورن تا موقع سلاخی پروار تر باشن. در ظاهر زندگی ما ایرانی ها شاید خیلی غیر عادی نباشد ولی همه قربانی محتوم آرمانهای عقیدتی و خیالبافی های ارزشی عده ای هستیم که قدرت را در دست دارند. |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
ro_ah1354 - ایران - اصفهان |
عیب شما کوته فکر ها این است که اسلام را به انقلاب ربط میدید و بالعکس . |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
(1) سعید - ایران - تهران |
وقتی شادی باشد ذهن آمادگی فعالیت و خلاقیت پیدا می کند و وقتی ذهن آمادگی فعالیت و تحلیل اتفاقات دور و بر خودش را داشت آن وقت است که خلایق متوجه خیلی مسایل می شوند که به نفع حکومت نیست پس برای بقای حکومت و خیلی چیزهای دیگه باید ریشه ی شادی و تفریح را از بیخ و بن کند درست همان کاری که این نظام سالهاست به آن شاخ و برگ می دهد. |
سهشنبه 18 دی 1386 |
|
سوین - ایران - تهران بزرگ |
الان کار به جایی رسیده که به جرم خوش قیافه یا خوش پوش بودن هم آدم رو می گیرن میبرن . لابد تا چند وقت دیگه هم به جرم زن بودن ٬ جوون بودن ٬ بچه فلان محل بودن٬ خندیدن ٬ نفس کشیدن می گیرن میبرن. البته مثل همیشه من که معتقدم خلایق هر چه لایق . هر کی هم که ناراضیه مجبوره بره و به همین سادگی مساله حل می شه ... |
چهارشنبه 19 دی 1386 |
|
Niousha - ایران - تهران |
همه ی اینایی که گفتی منم یادمه.روزهای عذا دلمون خوش بود شاید می تی کمن بده.منم دارم سعی میکنم تا یک سال دیگه از ایران بزنم بیرون.این درست نیس که به ایرانی های اون ور بگیم شما حق نظر دادن ندارین. |
چهارشنبه 19 دی 1386 |
|