رسانه های دولتی ایران برای بیش از 12 ساعت، هیچ اشاره ای به ارزیابی اطلاعاتی تازه آمریکا که می گفت ایران دیگر یک برنامه فعال ساخت سلاح هسته ای را دنبال نمی کند، نکردند.
این خبر آنقدر خوب بود که انگار خواب دیده اند و مقام ها آنچه شنیده بودند را باور نمی کردند.
اکنون آنها تعادل خود را بازیافته اند و فضا در تهران با احساس شعف و پیروزی همراه است.
وزارت خارجه می گوید ارزیابی تازه نشان می دهد که هرچه جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، در مورد مساله اتمی می گوید "غیرقابل اعتماد و ساختگی است."
تلویزیون ایران تمام وقت این گزارش تازه را با مباحثات طولانی با این مضمون که "ما که گفته بودیم" دنبال می کند.
نگرانی ها در مورد غنی سازی
اما واقعا چه چیزی عوض شده است؟
با شنیدن اظهارات اخیر جورج بوش که نسبت به تهدید "جنگ جهانی سوم" هشدار می داد، این تصور دست می داد که ایران درحال تکمیل آخرین جزئیات نخستین کلاهک هسته ای است.
اما استدلال علیه تهران هرگز برچنین ارزیابی های هشدارآمیزی استوار نبوده است.
آنچه غرب استدلال می کند این است که ایران درحال توسعه یک نوع فناوری - غنی سازی اورانیوم - است که می تواند در مراحل بعد در آینده برای تولید سلاح اتمی به کار گرفته شود. و نیات کنونی ایران هر چه باشد آن استدلال به قوت خود باقی است.
غرب استدلال می کند ایران درحال توسعه فناوری غنی سازی اورانیوم است که می تواند برای تولید سلاح اتمی به کار گرفته شود |
این سوال مطرح است که چرا ایران این فناوری را به طور مخفیانه توسعه داد.
و به علاوه این پرسش گسترده تر هم مطرح است که چرا ایران اصلا به انرژی اتمی نیاز دارد، در حالی که به گفته شرکت نفتی "بی پی"، این کشور صاحب بزرگترین ترکیب ذخایر نفت و گاز جهان است.
در واقع، درحالی که ایران برای تولید اورانیوم غنی شده تلاش می کند - که می گوید برای مقاصد صلح آمیز است - به مسکو تمنا می کند سوخت اتمی راکتوری که در بوشهر در حال تکمیل است را تامین کند.
در واقع، برخی دیپلمات ها در اینجا معتقدند که هر اورانیومی که ایران غنی کند را نمی تواند در بوشهر استفاده کند و نخواهد کرد، چه به دلایل فنی و چه سیاسی.
'بازی قدرت'
اما حتی اگر ایران به انرژی اتمی صلح آمیز نیازی هم نداشته باشد، لزوما به این معنی نیست که این برنامه دارای اهداف نظامی است.
در واقع ارزیابی اطلاعاتی تازه آمریکا تنها آنچه را دیپلمات های غربی از قبل باور داشته اند، و ایران همواره ادعا کرده است تقویت می کند. اینکه هیچ برنامه فعال نظامی اتمی در ایران وجود ندارد.
اگر این برنامه نظامی نیست، یا کاملا صلح آمیز نیست، پس چرا اصلا دنبال می شود؟
همانطور که یک تحلیلگر ایرانی یک بار به حالت نیمه شوخی به من گفت، اگر آمریکایی ها با برنامه اتمی ایران مخالفت نکنند، ایرانی ها آن را فردا متوقف خواهند کرد.
به عبارت دیگر، این یک بازی قدرت است.
با تمرد از واشنگتن، حکومت ایران درحال استفاده از مساله هسته ای برای تقویت دست خود است، درست همانطور که کره شمالی با موفقیت کرد.
این ارزیابی دست محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، را حداقل در کوتاه مدت تقویت می کند |
در مقابل، کسانی در واشنگتن هستند، احتمالا شامل دیک چنی معاون رئیس جمهور و مسلما شامل جان بولتون سفیر سابق این کشور در سازمان ملل، که مایلند از مساله هسته ای برای ساقط کردن حکومت ایران استفاده کنند.
اگر این حقیقت داشته باشد، در آن صورت اینکه آیا ایران قصد تولید سلاح هسته ای را دارد یا نه، به یک معنی عجیب، پرسشی است که تقریبا فقط جنبه نظری و آکادمیک دارد. تنها چیزی که در این میان حداکثر اهمیت را دارد به چالش کشیدن قدرت آمریکاست.
'پیچی تازه'
براساس این تعبیر از حوادث، اهداف اصلی ایران ایمن کردن حکومت و تقویت قدرت آن در جهان است.
این دقیقا نقطه مقابل سناریویی است که اسرائیل از آن می هراسد، اینکه ایران درحال آماده کردن خود برای زدن آخرین ضربه انتحاری به "نظام صهیونیست" است.
ارزیابی تازه اطلاعاتی آمریکا این نگاه به برنامه اتمی به عنوان یک "بازی قدرت" را تقویت می کند. اما ارزیابی به خودی خود به معنی پایان بازی نیست. فقط توازن قدرت را به هم می زند.
بعد از این گزارش، احتمال اقدام نظامی آمریکا، که حتی همین حالا هم اندک به نظر می رسد، حتی کمتر می شود. همچنین تلاش واشنگتن برای وضع تحریم های سخت تر که خواستار آن شده است را دشوارتر می کند.
این ارزیابی دست محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، را حداقل در کوتاه مدت تقویت می کند. او مسلما ادعا خواهد کرد در رویارویی با "شیطان بزرگ" برنده شده است.
اما در واقعیت، این تنها تاس دیگری است که ریخته می شود، پیچ تازه ای در رویارویی واشنگتن و تهران که از آغاز انقلاب اسلامی 1979 ادامه داشته و هیچ نشانه ای از پایان آن به چشم نمی خورد.
|
|
|
|
|
|
|