مصاحبه ای با شیطان

مصاحبه ای با شیطان

روزی که شیطان تلفنی تماس گرفت و بی مقدمه گفت: "حاضرم رؤیای تو را تبدیل به واقعیت کنم"، به ناگاه شوکه شدم! باورم نمی شد! تنم خیس عرق شده بود! وحشت و ترس سرا پای وجودم را فرا گرفته بود! به هر زحمتی که بود خودم را جمع کردم و بالاخره قراری برای مصاحبه گذاشتم.

روز مصاحبه:

جناب شیطان با دو ساعت تاخیر حاضر شد. وقتی هم که رسید عذرخواهی کرد و گفت:

مأموریت خطیری پیش اومد که از دوستان ساخته نبود و می بایست خودم انجام می دادم.

پیش از انجام مصاحبه گفتم:

با چه تضمینی باور کنم که در جریان مصاحبه بر مبنای صداقت در گفتار سخن خواهی گفت؟ 

خندید و گفت: دلیلی ندارد دروغ بگویم. چون من به حربه ای مجهزم که اگر پرده از تمام اسرار من برداشته شود باز هم می توانم به خواسته های خود دست یابم.

گفتم: چه حربه ای؟

جواب داد: غفلت؛ انسانها را به خواب نوشین غفلت می برم و آن وقت نقشه هایم را عملی می کنم.

سوگند یاد می کنم که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت، پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم  و راهزن راهتان می شوم. اکنون ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.

متن مصاحبه:

عبدالله: خودتان را معرفی کنید.

شیطان: فردی هستم از طایفه جن. مسمی به اسم خاص "ابلیس" و مشهور به اسم عام "شیطان"؛ البته اسامی و اوصاف دیگری هم دارم که چندان معروف نیستند نظیر وسواس، خنّاس، عزازیل، عفریت، شیصبان، حارث، مارد، غوی، رجیم،  ابو مره، ابولبین، مذموم، مرید و…(1)

عبدالله: پیشه و شغل شما چیست؟

شیطان: مشاغل فراوانی دارم؛ گاهی مسافر کشم؛ سر دو راهی حق و باطل می ایستم و مسافران را در جاده گمراهی در بست به سفر جهنم می برم. گاهی کشاورزم و بذر کینه و نفاق را در زمین دلها می افشانم. گاهی نقاشم؛ رنگ بطلان به چهره حقیقت می زنم و جامه کژی برقامت راستی می پوشانم. گاهی هم خلبانم؛ با بالهای وسوسه و القاء آنقدر بر فراز قلب آدمی چرخ می زنم تا باند مناسب برای فرود بیابم.(2)

عبدالله: دشمنی دیرینه ات با آدمی زاد از کجا سرچشمه می گیرد؟

شیطان: ماجرا از آن روزی شروع شد که صحنه آرای خلقت، دست به کار آفرینش آدم شد.(3) ملائک نه از روی اعتراض که از روی کنجکاوی گفتند: این موجود خاکی که می آفرینی بر روی زمین فسادها خواهد انگیخت و خونهای بسیارخواهد ریخت.اگر قصد تو طاعت بردن است که ما در فرمانبری مطاعیم. واگر مقصود تو تسبیح و تقدیس است که ما پیوسته در این کاریم.(4)

با ما بگوحکمت این کار در چیست؟  او در جواب فرمود:

در این کار رازهاییست سر به مهر؛ من آنچه را که در خشت خام می بینم شما در آینه هم نخواهید دید.(5)

اینچنین بود که خالق به واسطه این مخلوق نوپای دو پا به خود بالید و بر ما فخر فروخت؛ آنگاه فرمانمان داد که: "در مقابل این مخلوق خاکی به خاک سجده فرو افتید!"

تمامی فرشتگان بی درنگ  برآدم سجده بردند.

این فرمان اما بر من بسیار گران آمد؛ چه آنکه من سوابقی درخشان داشتم، تنها 6000هزار سال(6)(با حساب شما البته صد و نه میلیارد و پانصد میلیون سال دنیا(7))، خالصانه خدای را در آسمانها دوشادوش فرشتگان پرستیده بودم، آنقدر مستغرق در عبادت بودم که فرشتگان گمان می کردند که من نیز چون آنها فرشته ام، من نتوانستم بار این خفت را به دوش کشم. هر چه باشد آفرینش من از آتش بود وخلقت او از خاک، برتری من بر او چون آفتاب روز، روشن بود، من کجا می توانستم بر انسانی خاکزاد سجده برم.

آری، آن روز گستاخانه در برابر خالق ایستادم و متکبرانه از این فرمان سر باز زدم.

این شد که از درگاه ربوبی اش رانده شدم. از آن زمان به بعد کینه آدم را سخت به دل گرفتم و هر روز آتش این کینه در دلم شعله ورتر می شود.

عبدالله: این عبادتهای خالصانه که گفتی چگونه ترا از این تکبرورزی بازنداشت؟

شیطان: من به زعم خود از روی خلوص خدای را می پرستیدم حال اینکه از ابتدا شائبه شرک و نفاق در خداپرستی ام راه داشت و این امتحان، شرک و نفاقم را آفتابی کرد.

عبدالله: با چه شیوه و شگردی انسانها را به دام می افکنی؟

شیطان: با روش منحصر به فرد " گام به گام". (8) من به طور معمول کارم را در چند مرحله انجام می دهم؛ نخست از طریق وسوسه های تحریک آمیزخود، افکاری پلید را بر قلب انسان القا می کنم، آنگاه آن اندیشه زشت را نیک جلوه می دهم، سپس در مرحله عمل با تزیینات گوناگون، اشتیاق فرد را برای ارتکاب گناه برمی انگیزم.

این را هم اضافه می کنم  که در مقام روش اساساً با حصر گرایی مخالفم؛ بر این باورم که همیشه نمی توان با روشی واحد به صید شکار رفت. وسوسه، تزیین و حتی تسویل، شاید برای اغلب انسانها سودمند افتد، اما حریم دفاعی برخی انسانها گاهی نفوذ ناپذیر است؛ اینجاست که ناگزیرم به حربه های دیگری چون وحی، نسیان و ایجاد فراموشی متوسل شوم.(9) البته هنرمندیهای دیگری هم دارم؛ مثلا در هیئت و قالب اجسام، تمثل و تجسم می یابم و از این رهگذر، ابنای آدم را به سراشیبی سقوط در پرتگاه تباهی و عصیان، سوق، که چه عرض کنم، هل می دهم.(10)

عبدالله: بزرگترین آرزوی شیطان چیست؟

شیطان: گفتن ندارد اما اغوای تمامی آدمییان در همه ادوار و اعصار تنها آرزوییست که در سر می پرورانم.

عجبا! من فقط شما را سوی گناه خواندم؛ شما اما به سوی گناه دویدید، اگرطعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟

عبدالله: کدام عمل انسانها بیش از همه تو را خشمگین می کند؟

شیطان: هر چند خوش ندارم از ابرازش اما برخی انسانها برحسب عادت، با سجده های طولانی، مدام مرا آزار می دهند و بینی مرا به خاک مذلت می مالند.

عبدالله: کدام عملشان تو را بیشتر خوشحال می کند؟

شیطان: برای من بسی مسرت بخش است اینکه آدمی پشت سر هم گناه کند و توبه را مدام به تاخیر بیاندازد.

عبدالله: عجیبترین عمل انسانها کدام است؟

شیطان: برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو گستردی.

عجبا! من فقط شما را سوی گناه خواندم؛ شما اما به سوی گناه دویدید، اگر طعم گناه در ذائقه شما شیرین افتاد دیگر چرا مرا مقصر و مسوول این تباهی و گمراهی می انگارید؟!(11)

عبدالله: شاید انسانها پر بیراهه نمی روند که تو را مقصر می دانند؟

شیطان: چنین نیست. رسالت اغواگری را خداوند خود بر دوش من نهاده است؛ پست تبهکاری و اضلال از ناحیه خداوند به من اعطا شده است. او خود فرموده که هر که را از فرزندان آدم می توانم بلغزانم؛ با سواره نظام و پیاده نظام بر آنها بتازم؛ در ثروت و فرزند شریکشان گردم والبته من جز فریب و دروغ نویدشان نخواهم داد.(12)

عبدالله: چه اموری زمینه های نفوذ تو را بیش از پیش فراهم می کنند؟

شیطان: زمینه های نفوذ من البته بی شمارند اما نقطه ضعفها، حساسیت ها، حقارت ها، حسادت ها، رقابت ها، محرومیت ها، عقده ها، شهرت طلبی ها، شهوترانی ها، افزون خواهی ها و... مناسبترین زمینه هایی(بخوانید زمین هایی) هستند که درخت دشمنی و بستر نفوذ مرا بارور می کنند.

عبدالله: اگر اجازه بفرمایید سوال را قدری خصوصی تر کنیم. شما آیا ازدواج هم کرده اید؟

شیطان: آری، من در اوان جوانی با دختری به نام"لهبا" فرزند"روحا" از طائفه جن ازدواج کردم.(13)

عبدالله: این ازدواج ثمره ای هم داشت؟

شیطان: البته که داشت. حاصل این ازدواج فرزندان بی شماری بودند که در وجود آمدند.(14)

عبدالله: سرنوشت آنها چه شد؟

شیطان: در زمانهای کهن پیش از خلقت انسانها، میان طوایفی از جن و نسناس(طایفه ای به جای انسانهای فعلی) جنگ و خونریزی بالا گرفت و خداوند فرشتگان را فرمود که به زمین هبوط کنند، آنها هر دو طائفه از جمله فرزندان مرا به هلاکت رساندند و من از آنجا که خداپرست بودم از این معرکه جان سالم به در بردم.(15) آنگاه فرشتگان مرا به آسمان بردند و من در کنار ایشان، خدای را به جد می پرستیدم تا اینکه سخن از خلقت و خلافت آدم به میان آمد و در پی نافرمانی ام از آن جمع رانده شدم.

عبدالله: آیا در میان طائفه خود هواخواه و طرفدار هم داری؟

شیطان: نه تنها در میان قبیله خود که در میان انسانها نیز.

عبدالله: متوجه منظور شما نشدم یعنی می فرمایید انسانها هم به سوی تو دست دوستی دراز می کنند؟

شیطان: تعجب کردید؟! آری! عده ای هستند که مرا ارباب و سرپرست خود می انگارند، کارگزاران وخدمتگزارانی وفادار که اهداف شوم و توطئه های پلید مرا به خوبی جامه عمل می پوشانند.(16)

برسر سفره گناه می نشینند و از هر گناهی لقمه ای بر می گیرند، آنگاه معترضانه برمن خشم می آورند که سفره گناه را تو گستردی.

عبدالله: قلمرو فعالیتهای شما تا چه اندازه می تواند باشد؟

شیطان:امور تکوینی از قلمرو نفوذ و سلطه من بیرون است؛ تنها در حوزه امور تشریعی مجال جولان دارم، یعنی اعمالی که بشر از روی اختیار و تکلیف ملزم به انجام آنهاست؛ چه می گویم؛ باید اعتراف کنم که در حوزه تشریع نیزدست من بسته است چرا که فعالیتم منحصر به اندیشه و روان(و نه جسم) آدمی است؛ آن هم در حدود دعوت واجابت؛ همین وبس.

عبدالله: حرف آخر؟

شیطان(در حالیکه چهره اش از شدت خشم برافروخته بود): سوگند یاد می کنم که تا انتقامم را باز نستانم شما آدمیان را لحظه ای آسوده نخواهم گذاشت، پیوسته بر سر راهتان در کمین می نشینم  و راهزن راهتان می شوم. اکنون ببینید چگونه راه نجات را بر شما خواهم بست.(17)

 

تهیه و تنظیم: ابوالقاسم شکوری، کارشناس دین و اندیشه


پی نوشت ها:

1- صالحی حاجی آبادی، نعمت الله، شیطان در کمینگاه

2- در سوره اعراف آیه 201 می خوانیم: "ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون" ترجمه: هنگامی که اهل تقوی دچار وسوسه های شیطان می شوند به یاد خدا می افتند و ناگهان بینا می گردند. طائف یعنی طواف کننده؛ گویا شیطان همچون طواف کننده‏اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى‏کند تا راهى براى نفوذ بیابد؛ ویاد خدا اکسیری است که ابرهای تیره و تار وسوسه ها ی شیطان را کنار می زند.

3- بقره/30

4- پیشین

5- پیشین

6- نهج البلاغه، خطبه 192، حضرت در این خطبه  که به خطبه "قاصعه" مشهور است می فرمایند: شیطان 6000 سال خدا را عبادت کرد که معلوم نیست از سالهای دنیوی است یا اخروی.

7- از نظر قرآن، هر روز آخرت به اندازه پنجاه هزار سال دنیاست(معارج/3) بنابراین چنانچه سالهای عبادت شیطان اخروی باشد از حاصل ضرب این دو، عدد یاد شده به دست می آید.

8- نور/21

9- انعام/121 ونیز بنگرید : کهف/63

10- در تفسیر آیه 48 از سوره انفال برخی از مفسران قائلند به اینکه شیطان درقادر است درقالب اجسام نیز تمثل یابد؛ ر.ک: مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن3، صص 109-108

11- ابراهیم/22

12- اسراء/24

13- تفسیر برهان جلد 2 ذیل آیات سوره حجر در داستان خلقت آدم .

14- پیشین

15- پیشین

16- نحل/100ونیزناس/5

17- اعراف/16

زهره - ایران - بوشهر
خیلی جالب بود ممنون
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

نگین - رومانی - بخارست
سلام ممنون از این اطلاعات تون خیلی دلچسپ بود چون واقعا همه که نمی تونند نهلج البلاغه بخونند پس نیاز به متن های ساده تری دارند تا درکش کنند .اما یه سوال اینجاست که اگه شیطان فرزندانی داشته و بعدا اونها تو جنگ جن و نسناس کشته شدند دیگه اون الان فرزندانی دارد یا نه یعنی همه نسل اون ازبین رفته یانه؟؟
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

حسین - ایران - آبادان
جالب بود . ممنون اما انسان گاهی خودش شیطان خود و دیگران است!
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

آرش - ایران - ازومیه
خیلی زیبا و جذاب این مصاحبه رو داشتی!. امیدوارم همه ما از شر شیطان در امان باشیم
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

شهاب - المان - برلین
با همین داستانها خوب سر ملت گرم کردی.شیطان وجود خارجی نداره. صرفا یک تمثیل.این سرشت ادم که میخواد گناهش گردن یکی دیگه بندازه.بخاطر اینکه وجدانش راحت باشه.
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

الن - ایران - تهران
زیبا بو د ولی ما ایرانیان شیطان را درجیب ساعتی خویش جای مینهیم !
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

سحر -سوئد- استکهلم -  
من بانظرشهاب موافقم افرین شهاب دقیقا همین که گفتی
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

علیرضا - سوییس - نوشاتل
خوب سوژه ای درست کردی برای سریال ماه رمضان آینده. کمدی خوبی ازش در میاد :-)
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

شبنم - امریکا - شارلوت
چه لوس خیلی بی مزه بود
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

رضا - انگلیس - لیدز
شهاب - المان - برلین و سحر -سوئد- استکهلم مگه شما به قران اعتقاد ندارین که میگین شیطان وجود خارجی نداره?
پنج‌شنبه 15 آذر 1386

فریده - سوئیس - سنتگالن
مصاحبه پیرباباو الیاس بود
جمعه 16 آذر 1386

سحر - سوید - استکهلم
رضا انگلیس -اقسام قران از 8وجه بیرون نیست =1محکم 2متشابه 3ناسخ 4منسوخ 5خاص 6مجمل 7مفصل.اگه شماهم اینهارو مطالعه کنید شاید چیزی ایدتون بشه و اینکه اینراهم فراموش نکن که اسرار ازل را نه تودانی و نه من......
جمعه 16 آذر 1386

شهاب - المان - برلین
رضا انگلیس - چرا فکر میکنی همه باید از دریچه قران به دنیا نگاه کنند وبعدش هم چرا فکر میکنی هر چی تو از قران فهمیدی فصل الخطاب/سحر خوشم اومد...ای ول
جمعه 16 آذر 1386

حسین - ایران - شیراز
خیلی جالب بود اما صد حیف از فراموشکاری ما ادمیان
شنبه 17 آذر 1386

رضا - انگلیس - لیدز
سحر و شهاب عزیز همانگونه که خداوند وجود داره برای راهنمای انسانها شیطان هم وجود داره برای فریب شما. موضوع خیلی سادست لازم نیست برای خدتون پیچیدش کنید. البته من شمارو درک میکنم چون انسان در طول تاریخ هستیش همیشه سعی کرده شیطان بهشت و جهنم و حتی خداوند رو برای خودش تکزیب کنه زیرا متضاد با فکر و عقل او بوده. در کل انسان هر چیزی رو که با چشمش نبینه باور نمیکنه یا خیلی دیر باور میکنه .
شنبه 17 آذر 1386

بحرالعلوم - ایران - تهران
چگونه برشیطان نادیده لعنت میفرستید که شیاطین انسان نما برشما حکومت می کنند
شنبه 17 آذر 1386

پیمان - اکبریان - سربندر
به نظر من پیش کشیدن اسم شیطان فقط برای فرار از مسولیت و پذیرش انجام اشتباهات فردیه شیطان همون وسوسه های شخصیه که نمی تونیم در برابرش مقاومت کنیم و بعدش هم می ندازیم گردن شیطان.
شنبه 17 آذر 1386

برگ زرد - ایران - دربدر
جالب بود . ولی اینکه شیطان به انسان تعظیم نکرده واز خداوند اطاعت نکرده را قبول ندارم . شیطان فرشته ایست که قدرت خلق دارد و از قدرت منفی خداوند نیز نام برده میشود و اینکه برای گمراهی ما آمده و مخلوقی بد است سخنی کزاف است . ما اگر بتوانیم بر ذهن خود که مرکز حضور اعمال منفی است متمرکز شده و آن را به درون که همان روح خداوندیست بسط دهیم اولین گام در جهت عوالم بالا بوده و.....
شنبه 17 آذر 1386

م- صارمی - ایران - شیراز
اولش ابلیسی مرا استاد بود بعد از آن ابلیس به پیشم باد بود
شنبه 17 آذر 1386

صدا - ایران - تبریز
شهاب - المان - برلین سحر - سوید - استکهلم با همدیگه فکر کردید به این نتیجه رسیدید!!!! می خوام بدونم به خدا ایمان دارید یا نه؟.
شنبه 17 آذر 1386

سحر - سوئد - استکهلم
اقا رضای عزیز حکایت شما هم حکایت خشت اول.شما چرا سفسطه می کنید ما وجود خدا را منکر نشدیم اگه شماهم مئ دونستین قران چرا وکی وکجاباچه شرایطی نازل شده ازاین حرفها نمی زدین خوشبختانه دوستای بعداز ماهم حرفهای ما رو تایید کردن.شما یه ذره مطالعه داشته باشید شاید به حرف ماها برسین.اینم بگم که دریایه عشق الاهی انقدر گسترده هست که نه مفسرین نه ما اشرافی نمی تونیم بهش داشته باشیم چون هممون قطرهای در برابر این دریا هستیم .
شنبه 17 آذر 1386

شهاب - المان - برلین
صدا - ایران - تبریز-بله عزیزم شدیدا معتقد به خدا هستم.امااون خدایی که من میشناسم به یک مخلوقش اون قدر قدرت نمیده که بقیه مخلوقاتش از ازل تا ابد گمراه کنه.اونم به خاطر لجبازی.اگه میخوای بگی تو قران اومده لطفا نظر سحر رو در این زمینه بخون.اگه خودتم بیشتر فکر کنی متوجه میشی ابلیس ساخته ذهن من و تو
.....هست در پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
شنبه 17 آذر 1386

رضا - انگلیس - لیدز
سحر جان این شما هستید که باید مطالع بیشتری داشته باشی, خداوند در قران به صراحت مفرماید که شیطان وجود خارجی دارد و دشمن قسم خوردیه انسان,حالا اگه دوست نداری شیطان رو باور کنی دیگه دست خودته عزیز میتونی باور نکنی.
همان گونه که موجودی بنام عزرایل وجود دارد برای گرفتن روح نسان شیطان هم وجود دارد برای فریب دادنه انسان . دیگه از این ساده تر نمی تونم توضیح بدم.
شنبه 17 آذر 1386

سحر - سوئد - استکهلم
ادم نمی تونه همین جوری قران به خونه من دلیل اوردم بدون دونستن انها شما نمی تونید در مورد قران راحت صحبت کنید .همه اهل ایمان و اشنایان به قران می دونند که اجمال وتقدیر در ایات کتاب مجید بسیار است وبدون افزودن معانی ان قسمتهای مجمل و مقدر حاصل معنی ایه را نمی توان یافت...(استناد به ترجمه وتفسیر دکتر علی اصغر حلبی)من باسند حرف میزنم در شرایطی که مطالعه هم در این زمینه داشتم.خوب هر کسی یه عقیدهای داره و من وشماهم نمی تونیم عقیده هامون و به تحمیل کنیم.ولی بازم همونیکه شهاب و خودم گفتیم.(هر کسی از ظن خود یار من...)هم شما درست می گید هم ماپس اصلا بهم خورده نگیریم مهم این است که خدا رو می پرستیم.موفق باشید
شنبه 17 آذر 1386

م.ن.ب - ایران - شیراز
شما حق ندارید این چیزها را بگزارید در اینجا نظرهای کوته فکرها رو.شما نباید عقیده های کمونیسم ها را رواج بدهید.حق ندارید به خداوند بزرگ و کتابش قران وامامان معصوم اهانت کنید.ونظر بدهید .خدا لعنت کند کسی که به خدا اعتقاد ندارد.
یکشنبه 18 آذر 1386

سارا - ایران - اراک
آقای شکوری با تشکر از متن بسیار موثر و اموزنده تان لطفا چنانچه به جز قران از منبع دیگری استفاده کرده اید مرقوم بفرمایید تا جهت بهره گیری بیشتر از آن استفاده کنیم . متشکرم
یکشنبه 18 آذر 1386

رضا - انگلیس - لیدز
ای شیطان به سر انسان چه اوردی که حتی بودنت را هم نفی میکند.با تمام وجو قدرتت را در فریب انسان حس کردم , لعنت خدا بر تو باد
یکشنبه 18 آذر 1386

رضا - انگلیس - لیدز
ای شیطان به سر انسان چه اوردی که حتی بودنت را هم نفی میکند.با تمام وجو قدرتت را در فریب انسان حس کرد, لعنت خدا بر تو باد
یکشنبه 18 آذر 1386

+0
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.