نو عروس 19 ساله دو ماه پس از ازدواج، همسرش را به علت اختلاف خانوادگی به قتل رساند.
به گزارش خبرنگار ما ساعات پایانی یکشنبه ماموران کلانتری 116 مولوی در جریان وقوع یک همسرکشی در خیابان وحدت اسلامی قرار گرفتند. دقایقی پس از اعلام وقوع این جنایت موضوع به بازپرس ویژه قتل پایتخت اعلام شد و به دستور وی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران و ماموران تشخیص هویت و پزشکی قانونی برای بررسی صحنه جنایت و انجام تحقیقات فنی به محل اعزام شدند.
زمانی که کارآگاهان خود را به محل وقوع جنایت رساندند زن 19 ساله یی را یافتند که خود را به عنوان قاتل همسر 30 ساله اش به نام داریوش معرفی می کرد و مدعی بود با یک ضربه چاقو شوهرش را به قتل رسانده است.
بررسی صحنه جنایت
با آغاز تحقیقات در آپارتمان چهار طبقه، همسایگان مدعی شدند که ساعتی پیش با صدای فریاد زن جوانی که دو ماه است همراه شوهرش به این ساختمان آمده اند از وقوع جنایت مطلع شده اند. یکی از همسایگان پس از تحویل دادن کارد آشپزخانه یی که به خون مقتول آغشته بود به ماموران گفت؛ در حال شام خوردن بودیم که صدای زن جوانی را شنیدم که فریاد می زد شوهرم را کشتم. وقتی به راهرو آمدم سحر - زن 19 ساله - را دیدم که با سیمایی هراسان و لباسی خونین در حالی که یک چاقو در دست داشت از پله ها به پایین می دوید. چاقو را از دستش گرفتم و هنگامی که به خانه آنها وارد شدم داریوش را دیدم که غرق در خون روی رختخواب افتاده بود، سپس بلافاصله پلیس را در جریان وقوع قتل قرار دادم.
دیگر همسایه های این زوج جوان نیز در بازجویی های به عمل آمده نزاع های سحر و داریوش را امری همیشگی خواندند و مدعی شدند که هر شب صدای فریادهای این زوج را می شنیدند و از همان روزهای نخست شاهد اختلاف شدید آنها بوده اند.
بازجویی از متهم
با اقرار اولیه سحر، این متهم 19 ساله مورد بازجویی کارآگاهان پلیس قرار گرفت و واقعه را چنین شرح داد؛ من و داریوش دو ماه پیش با هم ازدواج کردیم. او در شرکت واحد همکار پدرم بود و پیش از ازدواج به خانه ما رفت و آمد داشت و طی این دیدارها با هم آشنا شدیم و یک روز او با وساطت و ریش سفیدی یکی دیگر از همکار های پدرم به خانه ما آمد و از من خواستگاری کرد. من که آشنایی ام با داریوش در حد همان دیدارهای کوتاه بود از همان زمان به وی دل بستم و به خواسته او جواب مثبت دادم و ازدواج ما سر گرفت.
پس از ازدواج با وجود علاقه زیادی که به یکدیگر داشتیم با هم ناسازگار بودیم و مدام سر مسائل کوچک با هم دعوایمان می شد. شب حادثه ساعت 30/22 دقیقه بود و داریوش خود را برای خواب آماده می کرد و روی تشک در مقابل در اتاق خواب نشسته بود و پیراهن به تن نداشت. او سر مساله یی ناراحت بود و داشت به مادرم نسبت های بد می داد و هر چه به او گفتم بس کند توجهی نکرد. سرانجام کاسه صبرم لبریز شد. به آشپزخانه رفتم و یک کارد برداشتم و به او گفتم اگر به توهین هایش ادامه بدهد جوابش را با چاقو خواهم داد. همین طور که چاقو در دستم بود به اتاق خواب رفتم ولی او هتاکی اش را ادامه داد. من هم برای اینکه درسی به او داده باشم از پشت با چاقو ضربه یی به بدن وی وارد کردم اما فکر نمی کردم که چاقو به این راحتی کمر او را بشکافد و به قلبش برسد. وقتی چاقو را بیرون آوردم خون از پشت همسرم فواره زد و لحظاتی بعد جان داد. روزگذشته با انتقال سحر به دادسرای امورجنایی پایتخت و برگزاری جلسه بازپرسی در شعبه هفتم وی با صدور قرار بازداشت بار دیگر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت تا به بازسازی صحنه جنایت بپردازد.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|