سارق فریبکاری که با شگردی عجیب از کارمندان بانک دزدی می کرد هنگام اجرای سی ویکمین نقشه تبهکارانه خود به تله افتاد. به گزارش خبرنگار ما کارآگاهان پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران از چندی قبل با شکایت های مشابهی که از سوی کارمندان زن بانک های مختلف مطرح می شد مواجه شدند و تحقیقات خود را پیرامون شگرد عجیب یک سارق حرفه یی آغاز کردند. یکی از این شاکیان که دختر جوانی به نام یاسمین است در توضیح ماجرا به ماموران گفت؛ «من صندوقدار بانک... هستم و روز حادثه پشت باجه مشغول انجام کارهای بانکی مشتریان بودم که یکی از آنان جلو آمد، مرا به نام صدا زد و گفت از اقوام پدرم است. من که تاکنون این مرد را ندیده بودم ابتدا حرفش را باور نکردم اما آن مرد که حدوداً 30 ساله بود مشخصاتی از پدر و سایر اعضای خانواده ام ارائه داد و همین امر سبب شد تا حرف وی را باور کنم. مرد جوان در ادامه به من گفت مشکل خاصی برایش پیش آمده و به 55 هزار تومان پول نیاز دارد و اگر من این مبلغ را به وی قرض بدهم او همان شب پول را به پدرم پس خواهد داد. من که واقعاً باور کرده بودم آن مرد از اقوام پدرم است خواسته اش را رد نکردم و 55 هزار تومان به وی تحویل دادم اما پس از بازگشت به خانه متوجه شدم مرد بدهکار در واقع یک شیاد بوده است.» شاکی دیگر پرونده که او نیز دختری جوان و کارمند بانک است، گفت؛ مرد مشتری نه تنها خودش را از اقوام پدرم معرفی کرد و نشانه هایی از او ارائه داد بلکه گفت زمانی قصد داشت به خواستگاری ام بیاید اما به خاطر مشکلاتی که برایش پیش آمده بود انجام این کار را به آینده موکول کرده و به زودی برای درخواست ازدواج به منزل مان می آید. این مرد با فریب دادن من 95 هزار تومان گرفت و فراری شد. کارآگاهان پس از جمع بندی اظهارات مالباختگان متوجه شدند مرد شیاد که نام و هویت واقعی اش مشخص نیست تاکنون از 30 کارمند بانک کلاهبرداری و از هر یک از آنان مبالغی بین 55 تا 95 هزار تومان دریافت کرده است. در این میان انجام چهره نگاری و تحقیقات ویژه پلیس برای دستگیری مرد ناشناس به نتیجه یی نرسید تا اینکه چند روز پیش کارمندان بانک کشاورزی شعبه شهرآرا با پلیس 110 تماس گرفتند و از حضور سارق تحت تعقیب در این شعبه بانک خبر دادند. دقایقی بعد با حضور ماموران دزد 30 ساله به نام محمدرضا بازداشت شد و ابتدا کارمندی که به عنوان طعمه شماره 31 از سوی وی انتخاب شده بود تحت بازجویی قرار گرفت. این زن گفت؛ «محمدرضا چندی قبل از یکی از دوستان من که در شعبه یی دیگر مشغول به کار است کلاهبرداری کرده بود و من در جریان ماجرا قرار داشتم به همین خاطر زمانی که وی نزد من آمد و با صدا زدن اسمم خودش را از اقوام پدری ام معرفی و تقاضای پول کرد، بلافاصله فهمیدم این مرد همان سارق حرفه یی است، برای همین بدون آنکه کاری کنم که شک محمدرضا برانگیخته شود موضوع را با همکارانم در میان گذاشتم و سپس با معطل کردن این مرد منتظر ماندم تا ماموران از راه برسند.» محمدرضا که دست خود را رو شده می دید پس از انتقال به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران به 30 فقره سرقت اقرار کرد و گفت؛ «من به خاطر مشکلات مالی دست به سرقت می زدم و شگردی را انتخاب کردم که احتمال دستگیر شدن یا حتی طرح شکایت علیه من بسیار کمتر باشد. من فقط به شعبی مراجعه می کردم که نام کارمندان پشت باجه را روی برچسب یا تابلوهای کوچک نوشته بودند. از این طریق نام طعمه ام را به دست می آوردم و پس از آنکه خودم را از اقوام پدری آن فرد معرفی می کردم معمولاً چندین نشانه را از خانواده آن فرد ارائه می دادم که در میان آنها همیشه چند مورد از نشانه ها به صورت اتفاقی درست از آب درمی آمد و نقشه ام درست پیش می رفت. من حتی در برخی موارد که طعمه هایم دختران جوان بودند مساله ازدواج و خواستگاری را نیز مطرح می کردم تا اعتماد کارمند مورد نظر را بیشتر جلب کنم.» بنابر این گزارش محمدرضا هم اکنون در بازداشت به سر می برد و با توجه به اینکه احتمال داده می شود آمار سرقت های وی بیش از 30 فقره باشد رئیس شعبه سوم دادیاری دادسرای ناحیه 5 از روزنامه ها خواست با چاپ عکس متهم به صورت واضح شرایط را برای شناسایی وی از سوی سایر مالباختگان احتمالی فراهم کنند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|