ابهام در معمای پنج ساله ناپدید شدن یک مرد

ابهام در معمای پنج ساله ناپدید شدن یک مرد
سرنوشت مرد جوانی که از پنج سال پیش ناپدید شده است با سکوت تنها متهم پرونده همچنان در هاله یی از ابهام قرار دارد.

به گزارش خبرنگار ما این پرونده از اواخر مهرماه سال 81 و در پی اعلام گزارشی مبنی بر ناپدید شدن یک مرد 35 ساله به نام امیر در دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و مجید متین راسخ - بازپرس وقت جنایی تهران - پس از آنکه اظهارات پدر امیر در رابطه با مفقود شدن فرزندش را به ثبت رساند به کارآگاهان اداره 11 پلیس آگاهی دستور داد با انجام تحقیقات ویژه سرنوشت این جوان را فاش کنند. کارآگاهان در وهله نخست به بررسی این احتمال پرداختند که آیا امکان دارد امیر خودش خانه را ترک کرده و زندگی پنهانی و تازه یی را از سر گرفته باشد؛ نبود شواهدی مبنی بر اختلاف میان امیر و خانواده اش، بدهکار نبودن جوان ناپدید شده و به دست نیامدن مدارکی دال بر داشتن روابط پنهانی بر این فرضیه خط بطلان کشید و پلیس به این یقین رسید که امیر برخلاف میل و اختیار خودش از بازگشت به منزل منع شده یا در اسارت تبهکاران به سر می برد. در حالی که ماموران پلیس آگاهی امیدوار بودند گذشت زمان سرنخ های بیشتری از این ماجرای پیچیده در اختیار آنان قرار دهد هیچ رد پایی از امیر به دست نیامد و این پرونده به پرونده یی راکد تبدیل شد.

دو سال بعد

دو سال پس از طرح نخستین شکایت والدین امیر، آنان که همچنان در جست وجوی فرزند خود بودند، بار دیگر خواستار ادامه یافتن تحقیقات و انجام بررسی های همه جانبه در این خصوص شدند. این بار کارآگاهان خود را در برابر فرضیه تازه یی دیدند. از آنجا که دو سال از گم شدن امیر می گذشت و خبری از وی به دست نیامده بود احتمال مرگ وی قوت گرفت، اما نشانی هیچ یک از اجساد ناشناس موجود در سردخانه پزشکی قانونی با مشخصات امیر مطابقت نداشت.

از آنجا که در صورت مرگ طبیعی امیر در معابر عمومی حتماً جسد وی به پزشکی قانونی انتقال می یافت کارآگاهان احتمال به قتل رسیدن و نابود یا دفن شدن جنازه او را بسیار پررنگ دانستند و به همین خاطر دور تازه یی از تحقیقات را پیرامون دوستان و آشنایان امیر آغاز کردند. آنان متوجه شدند مرد مفقودی از اوایل سال 81 با چند برادر رابطه دوستانه یی برقرار کرده بود. در حالی که این برادران به صورت نامحسوس زیر نظر گرفته شده بودند پلیس به نتایجی دست یافت که نشان می داد رابطه امیر با یکی از آنان به نام قاسم بسیار صمیمانه تر از دیگران بوده و جوان گمشده مرتب به خانه وی رفت و آمد می کرده است. با به دست آمدن این سرنخ قاسم بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او که ابتدا داشتن هرگونه اطلاعی از سرنوشت امیر را انکار می کرد در بازجویی های تکمیلی سرانجام در اعترافاتی تلخ کشتن این جوان را بر عهده گرفت.

قاسم گفت؛ امیر به واسطه رابطه دوستانه یی که با من داشت مرتب به خانه ام می آمد تا اینکه یک روز پس از بازگشت از محل کارم به منزل او را در وضعیت نامناسبی دیدم و بعد از آنکه فهمیدم با همسرم رابطه داشته است تصمیم گرفتم وی را بکشم. قاسم ادامه داد؛ من ابتدا دست و پای امیر را با روسری همسرم بستم. سپس با استفاده از یک چاقوی آشپزخانه او را کشتم. جسدش را از خانه خارج و در منطقه یی خلوت دفن کردم. پس از اعترافات این مرد، همسر وی نیز تحت بازجویی قرار گرفت و داشتن رابطه با مقتول را پذیرفت. این زن گفت؛ امیر با تهدید مرا مجبور به داشتن رابطه پنهانی کرد و از ترس اینکه موضوع را به شوهرم اطلاع دهد به ناچار در برابر خواسته هایش تسلیم می شدم.

انکار

پس از اعترافات قاسم و همسرش در حالی که سرنوشت شوم امیر پس از دو سال فاش شده به نظر می رسید ماموران به محل دفن جسد رفتند و متوجه شدند درست در آن منطقه یک بزرگراه احداث شده و امکان حفاری و کشف جسد وجود ندارد و تمامی نشانه هایی که متهم به قتل از محل دقیق دفن جنازه اعلام کرده نیز از بین رفته است. به این ترتیب پرونده قتل امیر ناتمام باقی ماند و کارآگاهان تصمیم گرفتند با بازجویی های دقیق تر از قاسم جزئیات بیشتری از این جنایت به دست آورند اما این مرد نه تنها اطلاعات تازه یی در اختیار پلیس قرار نداد بلکه کشتن امیر را انکار کرد و همسر وی نیز اظهارات اولیه اش را پس گرفت.

قاسم در اعترافات تازه اش گفت؛ «روز حادثه پس از آنکه امیر را در وضعیت نامناسبی دیدم اول به سمت همسرم رفتم تا ماجرا را از او جویا شوم اما در همین هنگام مرد جوان با فرصت پیش آمده از طریق پنجره از خانه ام خارج شد و فرار کرد و پس از آن از سرنوشت اش اطلاعی ندارم.» در نهایت با انکارهای قاسم و کشف نشدن جسد، این متهم آزاد شد.

بازداشت دوباره

در حالی که سرنوشت امیر همچنان در هاله یی از ابهام قرار داشت این بار حسین اصغرزاده - رئیس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران - مسوولیت رسیدگی به پرونده را بر عهده گرفت و دستور از سر گرفتن تحقیقات را صادر کرد. کارآگاهان این بار به استعلام از مراکز رسمی پرداختند. اداره گذرنامه، راهنمایی و رانندگی، سازمان ثبت اسناد و سایر اداره ها و مراکز دولتی اعلام کردند در طول پنج سال گذشته - از سال 81 تاکنون - حضور مردی به نام امیر را در مراکز خود به ثبت نرسانده اند. از سویی بررسی اظهارات اهالی محل زندگی قاسم نشان داد هیچ یک از آنان روز حادثه متوجه فرار امیر از خانه همسایه خود نشده اند. مجموع این اطلاعات باعث شد بار دیگر فرضیه کشته شدن امیر به دست تنها متهم این پرونده قوت بگیرد به همین خاطر قاسم بار دیگر به دستور بازپرس اصغرزاده بازداشت شد اما این بار نیز ادعاهای سه سال پیش خود را تکرار و در برابر این سوال که چه اتفاقی برای امیر افتاده است، سکوت کرد. بنابر این گزارش هم اکنون بازجویی ها از قاسم ادامه دارد تا شاید از این طریق سرنوشت جوان گمشده پس از گذشت پنج سال فاش شود.
+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.