جنایت، سکانس پایانی گروگانگیری ۳۰۰ میلیون تومانی

جنایت، سکانس پایانی گروگانگیری 300 میلیون تومانی
دو مرد که متهم هستند پس از ربودن پسری جوان با انگیزه باج خواهی، وی را به قتل رسانده اند از سوی قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. به گزارش خبرنگار ما، محمدرضا حیدری نماینده دادستان تهران در ابتدای این جلسه محاکمه که صبح دیروز برگزار شد در جایگاه قرار گرفت و گفت؛ مطابق آنچه در کیفرخواست آمده است علی متهم 25 ساله و همدستش محسن جوان سربازی به نام کمال را ربودند و از خانواده او تقاضای 300 میلیون تومان پول کردند، اما از آنجایی که خانواده کمال نتوانستند این پول را تهیه کنند، روز 16 آذرماه سال گذشته کمال به دست علی و با همکاری محسن به قتل رسید. وی افزود؛ متهمان پس از دستگیری اعتراف کردند، از آنجایی که تصور می کردند کمال مبلغ زیادی پول دارد او را ربوده اند و بعد که به پول درخواستی نرسیدند کمال را در گاراژی در خاوران به قتل رساندند و جنازه اش را در خودرویش در خیابان رها کردند. پس از آنکه نماینده دادستان برای دو متهم درخواست مجازات کرد سپس پدر و مادر کمال در جایگاه حضور یافتند و برای متهمان تقاضای صدور حکم قصاص کردند، پدر مقتول در توضیح ماجرا گفت؛ پسرم سرباز بود و هر روز بعد از تعطیل شدن پادگان به خانه می آمد، روز حادثه حوالی ظهر بود که تماس گرفت و گفت ربوده شده است و آدم ربایان برای آزادی اش پول خواسته اند، من هم توانستم 15 میلیون تومان فراهم کنم و مطابق آنچه پسرم گفته بود پول را به حساب عابربانک کمال ریختم تا آدم ربایان آن را برداشت کنند، اما نتوانستم بیشتر از آن پولی تهیه کنم و برای پرداخت مابقی مبلغ مورد نظر از متهمان فرصت خواستم، اما فردای آن روز به من خبر دادند جسد پسرم در ماشینش در جاده خاوران پیدا شده است. این دو متهم پسرم را مظلومانه و بدون اینکه کاری کرده باشد به قتل رساندند و تقاضای مجازات آنها را دارم.

سپس به دستور قاضی عزیزمحمدی - رئیس دادگاه - علی متهم ردیف اول پرونده در جایگاه حاضر شد. وی گفت؛ اتهام قتل عمد را قبول ندارم، من کمال را به تنهایی نکشتم، محسن هم در این ماجرا به من کمک کرد. ما زمانی تصمیم به ربودن کمال گرفتیم که فکر می کردیم او در حساب عابربانکش 300 میلیون تومان پول دارد. به همین خاطر نقشه گروگانگیری را طراحی و ابتدا کمال را به خانه یی اجاره یی در خیابان صفا دعوت کردیم. کمال بدون اینکه از نقشه ما خبر داشته باشد فکر کرد این یک دعوت دوستانه است و به محل قرار آمد، وقتی وارد خانه شد به اتفاق محسن، دست و پا و دهانش را بستیم و بعد کارت عابربانکش را از میان وسایل داخل جیبش برداشتیم، محسن برای خالی کردن حساب کمال بیرون رفت و دقایقی بعد وقتی برگشت، گفت در حساب کمال هیچ پولی نیست. من و محسن از شنیدن این خبر خیلی تعجب کردیم و از کمال پرسیدم 300 میلیون تومانی که قبلاً در حسابش بود کجا است کمال با شنیدن این حرف در کمال خونسردی گفت چنین پولی ندارد. با توجه به کاری که کرده بودیم فقط یک چاره داشتیم به همین دلیل جوان سرباز را وادار کردیم با پدرش تماس بگیرد و از او بخواهد به حسابش پول واریز کند. پدر کمال با توجه به اینکه می دانست پسرش را دزدیده ایم فقط 15 میلیون تومان به حساب او ریخت و مجبور شدیم برای اینکه از ما شکایت نشود کمال را به قتل برسانیم.

متهم ردیف اول در خصوص نحوه قتل گفت؛ من و محسن ابتدا طناب را به دور گردن کمال انداختیم و بعد آن را از دو طرف کشیدیم، کمال یک نفس عمیق کشید و بلافاصله جان باخت. البته قصد کشتن کمال را نداشتیم، مدت ها بود که با هم دوست بودیم و همدیگر را می شناختیم اما نمی دانم چه شد که مجبور شدیم او را بکشیم و بعد آن 15 میلیون تومان را با محسن به طور مساوی تقسیم کردیم.

سپس جنازه را در یک فرش پیچیدیم و داخل صندوق عقب پژو که متعلق به خود کمال بود گذاشتیم و در گاراژی رها کردیم. ما حدود 7 شب کمال را کشتیم و ساعت 10 هم جنازه را به گاراژ منتقل کردیم. در ادامه جلسه محاکمه محسن - متهم ردیف دوم پرونده - در جایگاه حاضر و او هم منکر دست داشتن در قتل کمال شد، متهم گفت؛ علی - متهم ردیف اول - تازه ازدواج کرده بود و برای تامین هزینه های زندگی اش به پول احتیاج داشت، از آنجایی که فکر می کردیم کمال 300 میلیون تومان پول در حسابش دارد، وقتی علی پیشنهاد ربودن وی را مطرح کرد من هم قبول کردم، اما بعد از شکست در نقشه مان این علی بود که کمال را به قتل رساند و من فقط ناظر صحنه قتل بودم. محسن در ادامه منکر اعترافات اولیه اش شد و گفت؛ فکر می کردم اگر بگویم در قتل شریک بودم به علی کمک کرده ام و او را از مرگ نجات می دهم، اما اعترافاتم دروغ بود.

بنابراین گزارش با پایان یافتن جلسه محاکمه 5 قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.
پیام - انگلیس - لندن
بعضیها اعدام هم براشون کمه.....
یکشنبه 18 آذر 1386

پیام - انگلیس - لندن
مرگ حق مسلم انهاست ....مرگ
یکشنبه 18 آذر 1386

مینا - فنلاند - هلسینکی
واقعا که... میخواستن یه شبه پولدار بشن. ولی به چه قیمتی ??
یکشنبه 18 آذر 1386

ساحل - ایران - تهران
اینقدر به جوونها فشار بیارند که دست به این کارهای احمقانه بزنند
پس کجاست اون ندای ما به فکر جوانان هستیم
کو ؟؟
زندگی برای جوانها خیلی سخت شده و عذاب آور
ولی این دو باید اعدام بشوند
دوشنبه 19 آذر 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.