حکم مرگ چهار پسر که یک دختر دانشجو را ربودند و بی رحمانه «آزار شیطانی» دادند به تایید هیات عمومی دیوان عالی کشور رسید و ضرباهنگ مرگشان به صدا درآمد.
● آنچه گذشت....
«فتانه» ۲۳ ساله که دانشجو بود شامگاه ۱۱ دی ۱۳۸۳ وقتی فهمید همکلاسی اش «سمیه» کلیه درد دارد خیلی زود به خانه اش رفت، او را به بیمارستان اکباتان همدان رساند و تا ۲۲:۴۵ بالای سرش ماند.
بعد «فتانه» دوستش را به خانه اش برگرداند و داروها را تهیه کرد.
عقربه ها ۲:۲۵ بامداد را نشان می داد که «مهدی – ن» راننده یک دفتر مسافربری به در خواست «فتانه» به فلکه عباس آباد رفت تا او را به خانه اش برساند. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که راننده، متوجه یک دستگاه شورولت قرمز در تعقیب تاکسی شد.
«فتانه» که دستپاچه شده بود از راننده خواست به کوچه خلوتی برود تا از شر سرنشینان شورولت رها شود.
«مهدی» چراغ های خودرو را خاموش کرد تا سرنشینان شورولت او را نبینند اما مزاحمان، دست بردار نبودند.پسران قوی هیکل از شورولت پیاده شدند و با کارد به او حمله کردند.
۶ بامداد بود که «فتانه» آشفته به خانه «سمیه» برگشت و با هم به کلانتری رفتند. دختر دانشجو با چشمانی اشکبار از بلایی که سرش آمده بود پرده برداشت:وقتی دوستم کلیه درد گرفت و برای گرفتن داروهایش به داروخانه رفتم با یک پسر آشنا شدم.بعد حماقتم را تکمیل کردم ، سوار ماشین «دوو.سی یلو» او شدم و شماره تلفنم را دادم تا باز هم همدیگر راببینیم.
«فتانه» ادامه داد: بعد از گرفتن داروها، راننده «دوو» مرا تا فلکه عباس آباد رساند و گفت:«دیروقت است؛ اگر تو را به خانه دوستت برسانم ممکن است کسی به ما شک کند.» به همین خاطر از کیوسک تلفن همگانی با آژانس تماس گرفتم و یک ماشین خواستم.چند دقیقه بعد متوجه یک شورولت قرمز شدم که سرنشینانش مرا زیر نظر داشتند.تازه سوار تاکسی شده بودم که به راننده گفتم ماشین قرمز، ما را تعقیب می کند و بهتر است به یک خیابان خلوت برود.
«فتانه» که از به یاد آوردن آن صحنه ها دوباره وحشت کرده بود اضافه کرد:پسران قوی هیکل از شورولت پیاده شدند و خود را مامور منکرات جا زدند.سپس با یک چاقوی بزرگ به شیشه تاکسی کوبیدند و مرا به زور با ماشینشان به جاده «رزن» بردند.بین راه تا پلیس را دیدند روسری ام را درآوردند، یک کلاه روی سرم کشیدند و تهدیدم کردند حرفی نزنم.
دختر سیاه بخت، توضیح داد:هر چه التماسشان کردم که دست از سرم بردارند گوش نکردند. آنان که حال طبیعی نداشتند و به احتمال زیاد، قرص «اکس» خورده بودند مرا به یک گاراژ بردند و وحشیانه به جانم افتادند. دو نفرشان اما دلشان به رحم آمد، کاری به من نداشتند و مرا به فلکه عباس آباد برگرداندند.
به دنبال این شکایت تکان دهنده ، راننده تاکسی گفته های «فتانه»را تایید کرد:این دختر تازه سوار ماشینم شده بودکه دیدم یک شورولت قرمز دنبالمان است.زمانی که به کوچه خلوتی رفتم تا گممان کنند، غافلگیر شدیم.آنها با چاقو تهدیدم کردند و مسافرم را به زور ربودند.من هم که ترسیده بودم به آژانس برگشتم و ماجرا را به کلانتری اطلاع دادم.
● شناسایی شورولت
با نشانی هایی که راننده تاکسی و «فتانه» به پلیس دادند، شورولت در یکی از خیابان های همدان ردیابی و متوقف شد.کارآگاهان در بازرسی این خودرو یک قبضه کارد سنگری کشف کردند و راننده آن به نام «امین»را دستگیر کردند.
او ابتدا خود را بی گناه می خواند اما «فتانه» را که با چشمانی اشکبار رو به رویش دید چاره ای جز بازگویی حقیقت نیافت و به ناچار به تشریح جزییات جنایت کثیف پرداخت:من و پنج نفر از دوستانم «رضا- ف»، «هادی- الف»، «آرش – م»، «حسن- ش» و «آرش – گ» به جشن عروسی رفته بودیم و ساعت ۱:۲۵ صبح بود که در فلکه عباس آباد یک دختر را دیدیم.از ماشین «دوو»پیاده و و سوار یک پیکان شد.پیکان را تعقیب کردیم تا اینکه در یک کوچه خلوت متوقف شد.گزارش ایسکانیوز می افزاید «امین» ادامه داد: مشروب خورده بودیم و حال طبیعی نداشتیم. با تهدید چاقو، این دختر را سوار شورولت کردیم و به یک گاراژ در حوالی «رزن» بردیم.
با اعتراف های پسر تبهکار، تحقیق های پلیس وارد مرحله تازه ای شد.پنج روز بعد، چهار متهم دیگر پرونده نیز دستگیر شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
به دنبال شناسایی گاراژ مورد نظر، سرایدار آنجا به نام «قربانعلی – س» اعلام کرد:سالهاست که سرایدار گاراژ پدر «رضا» هستم و آن شب دیدم این پسر و دوستانش یک دختر را به اینجا آوردند.التماس های دختر بی پناه را می شنیدم اما کاری از دستم ساخته نبود و سکوت کردم.
● پسران شیطان صفت در دادگاه
در پی تکمیل تحقیق های مقدماتی،پرونده به شعبه پنجم دادگاه کیفری همدان فرستاده شد و بامداد۲۷ اردیبهشت ۸۴ متهمان محاکمه شدند غیر علنی شدند.
قضات با توجه به مدرک های موجود «رضا – ف»، «آرش- گ»، «حسن- ش» و «امین – د» را به مرگ محکوم کردند.
«آرش – م» و «هادی – الف» نیز با توجه به اظهارات شاکیه و نظر به اصل کلی برائت و استناد به بند «الف» ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری و به لحاظ اثبات نشدن جرم، از اتهام آزار شیطانی تبرئه شدند.
حکم با اعتراض وکیل متهمان و به خاطر برخی ابهام ها در شعبه ۳۳ دیوان عالی کشورتایید نشد و پرونده اینبار به خاطر نبود شعبه همعرض در همدان، به دادگاه کیفری کردستان فرستاده شد.
قضات این دادگاه نیز حکم به اعدام مجرمان دادند.
«رضا – ف»، «آرش- گ»، «حسن- ش» و «امین – د»همچنین به خاطر آدم ربایی، تهدید و جعل عنوان مامور مبارزه با مفاسد اجتماعی از سوی شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی همدان به ۱۵ سال زندان و به خاطر مشروب خواری به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شدند.
این بار شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور پرونده را اصراری تلقی و هیات عمومی دیوان عالی کشور متشکل از ۵۰ قاضی، نشست ویژه ای برگزار کرد.
● حکم اعدام، قطعی شد
پرونده اصراری کیفری به ریاست آیت ا... «مفید» و با حضور آیت ا... دری نجف آبادی (دادستان کل کشور) به شور گذاشته شد.
قاضی علی اصغر باغانی (رییس شعبه ۱۳ تشخیص دیوان عالی کشور) علم قاضی را دلیل دانست و عنوان کرد:از مجموع شواهد این پرونده می توان نتیجه گرفت«زنا به عنف» واقع شده است.
وی، مجازات مربوطه را از حدود الهی خواند و تاکید کرد:در این پرونده حتی رضایت شاکیه هم هیچ تاثیری در حکم و مجازات نخواهد داشت.به گزارش ایسکانیوز، دری نجف آبادی نیز با توجه به موارد زیر حکم مرگ را بدون ایراد دانست:در این پرونده جرمهایی مانند شرب خمر، استعمال مواد روان گردان، استفاده از چاقو و قدرتنمایی با آن، آدم ربایی، آزارشیطانی و ... مسلم است.
همچنین باید در نظر داشت:
۱) تبهکاران به لحاظ وضعیت سنی، بدنی و تجرد، دارای تمایل و انگیزه قوی برای ارتکاب جرم بوده اند.
۲) رفتار شاکی حاکی از رضایت نداشتن او و اجبار مجرمان نسبت به تعرض است.
۳) موقعیت زمانی و مکانی، نوعا موجب وحشت و اختلال در اراده و سلب قدرت و توان تصمیم گیری از طرف شاکیه و هر فردی در موقعیت مشابه می شود.
۴) اعلام جرم و شکایت به مرجع انتظامی، حکایت از اجبار و اکراه مجرمان دارد.
۵) جنایت مجرمان در حوزه نظم و امنیت عمومی، باعث جریحه دار شدن عفت عمومی و تشویش اذهان آحاد جامعه شده است.
۳۸ قاضی در پایان این نشست، حکم دادگاه کیفری کردستان را تایید کردند و نفس های چهار تبهکار به شماره افتاد.قرار است آنان به زودی در همدان به دار آویخته شوند.