از او خداحافظی می کنم در حالی که ذهنم را حسابی مشغول کرده است، نه فقط به این خاطر که از نظر آمار رسمی، فردی با چنین حقوقی زیرخط فقر محسوب می شود و نه فقط به این دلیل که با توجه به اجناس قیمت ها و هزینه های ضروری زندگی در روزگار ما، با چنین دستمزدی حداقل شرایط یک زندگی مجردی را هم نمی توان گذراند تا چه برسد به اینکه این شخص بخواهد به تشکیل خانواده و هزینه اجاره بهای خانه وغیره و غیره هم فکر کند، موضوع اصلی چیز دیگری است و آن هم اینکه در حالی یک تحصیلکرده سربازی رفته مشغول در مطب یک پزشک ماهی 80 هزارتومان درآمد دارد که در آن سو فرد دیگری که به لحاظ تحصیلات و سایر موارد بسیار شرایط کمتری را داراست، تنها دغدغه مالی اش افزایش حقوق 150 میلیونی اش به 170 میلیون تومان است! یکی از مسایل یا به عبارتی معضلاتی که جامعه ما سالهاست به آن گرفتار شده، عدم تناسب دستمزد افراد در جامعه در جایگاههای متفاوت و غیرمنطقی بودن معیارهای تعیین حقوق و مزایا در سیستم های دولتی و غیردولتی است که برخی کارشناسان آن را نوعی بی عدالتی و عامل ایجاد شکاف بین طبقات جامعه می دانند.
50میلیون تومان دستمزد بازی در یک سریال
ازطریق یکی ازدوستان به جشنی که شبکه پنج سیما برای دست اندرکاران ساخت سریال های ماه مبارک رمضان برگزار کرده، دعوت شدم. سالن مراسم حسابی شلوغ بود، کارگردان های معروف قدیمی و تازه کار، تهیه کننده های موبایل به دست و هنرپیشه های نام آشنا که غرق در لبخند و امضاکردن کاغذهای مشتاق و مچاله شده اند، صحنه هایی هستند که اول از همه به چشم می آیند. به همراه دوستم سرمیز یکی از تهیه کننده ها که در ماه مبارک امسال یک سریال از وی پخش شد، می نشینیم.
در مورد همه چیز صحبت می کنیم. از کمبود فیلمنامه های قوی و فیلمنامه نویس های به روز و مجرب گرفته تا دستمزد هنرپیشه های سینما برای بازی در سریال های تلویزیونی! تهیه کننده این سریال خبری را به ما می دهد که برق از سرمان می پرد. این تهیه کننده نام آشنای تلویزیون می گوید: «هنرپیشه اصلی یکی از سریال های ماه رمضان برای ایفای نقش در این سریال روزانه یک میلیون تومان و در کل حدودا 50میلیون تومان برای بازی در این مجموعه تلویزیونی دریافت کرده است که این رقم با توجه به بازه زمانی یک ماهه پخش سریال و مدت فیلمبرداری و ساخت آن در صدا و سیمای ایران بی سابقه است.»
او می افزاید: «البته قبل از این دو نفر از بازیگران سریال زیرآسمان شهر و زندگی به شرط خنده هم چنین دستمزدهایی را گرفته بودند ولی اولا به این رقم نمی رسید و ثانیا مدت زمانی ساخت و پخش سریال بیشتر از یک ماه بود.»
50میلیون تومان در یک ماه، از او می پرسم واقعا چنین ارقامی آن هم در کشوری که یک کارمند عالیرتبه اش نهایتا 700 هزار تومان حقوق و مزایا می گیرد، قابل قبول به نظر می رسد؟ وی در پاسخ می گوید: «ببینید مشاغل با یکدیگر قابل مقایسه نیستند، در کارهای هنری به خصوص سینما و تلویزیون این مسئله جاافتاده است.»
یکی دیگر از تهیه کنندگان که در کنار ما نشسته، می گوید: «این فقط به هنرپیشگی محدود نمی شود، شما فکر می کنید همین خواننده هایی که در این جشن حضور دارند، در ازای روی سن رفتن و لب خوانی آهنگ های قدیمی شان چه مبلغی را درخواست می کنند؟»
وی در پاسخ به سئوال خودش می گوید: «بعضی هایشان 100هزار تومان و بعضی هایشان 3میلیون تومان»!
او ادامه می دهد: «مجموعه ای ترکیبی را برای شبکه اول تهیه کردم که در تابستان پخش شد، کار تیتراژ این برنامه را به یکی از خوانندگان معروف سپردم. در قسمت پایانی برنامه از ایشان خواستیم تا مهمان برنامه ما باشند و آهنگی که در کل تابستان هر روز از وی پخش می کردیم را برایمان زنده اجرا کند و یا لبخوانی کند، ایشان هم پیغام فرستاد که سه میلیون برای این کار دستمزد می خواهد.»
سراغ حسن وارسته می روم، کارگردان نام آشنای تئاتر که تئاتری ها وی را با نمایش های طنزش می شناسند. موضوع گزارشم را با او در میان می گذارم، وارسته معتقد است دستمزد بالا برای یک بازیگر به خودی خود مسئله ناپسندی نیست. وی می افزاید: «یک هنرپیشه همیشه روی صحنه نیست، طلوع می کند و دوران درخشش دارد و یک روز هم کنار می رود که خیلی ها این دوره را در مدت زمان کوتاه و بعضی ها هم در مدت طولانی می گذرانند اما به هر حال یک بازیگر و هنرمند هیچ پشتوانه ای برای فردای کاری اش ندارد و مثل خیلی ها نیست که در دوران بازنشستگی راه درآمدی برای خود و خانواده اش داشته باشد.»
وی می افزاید: «ضمن اینکه کار یک هنرمند به خصوص هنرمند سینما و تلویزیونی را نمی توان با سایر مشاغل مقایسه کرد. یک سریال ساخته می شود و روی آنتن می رود، 50میلیون نفر در سراسر کشور این سریال خوب یابد را می بینند و در واقع مسئولان سیما از این طریق پیام خود را به 50میلیون نفر القا می کنند، پس حلقه رابط این اتصال برخلاف ظاهرش نقش به سزایی ایفا می کند یا به عبارت دیگر مجموعه عوامل این سریال 60میلیون مشتری در روز دارند پس باید سود خوبی هم دریافت کنند.»
وارسته می گوید: «اما در کنار این ضرورت توجه، بنده معتقدم باید معتدل عمل کرد و از افراط پرهیز نمود. مثالش هم این که در همان سریالی که یک نفر 50میلیون تومان می گیرد، یک نفر دیگر که وظیفه دیگری در مجموعه دارد شاید 300هزار تومان هم نگیرد که کارش هم به شدت سنگین و نفس گیر باشد و اینجاست که من می گویم یک جای کار لنگ می زند.»
او می افزاید: «ضمن اینکه این دستمزدهای نجومی، برخی اوقات باعث لطمه خوردن هنرهای مشابه مثل تئاتر و سینما می شود و باعث از رونق افتادن این هنرها که حالت پایه ای دارند، می شود و وضعیتی را پیش می آورد که شما دارید می بینید
دو بلورهای باسابقه سیما، هنرپیشه شده اند! گویندگان رادیو، مجری های تلویزیون و خیلی های دیگر همه هنرپیشه سریال شده اند و به قول اقتصادی ها افزایش نقدینگی در این قسمت باعث ایجاد تورم و ضعف در سایر بخش ها شده است.»
پاداش میانجیگری، سه برابر حقوق استاد دانشگاه
هفته گذشته در رسانه ها و جراید ورزشی خبری منتشر شد که اگرچه شاید برای بسیاری از اهالی ورزش خبری عادی بود، اما برای بسیاری از مردم و صاحب نظران جای تأمل داشت.
خبر این بود که کمیته انضباطی فوتبال رأی خود را درخصوص درگیری در جریان دیدار دو تیم استقلال تهران و سپاهان اصفهان اعلام کرد. در این رأی سرمربی تیم استقلال، شرایط بازی بعد تیم سپاهان و برخی فوتبالیست های دو تیم جریمه شده بودند، اما بخش جالب توجه خبر این بود که مدیر باشگاه استقلال به دلیل تلاش برای جلوگیری از دعوا واختلاف در زمین براساس رأی این کمیته مستحق پاداش قرار گرفت که براین اساس 3میلیون تومان پاداش به وی تعلق گرفت! اگرچه تشنج در یک بازی فوتبال به هیچ عنوان موردتأیید هیچ فوتبال دوستی نیست وبرخورد جدی با عوامل چنین حوادثی که متأسفانه در لیگ داخلی ما بارها به چشم خورده، موجب جلوگیری از تکرار آن می شود اما به اعتراف بسیاری از شاهدان بازی آن روز، مدیر تشویق شده باشگاه در هنگام درگیری صرفاً اقدامی را انجام داد که بسیار مسبوق به سابقه بوده و هر فرد سومی در هنگام درگیری دوطرف برای پایان دادن به درگیری انجام می دهد. اما گذشته از این مطلب و با پذیرش ضرورت این اقدام، تعیین مبلغ 3میلیون تومان با چه معیار و منطقی صورت گرفته است؟!
جلال بانی دانشجوی دکتری علوم اجتماعی در این مورد می گوید: «آدم بعضی وقت ها حس می کند که فوتبال وفوتبالیست ها در یک دنیای مجازی زندگی می کنند و در جامعه حضور واقعی ندارند، اینقدر با میلیون ومیلیارد طرفند که فکر کنم دیگر ارقامی مانند درآمدهای روزمره سایر مردم برای آنها خنده دار باشد.»
وی می افزاید: «وقتی در رسانه اعلام می شد که پاداش میانجیگری یک نفر در یک بازی فوتبال 3میلیون تومان یعنی سه برابر حقوق ماهیانه یک عضو هیئت علمی دانشگاه است، خب باید منتظر بود که در خیلی شهرستان ها میل به ورود به دنیای فوتبال بسیار شدیدتر از درس و دانشگاه و کار و عرق ریختن باشد و بسیاری معیارها به فراموشی سپرده شوند.»
چندی پیش یکی از بازیکنان اسبق تیم ملی فوتبال در برنامه زنده تلویزیونی شبکه سه در پاسخ به سؤال مجری برنامه در خصوص درآمد فوتبالیست ها گفته بود به نظر من از 130-120میلیون تومان نباید بیشتر بشود چراکه باعث اشباع و بی انگیزه شدن فوتبالیست ها می شود و افت می کنند، وی در ادامه توضیح داده بود که اینهایی که در حال حاضر 300-400میلیون می گیرند، به چنین بلایی دچار شده اند!
بهمن جمشیدی یک گزارشگر ورزشی و فردی است که مدتی در فدراسیون فوتبال حضور داشته است. او می گوید: «درحال حاضر دستمزد فوتبالی ها بسیار بیشتر از درآمد خیلی از تاجرهای بزرگ کشور است، ما درحال حاضر افرادی را داریم که قرارداد 600میلیون تومانی تنها برای حضور در یک فصل و در یک تیم امضا کرده اند و این به غیر از حقوق ماهیانه و مزایایی است که ازطرف باشگاه دریافت می کنند.»
او می افزاید: «چند روز پیش یکی از تیم های لیگ برای به اختیار گرفتن یک مربی برای نیم فصل باقیمانده قراردادی درحدود 200میلیون تومان با وی بست که این اعداد و ارقام در فوتبال و فقط در فوتبال عادی شده است، درحالیکه در سایر رشته های ورزشی که لااقل در سال های اخیر ما در آنها نتایج بسیار مطلوب تری را در سطح بین المللی کسب کرده ایم اصلاً از این خبرها نیست و دستمزدها گاهی به میلیون هم نمی رسد»!
جمشیدی معتقد است عدم وجود قوانین و چارچوب های لازم باعث نوعی لجام گسیختگی در فوتبال شده است و این عدم تعادل حتی در رشته فوتبال هم به چشم می خورد. وی می افزاید: «در همین بازی فوتبال، در زمینی که هر دونده اش با رقم بیش از 100میلیون قرارداد بسته، شخصی وجود دارد به نام داور که حقوقش بسیار بسیار ناچیز است و در بسیاری ازموارد از 400هزارتومان بیشتر نمی شود!»
چندماه پیش کمیته انضباطی فوتبال اعلام کرد که برخی باشگاه های کشور قراردادهای جعلی با بازیکنان خود امضامی کنند تا از پرداخت هزینه های عوارضی و مالیاتی شانه خالی کنند، بدین ترتیب که رقم درج شده در قرارداد صوری به مراتب کمتر از رقم واقعی قرارداد فوتبالیست با باشگاه است.
وزارتخانه پولدار، وزارتخانه بی پول
اما به جز موارد یادشده و بسیاری از دستگاه های نیمه دولتی و غیردولتی، در برخی سیستم ها و سازمان های دولتی نیز موضوع وجود درآمدهای نامتناسب با سایر درآمدها در وزارتخانه های دیگر وجود دارد. حقوق و مزایای کارمندان در دو وزارتخانه دولتی مانند نفت و آموزش وپرورش به هیچ عنوان قابل مقایسه با هم نیست و این درحالی است که میزان فعالیت و سختی کار نیروهای آموزش و پرورشی کمتر از شاغلین وزارت نفت نیست.
دکتر حمیدرضا حاج بابایی عضو هیئت رئیسه مجلس در این خصوص می گوید: «به نظرم این موضوع، سوژه بسیار مهم و با اهمیتی است و متأسفانه منطقی نبودن و ناعادلانه بودن میزان دستمزدها در کشور واقعیتی است که باید برای رفع این بی عدالتی تلاش همه جانبه نمود.»
وی می افزاید: «در بخش های دولتی ها هم این رویه وجود داشته و دارد، یک وزارتخانه بودجه بیشتری دارد و بیشتر خرج می کند اما یک وزارتخانه مثل آموزش وپرورش بودجه کمی دارد و کمتر خرج می کند و نگاه جامعی درخصوص نحوه خرج کردن بیت المال وجود ندارد و در موارد متعدد شاهد افراط و تفریط های دستگاه ها هستیم.»
صادق مهدی غفرانی
|
|
|